مرحوم آقای یثربی بود منبری؛ سید بود چند سال پیش فوت کرد، خود ایشان برای ما نقل کرد، میگفت چهار نفر از بزرگان بودند که اینها در بحث خصوصی حاج شیخ عبد الکریم حائری شرکت میکردند، این چهار نفر یکی آیت الله شیخ ابراهیم جبل عاملی بود یک آیت الله کبیر بود، یکی آیت الله فیض بود و یکی هم آیت الله نُوِیسی بود.
یک ماهی میگذرد و مرحوم حاج شیخ عبد الکریم پولی نداشتند که شهریه طلاب را بدهند طلبهها به این چهار نفر که در مجلس خصوصی مرحوم حاج شیخ عبد الکریم شرکت میکردند به اینها مراجعه میکنند؛ میگویند شما پیش حاج آقا نزدیک هستید و با ایشان صحبت دارید به حاج شیخ بگویید بالاخره یک ماه است شهریه به ما نرسیده.
ایشان میفرماید که شب جمعهای بود و معمول نبود که ما شب جمعه برویم خدمت مرحوم حاج شیخ عبد الکریم ولی چون این قصه و ضرورت پیش آمد چهار نفری بلند شدیم رفتیم پیش حاج شیخ عبد الکریم. عرض کردیم که آقا برای شهریه طلاب یک فکری بکنید ایشان هم فرمودند ندارم چه کنم، ندارم. میگوید ما گفتیم قرض بکنید، ایشان فرمودند که قرض هم دارم. یعنی معلوم میشود چند ماهی را هم مرحوم حاج شیخ قرض کرده بودند. آقای کبیر میگوید آقا قرض مال مرد است، مرحوم حاج شیخ عبد الکریم هم میفرماید به اندازه مردیام قرض کردم دیگر نمیتوانم قرض کنم. بعد مرحوم حاج شیخ به تندی به این چهار نفر میگویند خودتان میدانید بروید هرکاری میخواهید بکنید.
یک حاج محمد حسین یزدی بوده که امور مالی حاج شیخ عبد الکریم دست او بوده و خود ایشان از تجار بوده و خود ایشان هم از مرحوم حاج شیخ طلبکار بوده.
میگویند وقتی حاج شیخ این طور به تندی به ما چهار نفر این طور فرمود ما از همان جا بلند شدیم و پیاده رفتیم به طرف مسجد مقدس جمکران از طریق سرآسیاب، راه قدیم جمکران من یادم هست من خودم هم پیاده رفتهام جمکران. میگوید رفتیم آن جا و شب بیدار بودیم و مشغول عبادت بودیم و من نزدیک طلوع فجر در حال سجده بودم در همان کنار محراب.
نمیدانم شما مسجد قدیم جمکران یادتان هست یا نه، مسجد قدیم جمکران که آن جای اصلی مسجد بود خیلی کوچک بود و یک محراب کوچکی داشت.
میگوید من همان نزدیک محراب که مشغول سجده بودم ناگهان دیدم یک آقایی کنار من ایستاده و خود این آقای حاج شیخ ابراهیم میگوید خلاصه نمیدانم خواب بود، مکاشفه بود، علی ای حال آن آقا به من فرمود به حاج شیخ عبدالکریم حائری بگویید بروند مسجد بالاسر بیبی حضرت معصومه علیها السلام میگوید تا این اسم را بردند اشکهای حضرت جاری شد بعد فرمودند بروند آن جا روضه تشکیل بدهند و توسل کنند به حضرت علی اصغر علیه السلام میگوید باز تا نام حضرت علی اصغر را بردند اشکهای حضرت باز همین طور جاری شد.
این که در آن زیارت ناحیه مقدسه هم دارد این طور است.
میگوید علی ای حال ما یک دفعه به خودمان آمدیم دیدم کسی نیست و بلند شدیم آمدیم به طرف منزل مرحوم حاج شیخ عبد الکریم در زدیم و آن پیشکار مرحوم حاج شیخ عبد الکریم کلبعلی شاه بود یعنی کربلایی علی شاه، او در را باز کرد. میگوید ما دیدیم مرحوم حاج شیخ در حیاط دست به کمر دارد قدم میزند و منتظر خبر است؛ ظاهرا به ایشان هم چیزی الهام شده بوده، میگوید وارد شدیم تا وارد شدیم خود حاج شیخ عبد الکریم فرمود چه خبر؟ میگوید ما قصه را گفتیم که آقا این طور شده. حاج شیخ عبد الکریم میفرماید بلند شوید بروید بالا سر حضرت و روضه را تشکیل بدهید. بعد یک حاج آقا جواد امامی بود که به حساب، منبری معروف آن زمان بود، آن را بر میدارند و میروند بالا سر توسلی میکنند.
خود این آقا که نقل میکند میگفت اصلا نمیدانید چه مجلسی شد! معلوم است مجلسی که به دستور ولی عصر تشکیل بشود آن هم برای گرفتاری طلاب و اینها.
میگوید علی ای حال ما روضه را خواندیم آمدیم به طرف منزل حاج شیخ عبد الکریم دیدیم که همان حاج محمد حسین یزدی که کارهای مالی مرحوم حاج شیخ عبد الکریم دست ایشان بود یک کیسه پول دست او هست که خود ایشان هم طلبکار بود آمد و وارد شد بر حاج شیخ عبد الکریم و گفت حاج آقا یک آقایی بوده از دوستان من کل ما یملک خودش را فروخته پنج هزار تومان و آورده پیش من گفته ماهی یکی دو تومان به من بده یعنی در آن زمان با ماهی یک تومان و دو تومان کل هزینه یک خانواده مثلا تاجری انجام میشده، فکر کنم مثلا پنج هزار تومان آن زمان شاید مثلا بیست سی میلیارد حالا بشود، این قدر پول بوده، پول را داده به من گفته من هر ماه میآیم یک تومان از تو برای مخارج خودم میگیرم چون جایی ندارم که حفظ کنم پول را. اختیار کامل هم داری که هر گونه تصرفی در این مال بکنید، مال را میگذارد پیش مرحوم حاج شیخ عبد الکریم.
حاج شیخ عبد الکریم آن وقت مال را بر میدارند و از همان مال شهریه طلاب را میدهند و بعد هم آن قرض ادا میشود، یعنی همان پولی که از آن بنده خدا گرفتند به او پس میدهند، آن هم چه آدم خوش بختی بوده که پولش در این راه صرف میشود.
حالا مقصود این است که به توسط توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام حوزه قم باقی میماند و الا اگر بنا بود شهریهای داده نشود طلاب وقتی نتوانند زندگی بکنند حوزه از هم میپاشد.
یک تجربه دیگر هم من خودم دارم وقتی که کرونا آمده بود ایران یک فطرهای از زمان خیلی در قم کرونا شدت پیدا کرد خیلی شدت پیدا کرد، ما یک عده را گفتیم چهار طرف قم رفتند به یک نحو خاصی همین روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام را انجام دادند و یکی دو روز بعد قضیه کرونا در قم فروکش کرد و خیلی از بین رفت و بسیار بر مردم حالت سلامت و وسعت و خاطرجمعی پیدا شد چون خود عذاب روحی آن و استرس آن کُشنده بود.
علی ای حال حالا بعضیها میگویند آقا وقتی میروی پیش امام رضا از خدا بخواه، این حضرت علی اصغر است دست ایشان آن قدر کوچک است این طور کار بزرگ انجام میدهد. علی ای حال امیدواریم که انشاءالله دست ما را هم بگیرد انشاءالله در راه حضرت حجت باشیم و توفیق خدمت داشته باشیم.
چهارشنبه ۱۴۰۳.۲.۱۲ ـ ۲۲.۱۰.۱۴۴۵ ـ جلسه ۹۵