ویرایش محتوا

جلسه ۱۳۲

«تذنیب» ذکر الفاضل التونی لأصل البراءه شروطاً اُخر: الأوّل: أن لا یکون إعمال الاصل موجبا لثبوت حکم شرعیّ من جهه أخرى، مثل أن یقال فی أحد الإناءین المشتبهین: الأصل عدم وجوب الاجتناب عنه، فإنّه یوجب الحکم بوجوب الاجتناب عن الآخر، أو عدم بلوغ الملاقی للنجاسه کرّا، أو عدم تقدّم الکرّیه حیث یعلم بحدوثها علی ملاقاه النجاسه، فإنّ إعمال الاصول یوجب الاجتناب عن الإناء الآخر أو الملاقی أو الماء.

مروری بر مباحث گذشته درباره شرط جریان اصل برائت

شروط دیگر فاضل تونی (قدس سره) در اجرای اصل برائت

شرط اول:

دلیل شرط اول

مثال اول فاضل تونی (قدس سره):

مثال دوم فاضل تونی (قدس سره):

مثال سوم فاضل تونی (قدس سره):

توضیح مرحوم شیخ (قدس سره) بر مطلب مذکور

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در کلام فاضل تونی (قدس سره)

احکام صورت اول

فرق بین مثال مرحوم شیخ با مثال فاضل تونی (قدس سرهما)

احکام صورت دوم

دلیل حجیت لوازم در امارات بخلاف اصول

تطبیق شروط دیگر فاضل تونی (قدس سره) در اجرای اصل برائت

تطبیق توضیح مرحوم شیخ بر مطلب مذکور و مناقشه در کلام فاضل‌ تونی (قدس سرهما)

تطبیق احکام صورت اول‌

تطبیق احکام صورت دوم

تطبیق مراد از اعمال اصل در نفى احد الحکمین

تطبیق تعارض اصلین و سقوط و عدم اجراى اصل‌

تکرار مثال بخاطر دفع کلام مرحوم میرزای قمی (قدس سره)

تطبیق فرق گذاشتن محقّق قمى (قدس سره) بین دو مثال مذکور

حالات مختلف ملاقات آب قلیل با نجاست از منظر مرحوم شیخ (قدس سره)

حالت اول:

حالت دوم:

حالت سوم:

تطبیق حالات مختلف ملاقی با نجس

جلسه ۱۳۱

و أمّا ما ذکره صاحب المعالم رحمه اللّه و تبعه علیه المحقّق القمّی رحمه اللّه: من تقریب الاستدلال بآیه التثبّت علی ردّ خبر مجهول الحال، من جهه اقتضاء تعلّق الأمر بالموضوع الواقعیّ وجوب الفحص عن مصادیقه و عدم الاقتصار علی القدر المعلوم، فلا یخفی ما فیه. لأنّ ردّ خبر مجهول الحال لیس مبنیّا علی وجوب الفحص عند الشک‌.

مروری بر مباحث گذشته درعدم لزوم فحص در شبهات موضوعیه تحریمیه

مناقشه مرحوم شیخ در مطالب صاحب معالم و محقّق قمى‌ (قدس سرهم)

دیدگاه مرحوم شیخ (قدس سره) در مسئله مزبور

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

مقدمه سوم:

مناط در ردّ خبر مجهول الحال

تطبیق مناقشه مرحوم شیخ در مطالب صاحب معالم (قدس سرهما)

تشقیق مسئله از منظر مرحوم شیخ (قدس سره)

رجوع به مناقشه محقق قمى و اظهارنظر شیخ (قدس سره) پیرامون آن‌

تطبیق تشقیق مسئله و مناقشه در کلام محقق قمی (قدس سره)

بررسی مقدار فحص در موارد وجوب فحص‌

ادله مرحوم شیخ (قدس سره) بر عدم لزوم قطع در فحص

دلیل اول:

دلیل دوم:

تالی فاسد تقلید مجتهد از مجتهد دیگر

یأس از ظفر به دلیل و اطمینان به عدم دلیل در اعصار مختلف

تطبیق مقدار فحص در موارد وجوب فحص

جلسه ۱۳۰

جلسه ۱۲۸

و لنختم الکلام فی الجاهل العامل قبل الفحص بامور: الأوّل‌ هل العبره فی باب المؤاخذه و العدم بموافقه الواقع الذی یعتبر مطابقه العمل له و مخالفته، و هو الواقع الأوّلی الثابت فی کلّ واقعه عند المخطّئه؟ فإذا فرضنا العصیر العنبی الذی تناوله الجاهل حراما فی الواقع، و فرض وجود خبر یعثر علیه بعد الفحص علی الحلّیه، فیعاقب، و لو عکس الأمر لم یعاقب؟.

تطبیق خاتمه بحث در احکام جاهل مقصرِ عالم قبل از فحص

وجوه چهارگانه در مسئله

دلیل وجه اول: معیار بودن موافقت و مخالفت با حکم واقعى اوّلى
دلیل وجه دوم: معیار بودن موافقت و مخالفت با حکم ثانوی (طرق شرعی)
دلیل وجه سوم: معیار بودن مخالفت با یکی از دو حکم
دلیل وجه چهارم: معیار بودن موافقت با یکی از دو حکم

أقوا بودن وجه اول و دلیل بر آن از منظر مرحوم شیخ(قدس سره)

شواهدی بر طریقیت حکم

شاهد اول
شاهد دوم

سؤال و جواب مرحوم شیخ(قدس سره)

تطبیق أقوی بودن وجه اول و دلیل آن

مطلب دوم:

معذور بودن جاهل در قصر و اتمام و جهر و اخفات

اشکال وارده بر مطلب فوق

دفع اشکال مزبور از طریق راه‌حل هاى پیشنهادى شیخ‌(قدس سره)

وجه اول:

وجه دوم:

وجه سوم:

تطبیق مطلب دوم

جلسه ۱۲۹

جلسه ۱۲۶

و لمّا لم یکن لنا سبیل فی المسائل الاجتهادیّه إلى الواقعیّه، فالسّبب و الشّرط و المانع فی حقّنا هی الحقائق الظاهریّه، و من البدیهیّات التی‌ انعقد علیها الإجماع بل الضروره: أنّ ترتّب الآثار علی الحقائق الظاهریّه یختلف بالنسبه إلى الأشخاص؛ فإنّ ملاقاه الماء القلیل للنّجاسه سبب لتنجّسه عند واحد دون غیره، و کذا قطع الحلقوم للتذکیه، و العقد الفارسیّ للتملیک أو الزوجیّه.

تطبیق اظهار نظر مرحوم نراقی (قدس سره) درباره معاملات جاهل مقصر

تطبیق حاصل تفصیل مرحوم نراقى‌ (قدس سره) در مسئله

ثمّ إن قلّد بعد صدور المعامله المجتهد القائل بالفساد، فلا إشکال فیه. و إن قلّد من یقول بترتّب الأثر، فالتحقیق فیه التفصیل بما مرّ فی نقص الفتوى بالمعنی الثالث، فیقال: إنّ ما لم یختصّ أثره بمعیّن أو بمعیّنین کالطهاره و النّجاسه و الحلّیه و الحرمه و أمثالها، یترتّب علیه الأثر، فإذا غسل ثوبه من البول مرّه بدون تقلید، أو اکتفی فی الذبیحه بقطع الحلقوم مثلا کذلک، ثمّ قلّد من یقول بکفایه الأوّل فی الطهاره و الثانی فی التذکیه ترتّب الأثر علی فعله السابق‌.

ادامه بحث در تفصیل مرحوم نراقى‌ (قدس سره)

حالات مختلف جاهل مقصر (یعنی غیر مجتهد یا مقلد یا محتاط)

تطبیق تفصیل مرحوم نراقی (قدس سره)

مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در مطالب مرحوم نراقى‌ (قدس سره)

اشکال اول:

اشکال دوم:

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

تطبیق مناقشه مرحوم شیخ در مطالب مرحوم نراقى‌ (قدس سرهما)

حاصل کلام مرحوم شیخ (قدس سره)

بحثى در اجتهاد و تقلید

توهم فساد در معامله جاهل‌

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) از توهم مذکور

تطبیق توهم فسادر معامله جاهل و جواب مرحوم شیخ (قدس سره)

جلسه ۱۲۵

جلسه ۱۲۰

جلسه ۱۱۹

الأمر الرابع لو دار الأمر بین کون شئ شرطا أو مانعا، أو بین کونه جزءا أو کونه زیاده مبطله، ففی التخییر هنا، لأنه من دوران الأمر فی ذلک الشئ بین الوجوب و التحریم. أو وجوب الاحتیاط بتکرار العباده و فعلها مره مع ذلک الشئ و أخرى بدونه، وجهان.

تنبیه چهارم‌

ذکر مثال در تبیین محلّ بحث‌

مثال اول:

مثال دوم:

مثال سوم:

اقوال در مسئله و ادله آن

۱ـ تخییر در مسئله و دلیل برآن‌

اشکال و جواب مرحوم شیخ (قدس سره)

تطبیق تنبیه چهارم‌

۲ـ وجوب احتیاط و دلیل برآن‌

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به عدم لزوم قصد وجه جزمی در «ما نحن فیه»

اولاً
ثانیاً

شواهدی بر عدم اعتبار قصد وجه جزمی در مورد علم اجمالی

اشکال و جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به آن

تحقیق مرحوم شیخ (قدس سره) در این مسئله‌

تطبیق وجوب احتیاط و دلیل بر آن

تطبیق تحقیق مرحوم شیخ (قدس سره) در این مسئله‌

مطلب سوم در اشتباه واجب با حرام (شکّ در مکلفبه و دوران بین المحذورین‌)

تطبیق مطلب سوم در اشتباه واجب با حرام (شکّ در مکلّفبه و دوران بین المحذورین‌)

حکم مسئله در «ما نحن فیه‌»

جلسه ۱۱۸

و أما الکلام فی الشروط: فنقول: إن الأصل فیها ما مر فی الأجزاء: من أن دلیل الشرط إذا لم یکن فیه إطلاق عام لصوره التعذر و کان لدلیل المشروط إطلاق، فاللازم الاقتصار فی التقیید على صوره التمکن من الشرط و أما القاعده المستفاده من الروایات المتقدمه، فالظاهر عدم جریانها.

شباهت جریان اصل در شروط به جریان اصل در أجزاء

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به سؤال مقدّر

کیفیت جریان شرط و مشروط در «ما نحن فیه»

حکم منصفانه در رابطه با جریان قاعده در شروط

اشکال مرحوم شیخ به نظر صاحب ریاض‌ (قدس سرهما)

پاسخ مرحوم شیخ به مدّعاى صاحب ریاض (قدس سرهما)

طرح یک دعوی در دفاع از صاحب ریاض (قدس سره)

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به مدعای مذکور

تطبیق شباهت جریان اصل در شروط به جریان اصل در أجزاء

تطبیق عدم جریان قاعده مستفاد از روایات در شروط

تطبیق حکم منصفانه در رابطه با جریان قاعده در شروط

تطبیق اشکال مرحوم شیخ به نظر صاحب ریاض‌ (قدس سرهما)

تطبیق طرح یک دعوى و پاسخ آن‌

استدلال به روایت عبد الاعلى بر عدم سقوط مشروط به سبب تعذّر شرط

کیفیت استدلال به آیه شریفه

تطبیق استدلال به روایت عبد الاعلى بر عدم سقوط مشروط به سبب تعذّر شرط

تطبیق کیفیت استنباط حکم مذکور از آیه شریفه

دو فرع در رابطه با بحث جزئیّت و شرطیّت

فرع اول:

فرع دوم:

احتمال اوّل:
احتمال دوم:

تطبیق دو فرع در رابطه با بحث جزئیّت و شرطیّت‌

تنبیه سوم:

تطبیق تنبیه سوم:

جلسه ۱۱۷

و فیه: أولا: أن عدم السقوط محمول على نفس المیسور لا على حکمه، فالمراد به عدم سقوط الفعل المیسور بسبب سقوط المعسور یعنی: أن الفعل المیسور إذا لم یسقط عند عدم تعسر شئ فلا یسقط بسبب تعسره و بعباره أخرى: ما وجب عند التمکن من شئ آخر فلا یسقط عند تعذره.

مروری بر اشکال در دلالت روایت دوم

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال مذکور

جواب اول:

جواب دوم:

تطبیق پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال در دلالت روایت دوم

اشکال در دلالت روایت سوم

اشکال اول:

اشکال دوم:

اشکال سوم:

اشکال چهارم:

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) بر اشکال اول

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال دوم

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به سومین اشکال

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به چهارمین اشکال

نکته:

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به یک سؤال

تطبیق اشکال در دلالت روایت سوم

تطبیق اشکال اول:

تطبیق اشکال دوم:

تطبیق اشکال سوم:

تطبیق اشکال چهارم:

تطبیق پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال اول

تطبیق پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال دوم

تطبیق پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال سوم

تطبیق پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال چهارم

تام بودن استدلال به این روایات در اثبات مدّعا

جلسه ۱۱۶

جلسه ۱۱۵

هذا کله مع قطع النظر عن القواعد الحاکمه على الأصول و أما بملاحظتها: فمقتضى «لَا تُعَادُ الصَّلَاهُ إِلَّا مِنْ خَمْسَهٍ» و المرسله المذکوره: عدم قدح النقص سهوا و الزیاده سهوا، و مقتضى عموم أخبار الزیاده المتقدمه: قدح الزیاده عمدا و سهوا، و بینهما تعارض العموم من وجه فی الزیاده السهویه بناء على اختصاص «لَا تُعَادُ» بالسهو.

مروری بر مباحث گذشته درباره حکم شکّ در رکنیّت شیء

مطلب پنجم: مقتضای قواعد حاکم بر اصول

طائفه اول از روایات:

طائفه دوم از روایات:

طائفه سوم از روایات:

طائفه چهارم از روایات:

تکلیف انسان در صورت تعارض دو طائفه

تطبیق مطلب پنجم: مقتضاى قواعد حاکم بر اصول‌

تطبیق تکلیف انسان در صورت تعارض این دو در ماده اجتماع؟

تنبیه دوم: سقوط یا عدم سقوط تکلیف در صورت تعذر جزء یا شرط

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

تبیین مسئله با ذکر مثال

وقوع کلام در دو مقام اجزاء و شرائط

۱ـ مقتضای اصول عملیه و لفظیه

صورت اول:

صورت دوم:

صورت سوم:

اشکال و جواب

صورت چهارم:

صورت پنجم:

صورت ششم:

اشکال و جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به آن

تطبیق تنبیه دوم: سقوط یا عدم سقوط تکلیف در صورت تعذر جزء یا شرط

تطبیق قول به سقوط و دلیل آن‌

تطبیق بیان فرض دوّم شیخ و فرض چهارم ما

تطبیق بیان فرض سوم شیخ و فرض پنجم ما

تطبیق بیان فرض چهارم شیخ و فرض ششم ما

جلسه ۱۱۴

و ربما یجاب عن حرمه الإبطال و وجوب الإتمام الثابتین بالأصل: بأنهما لا یدلان على صحه العمل، فیجمع بینهما و بین أصاله الاشتغال بوجوب إتمام العمل ثم إعادته، للشک فی أن التکلیف هو إتمام هذا العمل أو عمل آخر مستأنف؟.

مروری بر مباحث گذشته در حکم زیاده عمدی در عبادت

پاسخ صاحب ریاض (قدس سره) از دو استصحاب مذکور

مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در جواب مذکور

تطبیق پاسخ صاحب ریاض (قدس سره) از دو استصحاب مذکور

تطبیق مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در جواب مذکور

دلیل خاص بر مبطل بودن زیاده عمدی در بعضی از عبادات

مسأله سوم از تنبیه اوّل: زیاد کردن سهوى جزء

حکم زیادت یک جزء از روى سهو

مطلب اول:

مطلب دوم:

وجود قاعده ثانویّه برخلاف قاعده اولیه فوق

مطلب سوم:

تطبیق مسئله سوم از تنبیه اول: زیاد کردن سهوی جزء

تطبیق حکم زیادت یک جزء از روى سهو

تطبیق مطلب اول:

تطبیق مطلب دوم:

تطبیق وجود قاعده ثانویّه برخلاف قاعده اولیه فوق

مطلب چهارم:

تطبیق مطلب سوم:

تطبیق مطلب چهارم:

مطلب پنجم: مقتضاى قواعد حاکم بر اصول‌

جلسه ۱۱۳

و قد یتمسک لإثبات صحه العباده عند الشک فی طرو المانع بقوله تعالى: ﴿وَ لا تُبطِلُوا أعمَالَکُم﴾، فإن حرمه الإبطال إیجاب للمضی فیها، و هو مستلزم لصحتها و لو بالإجماع المرکب، أو عدم القول بالتفکیک بینهما فی غیر الصوم و الحج.

مروری بر مباحث گذشته در حکم زیاده عمدی در عبادت

استدلال بر صحّت عبادت با آیه ﴿وَ لا تُبطِلُوا أَعمَالَکُم﴾

مناقشه شیخ (قدس سره) در استدلال مذکور

معانی حرمت ابطال عمل

معناى اول:
معناى دوم:
معناى سوم:

اظهریّت معناى اوّل

شاهدی بر دلالت آیه به معنی اول

لزوم تخصیص اکثر براساس معنی سوم

تطبیق استدلال بر صحت عبادت با آیه ﴿وَ لا تُبطِلُوا أَعمَالَکُم﴾

تطبیق مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در استدلال مذکور

تطبیق معانی حرمت ابطال عمل:

تطبیق معنی اول:

تطبیق معنی دوم:

تطبیق معنی سوم:

تطبیق اظهریت معنی اول

تطبیق شاهدی بر دلالت آیه به معنی اول

تطبیق تخصیص اکثر براساس معنی سوم

ضعف دلیل چهارم در صحت عمل پس از زیاده عمدى‌

ضعیف تر بودن دلیل پنجم در اثبات صحت عمل، از دلیل چهارم

تطبیق دلیل چهارم در صحت عمل پس از زیاده عمدی

تطبیق ضعیف‌تر بودن دلیل پنجم در اثبات صحت عمل، از دلیل چهارم‌

جلسه ۱۱۲

جلسه ۱۱۱

ثم الزیاده العمدیه تتصور على وجوه: أحدها: أن یزید جزءا من أجزاء الصلاه بقصد کون الزائد جزءا مستقلا، کما لو اعتقد شرعا أو تشریعا أن الواجب فی کل رکعه رکوعان، کالسجود. الثانی: أن یقصد کون مجموع الزائد و المزید علیه جزءا واحدا، کما لو اعتقد أن الواجب فی الرکوع الجنس الصادق على الواحد و المتعدد. الثالث: أن یأتی بالزائد بدلا عن المزید علیه بعد رفع الید عنه.

مروری بر اقسام زیادی عمدی

بطلان عبادت در قسم اول

عدم بطلان عبادت در قسم دوم و سوم

استدلال محقق(قدس سره) بر بطلان عبادت

مناقشه مرحوم شیخ بر استدلال محقق(قدس سرهما)

تطبیق اقسام زیادی عمدی

۱ـ مستقل بودن جزء زائد

۲ـ واحد بودن مجموع زائد و مزید علیه

۳ـ آوردن زائد بدل از مزید

تطبیق بطلان عبادت در قسم اول

تطبیق عدم بطلان عبادت در قسم دوم و سوم

تطبیق استدلال محقق(قدس سره) بر بطلان

مناقشه مرحوم شیخ(قدس سره) بر استدلال مذکور

استدلال بر صحت عبادت از راه استصحاب صحت

مناقشه در استدلال به استصحاب صحت

عدم نیاز به استصحاب صحت برای اجزاء سابقه

تطبیق استدلال بر صحت عبادت به استصحاب صحت

اشکال:

پاسخ مرحوم شیخ(قدس سره)

تقویت استصحاب صحت اجزاء سابقه

تطبیق اشکال و جواب آن

جلسه ۱۱۰

و الحاصل: أنّ الأمر الغیریّ بشیء ـ لکونه جزءا ـ و إن انتفى فی حقّ الغافل عنه؛ من حیث انتفاء الأمر بالکلّ فی حقّه، إلاّ أنّ الجزئیّه لا تنتفی بذلک. و قد یتخیّل: أنّ أصاله العدم على الوجه المتقدّم و إن اقتضت ما ذکر، إلاّ أنّ استصحاب الصحّه حاکم علیها.

نتیجه بحث در ترک جزء از روی نسیان

تطبیق نتیجه بحث

تمسک به استصحاب صحت در مسأله و مناقشه در آن

تطبیق تمسک به استصحاب صحت

توهّم أصل ثانوی در مسأله بخاطر «حدیث رفع»

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به توهم مذکور

تطبیق توهم و جواب مرحوم شیخ ( (قدس سره)

ورود اخباری در باب صلات بر عدم لزوم اعاده بخاطر اخلال سهوى

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

مقدمه سوم:

تطبیق ورود اخبار بر عدم لزوم اعاده بخاطر اخلال سهوى

دلالت دلیل خاص بر صحت نمازِ ناسی جزء

تطبیق دلیل خاص بر صحت صلات ناسیِ جزء

فرق اصل عدم جزئیت با اصل برائت از منظر صاحب فصول (قدس سره)

تطبیق کلام صاحب فصول (قدس سره)

امکان ادعای اصل ثانوی در خصوص نماز

تطبیق امکان ادعای اصل ثانوی در خصوص نماز

مسئله دوم: کیفیت نماز در صورت زیادی عمدی جزء

تطبیق مسئله دوم: کیفیت نماز در صورت زیادی جزء

جلسه ۱۰۹

و ینبغی التنبیه على امور متعلّقه بالجزء و الشرط :الأوّل: إذا ثبت جزئیّه شیء و شکّ فی رکنیّته، فهل الأصل کونه رکنا، أو عدم کونه کذلک، أو مبنیّ على مسأله البراءه و الاحتیاط فی الشکّ فی الجزئیّه، أو التبعیض بین أحکام الرکن، فیحکم ببعضها و ینفى بعضها الآخر؟ وجوه، لا یعرف الحقّ منها إلاّ بعد معرفه معنى الرکن.

تنبیهاتی درباره امور مربوط به جزء و شرط

تنبیه اوّل: شکّ در رکنیّت

اقوال در مسأله

قول اول:
قول دوم:
قول سوم:
قول چهارم:

نظر مرحوم شیخ(قدس سره)

تعریف «رکن» در اصطلاح فقهاء(قدس سرهم)

محورهای بحث در تنبیه اول

قسم اول: ترک سهوی جزء

بطلان عمل در ترک جزء و دلیل آن از منظر مرحوم شیخ(قدس سره)

اشکال به دلیل مرحوم شیخ(قدس سره)

جواب مرحوم شیخ(قدس سره) به اشکال

احتمال اول:
احتمال دوم:

تطبیق تنبیه اول

حکم اخلال (کم یا زیاد) در جزء

تطبیق ترک سهوی جزء

سؤالی درباره مجزی بودن عمل ناقص؟

پاسخ مرحوم شیخ(قدس سره)

جواب مستشکل به مرحوم شیخ(قدس سره)

جواب مرحوم شیخ(قدس سره)

تطبیق سؤال و پاسخ مرحوم شیخ(قدس سره)

جواب مرحوم شیخ(قدس سره) به مورد دوم کلام مستشکل

تطبیق جواب دوم مرحوم شیخ(قدس سره) به مورد دوم اشکال

جلسه ۱۰۸

جلسه ۱۰۷

جلسه ۱۰۶

فإن قلت: فأیّ فرق بین وجود هذا المطلق و عدمه؟ و ما المانع من الحکم بالتخییر هنا، کما لو لم یکن مطلق؟ فإنّ حکم المتکافئین إن کان هو التساقط، حتّى أنّ المقیّد المبتلى بمثله بمنزله العدم فیبقى المطلق سالما، کان اللازم فی صوره عدم وجود المطلق ـ التی حکم فیها بالتخییر ـ هو التساقط و الرجوع إلى الأصل المؤسّس فیما لا نصّ فیه: من البراءه أو الاحتیاط، على الخلاف.

مروری بر بحث گذشته درباره شکّ در جزئیت با تعارض نصین

شبهه مرحوم شیخ (قدس سره) در مسئله

تفصیل اشکال با بیان دو معنا برای اصاله التخییر

تبیین دو نظریه در متعارضین

نظریه اول:

نظریه دوم:

نتیجه:

تطبیق اشکال و شبهه در مسئله

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال

تبیین دو مبنا و نظریه در اصاله الاطلاق

مبنای اول:

مبنای دوم:

فرق بین اصاله الاطلاق با سایر اصول عقلیه و نقلیه

قول حق در مسئله: حکومت اخبار تخییر بر اصاله الاطلاق

تطبیق جواب مرحوم شیخ (قدس سره) از اشکال

تطبیق فرق بین اصاله الاطلاق با سایر اصول عقلیه و نقلیه

تطبیق قول حق: حکومت اخبار تخییر بر اصاله الاطلاق

جلسه ۱۰۵

و بالجمله: فاندفاع هذا التوهّم غیر خفیّ بأدنى التفات، فلنرجع إلى المقصود، و نقول: إذا عرفت أنّ ألفاظ العبادات على القول بوضعها للأعمّ کغیرها من المطلقات، کان لها حکمها، و من المعلوم أنّ المطلق لیس یجوز دائما التمسّک بإطلاقه، بل له شروط، کأن لا یکون واردا فی مقام حکم القضیّه المهمله بحیث لا یکون المقام مقام بیان.

مروری بر مباحث گذشته

عدم تمسک به اصاله الاطلاق حتی بنا بر قول به اعم

شرایط تمسک به اصاله الاطلاق

شرط اول: در مقام بیان بودن مولا

شرط دوم: عدم بیان حکم از جهت خاص

شرط سوم: عدم موهن شدن مطلق با تقیید

شرط چهارم: عدم تقیید مطلق به قید مجمل متصل

شرط پنجم: محفوف نبودن مطلق «بما یصلح للقرینیه»

شرط ششم: عدم انصراف مطلق به بعض افراد

شرط هفتم: عدم مخالف مشهور با مطلق

اشکال عمده بر تمسک به اطلاق از منظر شیخ (قدس سره)

اشکالات دیگر بر تمسک به اطلاق و دفع آنها

تطبیق ثمره نداشتن اصل برائت بنا بر أعمّی

کلام حق در ثمره اختلاف بین صحیحی و أعمّی

مسئله سوم: شک در اقل و اکثر با تعارض نصین

دیدگاه مرحوم شیخ (قدس سره) در مسئله

تطبیق مسئله سوم: شک در اقل و اکثر با تعارض نصین

طرح سؤالات

سؤال اول

سؤال دوم

سؤال سوم

سؤال چهارم

سؤال پنجم

سؤال ششم

سؤال هفتم

سؤال هشتم

سؤال نهم

سؤال دهم

سؤال یازدهم

سؤال دوازدهم

سؤال سیزدهم

سؤال چهاردهم

سؤال پانزدهم

سؤال شانزدهم

سؤال هفدهم

سؤال هجدهم

سؤال نوزدهم

جلسه ۱۰۴

جلسه ۱۰۳

المسأله الثانیه: ما إذا کان الشکّ فی الجزئیّه ناشئا من إجمال الدلیل. کما إذا علّق الوجوب فی الدلیل اللفظی بلفظ مردّد ـ بأحد أسباب الإجمال ـ بین مرکّبین یدخل أقلّهما جزءا تحت الأکثر بحیث یکون الآتی بالأکثر آتیا بالأقلّ. و الإجمال: قد یکون إلی آخر.

مروری بر مباحث گذشته

بررسی مسئله شکّ در جزئیت از جهت اجمال دلیل

مثال برای اجمال لفظ از جهت معنی عرفی

مثال برای اجمال لفظ از جهت معنی شرعی

أقوی بودن جریان اصل برائت در موارد اجمال نص از منظر شیخ (‍قدس سره)

اشکال اول به شیخ (‍قدس سره): جریان قاعده اشتغال در موارد اجمال نص

جواب مرحوم شیخ (‍قدس سره) به اشکال اول

تبیین مناط اجرای اصل برائت

بیان اول:

بیان دوم:

تطبیق دوران امر بین اقل و اکثر با اجمال دلیل

تطبیق اشکال اول و جواب آن

اشکال دوم به مرحوم شیخ (‍قدس سره)

جواب مرحوم شیخ (‍قدس سره) به اشکال دوم

تطبیق اشکال دوم به مرحوم شیخ (‍قدس سره)

اشکال سوم به مرحوم شیخ (‍قدس سره)

جواب مرحوم شیخ (‍قدس سره) به اشکال سوم

تطبیق اشکال سوم به مرحوم شیخ (‍قدس سره) و جواب آن

جلسه ۱۰۲

جلسه ۱۰۱

جلسه ۱۰۰

جلسه ۹۹

ثمّ بما ذکرنا فی منع جریان الدلیل العقلی المتقدم فی المتباینین فی ما نحن فیه تقدر علی منع سایر ما یُتمسک به لوجوب الإحتیاط فی هذا المقام مثل استصحاب الإشتغال بعد الإتیان بالأقل و مثل أنّ الإشتغال الیقینیه یقتضی وجوب تحصیل الیقین بالبرائه و مثل أدله اشتراک الغائبین مع الحاضرین فی الأحکام المقتضیه لاشتراکنا معاشر الغائبین مع الحاضرین العالمین بالمکلف به تفصیلا. و مثل وجوب دفع الضرر و هو العقاب المحتمل قطعاً و بعباره أخری وجوب المقدمه العلمیه للواجب، و إلی آخر.

مروری بر مباحث گذشته

ادلّه قائلین به احتیاط و وجوب تمسک به اکثر

دلیل اول: استصحاب اشتغال

فرق دلیل اول با دلیل دوم

دلیل سوم: اشتراک غائبین با حاضرین در تکلیف

دلیل چهارم: قاعده دفع عقاب محتمل

دلیل پنجم: عدم قصد قربت با اتیان به اقل

جواب های مرحوم شیخ (قدس سره) به ادله قائلین به احتیاط

جواب از دلیل اول قائلین به احتیاط

اشکال اول:

اشکال دوم:

اشکال سوم:

جواب از دلیل دوم قائلین به احتیاط

جواب از دلیل سوم قائلین به احتیاط

جواب از دلیل چهارم قائلین به احتیاط

جواب از دلیل پنجم قائلین به احتیاط

تطبیق ادله قائلین به احتیاط

تطبیق جواب های مرحوم شیخ (قدس سره) به ادله قائلین به احتیاط

جلسه ۹۸

جلسه ۹۷

جلسه ۳۹

و أمّا ترکه فلیس فیه إلا التجرّی بارتکاب ما یحتمل أن یکون مبغوضا للمولی، و لا دلیل علی حرمه التجرّی علی هذا الوجه و استحقاق العقاب علیه. و لعرفت فی مسئله حجیه العلم المناقشه فی حرمه التجرّی بما هو أعظم من ذلک.

مروری بر مباحث گذشته درباره تفاوت حرمت ظاهری و واقعی

آثار احتیاط از منظر مرحوم شیخ (قدس سره)

اثر اول:

اثر دوم:

اثر سوم:

اشکال:

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال

دلیل عقلی مرحوم شیخ (قدس سره) بر حرمت تجری

تطبیق اثر سوم احتیاط

تنبیه پنجم: اصاله الاباحه یا اصل موضوعی حاکم بر آن

مقدمه اول: تقسیم اصل به موضوعی و حکمی

مقدمه دوم: شرایط حلیت و طهارت گوشت حیوانات

شرایط پاک بودن گوشت حیوان

شک های سه گانه در حلیت گوشت حیوان

تطبیق تنبیه پنجم

کلام مرحوم محقق و شهیدین (قدس سرهم) درباره حیوان متولد از کلب و غنم

وجه افتراق نظر مرحوم شیخ با مرحوم محقق و شهیدین (قدس سرهم)

وجوه محتمل در حرمت حیوان متولد از کلب و غنم

وجه اول:

وجه دوم:

وجه سوم:

وجه چهارم

تطبیق کلام مرحوم محقق و شهیدین (قدس سرهما)

وجه چهارم

جلسه ۳۸

جلسه ۳۷

لثالث: هل أنّ أوامر الاحتیاط للاستحباب أو للإرشاد؟ لا إشکال فی رجحان الاحتیاط عقلا و نقلا، کما یستفاد من الأخبار المذکوره و غیرها.

تنبیه سوم برائت: ارشادی یا استحبابی بودن اوامر احتیاط

احتمالات وارده در تنبیه سوم

احتمال اول:

احتمال دوم:

دلیل اول:
مرحله اول
مرحله دوم
نتیجه:
دلیل دوم:
دلیل سوم:

تطبیق تنبیه سوم

تطبیق عبارت احتمالات وارده در تنبیه

تطبیق دلیل اول بر ارشادی بودن امر به احتیاط

تطبیق دلیل دوم بر ارشادی بودن امر به احتیاط

تطبیق دلیل سوم بر ارشادی بودن امر به احتیاط

تبصره: ترتّب ثواب بر اجتناب از شبهه

اشکال بر مطلق حسن احتیاط در شبهه تحریمیه

نتیجه نهایی در تنبیه سوم

تبیین یک مقدمه درباره اقسام اطاعت

۱ـ اطاعت حقیقی:

۲ـ اطاعت حکمی:

تطبیق تبصره: ترتب ثواب بر اجتناب از شبهه

دلیل دوم بر مولوی بودن امر به احتیاط

شاهدی از روایات بر مولوی بود امر به احتیاط

حسن احتیاط در تمام صور شبهه تحریمیه

تطبیق حسن احتیاط در تمام صور شبهه تحریمیه

اشکال به احتیاط به ترک

تنبیه چهارم: اقوال اربعه اخباریین در شبهه تحریمیه حکمیه فقدان نص

نظریه اول: نظریه مرحوم وحید بهبهانی (قدس سره)

نظریه دوم: نظریه مرحوم شیخ انصاری (قدس سره)

سرّ اختلاف تعبیرات در اقوال

مرحله اول: مقایسه بین توقف و احتیاط

مرحله دوم: مقایسه بین حرمت ظهری و حرمت واقعی

تطبیق تنبیه چهارم برائت

جلسه ۳۶

نعم قد یُظنّ من عدم وجدان الدلیل بعدم لعموم البلوی به لا بمجرّده. بل مع ظنّ عدم المانع عن نشره فی أوّل الأمر من الشارع أو خلفائه أو من وصل إلیه. لکن هذا الظنّ لا دلیل على اعتباره، و لا دخل له بأصل البراءه.

تنبیهات برائت

خلاصه بحث گذشته

اشکالات مرحوم شیخ (قدس سره) بر تحقیق محدّث استرآبادی (قدس سره)

اشکال اوّل:

اشکال دوم:

اشکال سوم:

اشکال چهارم:

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

تحقیق شیخ (قدس سره) در کلام محقق (قدس سره) در معتبر

فرق بین «عدم الدلیل دلیل علی العدم» با استصحاب برائت

علت تغایر بین «عدم الدلیل دلیل علی العدم» با استصحاب برائت

اقامه شاهد توسط مرحوم شیخ (قدس سره)

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

عام مطلق بودن «عدم الدلیل دلیل علی العدم»

تطبیق عام مطلق بودن قسم دوم

خلاصه کلام مرحوم محقق (قدس سره) در معارج و معتبر

تطبیق خلاصه کلام مرحوم محقق (قدس سره) در معارج و معتبر

تنبیه دوم برائت: ادله ظنی بودن یا اصولی بودن اصاله الاباحه

نکته اول

نکته دوم

نکته سوم

تطبیق تنبیه دوم برائت

بطلان أماره بودن برائت

جلسه ۳۵

و ینبغی التنبیه على امور: الاوّل: أنّ المحکیّ عن‌ المحقّق‌ التفصیل‌ فی اعتبار أصل البراءه بین ما یعمّ به البلوى و غیره، فیعتبر فی الاوّل دون الثانی، و لا بدّ من حکایه کلامه قدّس سرّه فی المعتبر و المعارج حتّى یتّضح حال النسبه، قال فی المعتبر.

خلاصه مطالب گذشته

تنبیهات برائت

تنبیه اول: جریان برائت در شبهه عامّ البلوای ناشی از فقد نص‌

نکات استفاده شده از طرح کلام مرحوم شیخ (قدس سره)

نکته اول
نکته دوم

تبیین کلام مرحوم محقق (قدس سره) در معتبَر

اقسام استصحاب از منظر مرحوم محقق (قدس سره)
۱ـ اصحاب حال عقل (استصحاب برائت اصلیه)
۲ـ استصحاب «عدم الدلیل دلیل است بر عدم»
۳ـ استصحاب حال الشرع

تبیین کلام مرحوم محقق (قدس سره) در معارج

تطبیق تنبیهات برائت

کلام محدّث أسترابادی در تحقیق کلام محقّق (قدس سرهما)

تطبیق کلام محدث استرابادی

مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در کلام محقق (قدس سره)

نکته: تقسیم حکم به حکم شأنی و فعلی

تبیین ادله شأنی و فعلی

شرایط فعلی بودن دلیل

تطبیق مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در کلام محقق (قدس سره)

جلسه ۳۴

و الجواب: أوّلا: یا عبارت ما دارد: أقول اوّلاً منع تعلّق تکلیف غیر القادر على تحصیل العلم إلاّ بما أدّى إلیه الطرق الغیر العلمیّه این را هم بارها عرض کردیم که از نظر ادبی «ال» بر سر «غیر» نباید بیاید و غلط مصطلح است یا صفت برای طرق بگیرید! المنصوبه له، فهو مکلّف بالواقع بحسب تأدیه هذه الطرق، لا بالواقع من حیث هو، و لا بمؤدّى هذه الطرق من حیث هو حتّى یلزم التصویب أو ما یشبهه؛ لأنّ ما ذکرناه هو المتحصّل من ثبوت الأحکام الواقعیّه للعالم و غیره و ثبوت التکلیف بالعمل بالطرق.

مروری بر دلیل سوم اخباریین(دلیل عقلی) بر وجوب احتیاط

جواب اول مرحوم شیخ (قدس سره) به اخباریین

احتمالات سه گانه درباره طرق علم به احکام واقعی

بطلان احتمال دوم و سوم و ثبوت احتمال اول

جواب دوم مرحوم شیخ (قدس سره) به اخباریین

تطبیق جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به اخباریین

نحوه دوم دلیل عقلی اخباریین(وجوب دفع ضرر محتمل) بر وجوب احتیاط

اقسام اصاله الاحتیاط

دلایل قائلین به اصاله الاحتیاط قبل از شرع

دلیل اول
دلیل دوم

اقوال سه گانه درباره احتیاط قبل از شرع

تقریب استدلال به دلیل اصاله الحذر در افعال

جواب از نحوه دوم دلیلی عقلی بر وجوب احتیاط

کیفیت استدلال شیخ طوسی (قدس سره) بر اصاله الاحتیاط و جواب آن

تطبیق نحوه دوم دلیل عقلی بر وجوب احتیاط

جلسه ۳۳

جلسه ۳۲

جلسه ۳۱

هذا، و الذی یقتضیه دقیق النظر: أنّ الأمر المذکور بالاحتیاط لخصوص الطلب الغیر الإلزامیّ؛ لأنّ المقصود منه بیان أعلى مراتب الاحتیاط، لا جمیع مراتبه و لا المقدار الواجب.

جواب سوم به روایت أمالی

ارائه قرائنی بر دلالت روایت بر اعلی مراتب احتیاط

قرینه اول:

قرینه دوم:

اشکال و دفع آن

تطبیق جواب سوم به روایت أمالی

جواب از سایر روایات طائفه سوم

تطبیق جواب از سایر روایات

اشکالات مرحوم محقق(قدس سره) بر روایت پنجم

اشکال اول:

اشکال دوم:

ردّ کلام محقق(قدس سره) توسط مرحوم شیخ(قدس سره)

اولاً: مسئله اصولی نبودن «ما نحن فیه»

ثانیاً: خبر واحد نبودن «ما نحن فیه»

ثالثاً: حجت بودن خبر واحد در مسئله اصولی

رابعاً: ریبه نبودن تکلیف

تطبیق اشکالات مرحوم محقق(قدس سره) بر روایت پنجم

تطبیق ردّ کلام محقق(قدس سره) توسط مرحوم شیخ(قدس سره)

طائفه چهارم از روایات مورد استدلال اخباریین

وجه استدلال به روایات تثلیث

روایت اول: مقبوله عمر بن حنظله

قرینه اول: وجوب عمل به خبر مشهور
نکته
قرینه دوم: کلمه «نجی من المحرمات»
قرینه سوم: کلمه «وقع فی المحرمات»
قرینه چهارم: کلمه «و هلک من حیث لا یعلم»

تطبیق استدلال اخباریین به طایفه چهارم از روایات (روایات تثلیث)

تطبیق مقبوله عمر بن حنظله

تطبیق نحوه استدلال روایات تثلیث بر وجوب احتیاط

تطبیق قرینه اول بر استدلال به اخبار تثلیث

تطبیق قرینه دوم بر استدلال به اخبار تثلیث

تطبیق قرینه سوم بر استدلال به اخبار تثلیث

تطبیق قرینه چهارم بر استدلال به اخبار تثلیث

جلسه ۳۰

جلسه ۲۹

جلسه ۲۸

و منها: أنّ أخبار البراءه أخصّ؛ لاختصاصها بمجهول الحلّیه و الحرمه، و أخبار التوقّف تشمل کلّ شبهه، فتخصّص بأخبار البراءه.

تبیین وجه پنجم و جواب دهم از اخبار توقف.

دلایل مرحوم شیخ (قدس سره) بر بطلان جواب دهم

۱ـ دلیل اول

تطبیق وجه پنجم و جواب دهم
تطبیق دلیل اول مرحوم شیخ (قدس سره) بر بطلان جواب دهم
تبیین دو نکته برای فهم جواب مرحوم شیخ (قدس سره)
نکته اول:
نکته دوم:
وجوه تأمل مرحوم شیخ (قدس سره) در جواب مذکور
وجه اول:
وجه دوم:

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

۲ـ دلیل دوم

تطبیق دلیل دوم مرحوم شیخ (قدس سره) بر بطلان جواب دهم

نتیجه نهایی در دلالت طایفه دوم از روایات احتیاط

بررسی طایفه سوم از روایات دال بر وجوب احتیاط

روایت اول: صحیحه عبدالرحمن ابن الحجّاج

تطبیق طایفه سوم از روایات بر وجوب احتیاط

تطبیق روایت اول: صحیحه عبدالرحمن ابن الحجّاج

تطبیق روایت دوم: موثّقه عبدالله ابن وضّاح

تطبیق روایت سوم: روایه الأمالی

تطبیق روایت چهارم: روایه عنوان البصری

تطبیق روایت پنجم: ما أرسله الشهید قدس‌سره

تطبیق روایت ششم: ما أرسله الشهید أیضاً

تطبیق روایت هفتم: ما اُرسل عنهم علیهم ‌السلام

جلسه ۲۷

جلسه ۲۶

و الجواب: أنّ بعض هذه الأخبار مختصّ بما إذا کان المضیّ فی الشبهه اقتحاما فی الهلکه، و لا یکون ذلک إلّا مع عدم معذوریّه الفاعل‌؛ لأجل القدره على إزاله الشبهه بالرجوع إلى الإمام علیه السّلام أو إلى الطرق المنصوبه منه علیه السّلام، کما هو ظاهر المقبوله، و موثّقه حمزه بن الطیار، و روایه جابر، و روایه المسمعیّ.

تطبیق جواب سوم مرحوم شیخ (قدس سره) از روایات توقف

جواب چهارم مرحوم شیخ (قدس سره) از اخبار توقف در ضمن سه مرحله

مرحله اول:

مرحله دوم:

دو خصوصیت برای احکام ارشادیه

۱ـ تبعیت امر ارشادی از «مرشدٌ إلیه»
۲ـ عدم ثواب و عقاب بر امتثال اوامر ارشادی

صور هلاکت محتمله در شبهات

صورت اول: هلاکت محتمله بخاطر عقاب اخروی

موارد چهارگانه امر ارشادیِ وجوبی بودن امر به توقف
مورد یکم:
مورد دوم:
مورد سوم:
مورد چهارم:

صورت دوم: هلاکت محتمله غیر عقاب اخروی

مرحله سوم از جواب چهارم:

تطبیق جواب چهارم مرحوم شیخ (قدس سره)

تطبیق مرحله اول

تطبیق مرحله دوم

تطبیق مرحله سوم

تطبیق خلاصه جواب چهارم

جلسه ۲۵

جلسه ۲۴

احتجّ للقول الثانی، و هو وجوب الکفّ عمّا یحتمل الحرمه بالأدلّه الثلاثه، فمن الکتاب طائفتان إحداهما ما دلّ علی النهی عن القول بغیر العلم، فإنّ الحکم بترخیص الشارع لمحتمل الحرمه قولٌ علیه بغیر علمٍ و افتراءٌ حیث إنّه لم یأذن فیه. و لایرد ذلک علی أهل الإحتیاط.

مروری بر مباحث گذشته در ادله برائت

بررسی دلیل دوم درباره احتیاط در شبهات تحریمیّه

استدلال اخباریین به آیات قرآن بر لزوم احتیاط

۱ـ تقریب استدلال به آیات ناهیه از افتراء

اشکال بر استدلال به آیات ناهیه و جواب نقضی مرحوم شیخ (قدس سره)

۲ـ تقریب استدلال به آیات آمره به تقوا

ادله قرآنی مرحوم شهید (قدس سره) بر مشروعیت احتیاط
آیه اول:
آیه دوم:
آیه سوم:
آیه چهارم:
آیه پنجم:

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به طایفه اول از آیات

جواب نقضی مرحوم شیخ (قدس سره)
جواب حلّی مرحوم شیخ (قدس سره)

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به طایفه دوم از آیات

جواب اول
مناقشه در پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) و جواب از آیه «تنازع»
جواب دوم

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

توضیح و تطبیق جواب دوم

استدلال دوم اخباریین بر وجوب احتیاط به روایات

دلالت طائفه اول از روایات بر توقف هنگام شبهه

نکته اول:

نکته دوّم:

تطبیق دلیل دوم اخباریین

تطبیق طایفه اول از روایات

تطبیق طایفه دوم از روایات

تطبیق جواب اول و دوم و ردّ آنها

ذکر روایات طائفه دوم و تطبیق آن

جلسه ۲۳

و قد یستدلّ على البراءه بوجوه غیر ناهضه، منها: استصحاب البراءه المتیقّنه حال الصغر أو الجنون و فیه: أنّ الاستدلال مبنیّ على اعتبار الاستصحاب من باب الظنّ، فیدخل أصل البراءه بذلک فی الأمارات الدالّه على الحکم الواقعیّ، دون الاصول المثبته للأحکام الظاهریّه.

مروری بر مباحث گذشته در ادله برائت

استدلال بعضی از علماء به ادله دیگر بر برائت

دلیل اول: استصحاب

اشکالات مرحوم شیخ (قدّس ‌سرّه) بر استدلال به استصحاب برائت

تقریر اشکال اول براساس چند مقدمه:

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

مقدمه سوم:

نتیجه مقدمه سوم

مقدّمه چهارم:

کیفیت اشکال اول مرحوم شیخ (قدس سره) بر استصحاب برائت

ادله سه گانه قائلین به عدم استدلال به استصحاب بر برائت

عدم ترتّب «عدم العقاب و جواز الفعل» بر مستصحبهای سه گانه

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

عدم ترتّب مقارنات اتفاقیه مستصحب های سه گانه بر استصحاب

صحت استدلال دو گروه به استصحاب بر برائت

اشکال دوم مرحوم شیخ (قدس سره) بر استصحاب برائت

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

دلیل دوم: عسر و حرج بودن إحتیاط

تبین دیدگاه اخباریین و مجتهدین در جریان احتیاط

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

دلیل سوم: متعذّر بودن إحتیاط

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

جلسه ۱

فهرست مطالب

فهرست مطالب

   
   

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

و ینبغی التنبیه على امور متعلّقه بالجزء و الشرط :الأوّل: إذا ثبت جزئیّه شیء و شکّ فی رکنیّته، فهل الأصل کونه رکنا، أو عدم کونه کذلک، أو مبنیّ على مسأله البراءه و الاحتیاط فی الشکّ فی الجزئیّه، أو التبعیض بین أحکام الرکن، فیحکم ببعضها و ینفى بعضها الآخر؟ وجوه، لا یعرف الحقّ منها إلاّ بعد معرفه معنى الرکن.

تنبیهاتی درباره امور مربوط به جزء و شرط

بحث ما در اقل و اکثر؛ یعنی شک در جزئیت و شک در شرطیت به تمام اقسامش تمام شد؛ فعلاً بحث در تنبیهاتی است که مرحوم شیخ(قدس سره) در این مقام مطرح فرمودند و این تنبیهاتی است که بسیار ارزشمند است و در بین این تنبیهات، خیلی از مسائل خودش را بیشتر به ما نشان میدهد و برای ما روشن میشود؛ مثلاً مفاد «حدیث رفع»[۱] خیلی خودش را بیشتر نشان میدهد که چگونه جاری میشود و نتیجه آن چه خواهد بود؟ و «إلی آخر».

تنبیه اوّل: شکّ در رکنیّت

تنبیه اول راجع به این است که بحثی است که در فقه، همه به آن برخورد کردیم که اگر یقین داشتیم که شیئى جزء نماز است، لکن شک داریم که این شیء جزء رکنى نماز است یا جزء غیر رکنى؟ میدانیم که سوره جزء نماز است مسلماً و شکی در جزئیت نیست، ولی نمیدانیم که رکن است یا نه؟

اقوال در مسأله

در این مسأله چهار قول است:

قول اول:

اصاله الرکنیّه جارى مى‌کنیم؛ یعنی اصل این است که شیء جزء نماز است، مگر اینکه عدم رکنیّت آن ثابت شود.

قول دوم:

اصاله عدم الرکنیّه جارى مى‌کنیم، مگر اینکه ثابت شود رکنیت آن.

قول سوم:

این مسأله مبتنى بر مسأله سابق که شک در جزئیت بود مى‌باشد که اگر در شک در جزئیت برائتى شدیم، در اینجا هم برائت از رکن جارى مى‌کنیم و مى‌گوییم که إنشاءالله رکن نیست و اگر در شک در جزئیت مانند صاحب قوانین و علامه حلى(قدس سرهما) احتیاطى شدیم، در اینجا هم احتیاط مى‌کنیم و مى‌گوییم که این شیء رکن است.

قول چهارم:

آثار رکنیّت مختلف است و تبعیض قائل میشویم؛ نسبت به بعضى از آثار رکنیت مى‌گوییم که این آثار رکنیت بر جزء بار مى‌شود، ولى نسبت به بعضى از آثار رکنیت بر بار شدن بر جزء نفى مى‌کنیم.

نظر مرحوم شیخ(قدس سره)

مرحوم شیخ(قدس سره) مى‌فرمایند: حق در مسأله وقتى روشن مى‌شود که معناى رکن را بدانیم. اوّلاً کلمه رکن در روایات وارد نشده و اصطلاح روایتى نمى‌باشد. بنابراین چون اصطلاح شارع نیست، حقیقت شرعیه ندارد، بلکه اصطلاح عرفى است که فقهاء آن را درست کردند. بنابراین باید به عرف فقهاء مراجعه کنیم.

تعریف «رکن» در اصطلاح فقهاء(قدس سرهم)

فقهاء(قدس سرهم) براى رکن دو تعریف دارند:

تعریف اول رکن: جزئى که اگر عمداً یا سهواً از آن جزء کم شود، عمل باطل مى‌شود. مثلاً رکوع که اگر عمداً یا سهواً نباشد، نماز باطل میشود.

تعریف دوم رکن: جزئى که اگر سهواً کم شود یا زیاد شود، آن عمل باطل مى‌شود.

مرحوم شیخ(قدس سره) مى‌فرمایند: تعریف اول رکن تعریف مناسبترى است و این مسأله به سه قسم تقسیم میشود:

محورهای بحث در تنبیه اول

قسم اول: آیا ترک جزء سهواً موجب بطلان عمل مى‌شود؟ قسم دوم: آیا این جزء رکن است؟ قسم سوم: آیا زیاد شدن عمل سهواً موجب باطل شدن عمل مى‌شود؟ پس در تنبیه اول، سه محور و مسأله مورد بررسى قرار مى‌گیرد:

قسم اول: ترک سهوی جزء

قسم اول این است که آیا ترک جزء سهواً موجب بطلان عمل مى‌شود؟ فرق این مسئله که مخصوص عبادات است، با توصلیات چیست؟ این را بعداً عرض خواهیم کرد. اما اگر انسان یقین داشت که شیئى جزء عملى است، مثلاً یقین داشت سوره جزء نماز است، ولى نمى‌دانست سوره رکن است یا نه؟ به این معنا که اگر سهواً سوره را ترک کرد، عمل باطل مى‌شود یا اینکه باطل نمى‌شود؟

بطلان عمل در ترک جزء و دلیل آن از منظر مرحوم شیخ(قدس سره)

مرحوم شیخ(قدس سره) مى‌فرمایند: اقوى این است که در این مورد ـ یعنى نقص جزء سهواً ـ موجب بطلان عمل خواهد شد؛ به این معنا که عمل باطل مى‌شود و نیاز به اعاده و قضاء دارد.

دلیل مرحوم شیخ(قدس سره) بر بطلان عمل در ترک جزء سهواً، دلیل عقلى مى‌باشد؛ به این معنا که شکى نیست که تمام اجزاء عمل و از جمله آن سوره، مأموربه مى‌باشد و سوره که جزء نماز است، مطلقا جزء نماز مى‌باشد؛ چه شخص در حال فراموشى باشد یا در ذکر باشد و غفلت شخص باعث این نمى‌شود که سوره از جزئیت خارج شود. حال که سوره جزء نماز است و شخص فراموشکار نماز بدون سوره را اتیان کرده است، بنابراین مأتیبه شخص غیر از مأموربه مى‌باشد، چون مأموربه نماز با سوره بوده است، وقتى مأتیبه غیر از مأموربه باشد، عقل حکم مى‌کند که مأتیبه مجزی نیست و شخص باید دوباره عمل را انجام دهد.

اشکال به دلیل مرحوم شیخ(قدس سره)

بر کلام مرحوم شیخ(قدس سره) اشکالی وارد شده است که سوره جزء نماز است مطلقا، چه شخص در حال ذکر باشد یا در حال غفلت و نسیان باشد. مستشکل مى‌گوید: ما این کلام را به طور مطلق نمى‌پذیریم، بلکه مى‌گوییم: دلیل جزئیت بر سه قسم است و در یک قسمت، کلام شما را مى‌پذیریم که آن جزء مطلق است و در حال فراموشى نیز جزء خواهد بود و شخص آن را ادا نکرد، بنابراین عمل باطل است. لکن در دو مورد دیگر جزئیت اختصاص به حال ذکر دارد و در حال فراموشى، عمل بدون جزء صحیح خواهد بود.

بیان اشکال به این است که تاره دلیل جزء دلیل لفظى روشن مى‌باشد، مثلاً روایت مى‌گوید: «لَا صَلَاهَ إِلَّا بِفَاتِحَهِ الْکِتَاب»،[۲] این دلیل لفظى روشن و واضح بیان مى‌کند که فاتحه جزء نماز است مطلقا، و کسى در حال فراموشى باشد باز هم فاتحه جزء نماز است.

لکن گاهى دلیل جزء یک دلیل لبّى مانند اجماع است. فرض کنید اجماع داریم که سوره جزء نماز است، بارها گفته‌ایم که دلیل لبّى اطلاق ندارد و قدر متیقّنش اخذ مى‌شود؛ لذا احتمال مى‌دهیم که سوره جزء نماز باشد مطلقا، هم در حال نسیان و هم در حال ذکر و احتمال مى‌دهیم سوره فقط در حال ذُکر که یادش باشد جزء نماز است و اگر فراموش کرد اشکالى ندارد. قدر متیقّن اجماع این است که سوره در حال ذُکر جزء نماز است و در حال فراموشى جزء نماز نیست و اگر شما انجام ندادى اشکالى به وجود نمى‌آورد.

مورد سوم جایى است که دلیل جزء، حکم تکلیفى است؛ مثلاً فرض کنید که دلیلى داریم ﴿أَقِیمُوا الْصَّلاَهَ﴾،[۳] و یک حکم تکلیفى داریم: ﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾،[۴] از این دلیل ـ که حکم تکلیفى است و صیغه امر است ـ نتیجه مى‌گیریم که قرائت در نماز واجب است، از این امر انتزاع مى‌کنیم که قرائت و حمد و سوره جزء نماز است. اگر قرائت را فراموش کرد، به اجماع همه علماء حکم تکلیفى مختص به حال ذُکر است و در حال فراموشى انسان تکلیف ندارد. وقتى حکم تکلیفى قرائت رفت، آن جزئیتى که از آن انتزاع شده نیز مى‌رود و نتیجه مى‌گیریم که در حال نسیان، قرائت واجب نمى‌باشد و جزء نیست. بنابراین نماز بدون جزء نیاز به اعاده ندارد.

پس خلاصه اشکال این شد که دو مورد داریم که نباید حکم به بطلان عمل کرد و باید بگوییم که عمل صحیح است.

جواب مرحوم شیخ(قدس سره) به اشکال

کلام شما در دو موردى که ادعا کردید که جزء اختصاص به حال ذُکر دارد و در حال فراموشى جزء نمى‌باشد را ما قبول نداریم و ثابت مى‌کنیم که جزئیت مطلق است. جواب مرحوم شیخ(قدس سره) به مورد اول کلام مستشکل ـ که جزء، اختصاص به حال ذُکر دارد و در حال فراموشى جزء نمى‌باشد ـ این است که در کلام شما که گفتید: اگر دلیل جزء دلیل لبّى و اجماع باشد قدر متیقن مى‌گیریم و نتیجه مى‌گیریم که جزئیت در حال نسیان وجود ندارد، دو احتمال وجود دارد:

احتمال اول:

مرادتان این است که در حال نسیان وظیفه واقعى شخص فراموشکار، نماز بدون سوره است؛ یعنى شارع صریحاً در همان حالت تکلیفى را به دوش مکلف مى‌گذارد و به مکلف مى‌گوید که چون سوره را فراموش کرده‌اى، وجوب سوره ساقط است و وظیفه واقعى تو نماز بدون سوره است، اگر مرادتان از اینکه در حال نسیان سوره جزء نیست این باشد که واضح البطلان است، چون تا وقتى انسان فراموشکار است اصلاً تعلق تکلیف به او محال است و نمى‌شود شارع مقدس به انسان غافل تکلیفى را متوجه کند، زیرا به مجردى که تکلیف متوجه او شود از حالت غفلت بیرون مى‌آید؛ مثلاً خداوند بفرماید: «أیّها الناسی»! چون فراموش کرده‌اى، تکلیفت نماز بدون سوره است، در صورتی که تا تکلیف را متوجه فراموشکار بنماید از حالت نسیان خارج مى‌شود، بعد علم پیدا مى‌کند که سوره جزء نماز است و باید نماز را با سوره ادا کند.

احتمال دوم:

اگر مرادتان از اینکه در حال نسیان سوره جزء نیست، این باشد که شارع مقدس بعد از اینکه انسان نماز بدون سوره را خواند امضاء کرد و تأیید مى‌کند که نماز بدون سوره بدل و جانشین نماز واقعى شود، اگر مرادتان این باشد که کلامتان خوب است؛ ولى نیاز به دلیل خاص داریم و باید دلیل خاص براى جعل بدلیت داشته باشیم که شارع نماز بىسوره را به جاى نماز واقعى قبول مى‌کند. لکن ادله برائت، این کلامتان را ثابت نمى‌کند، چون محور ادله برائت حکم تکلیفى است و بدلیت حکم وضعى است. بنابراین ادله برائت و احتیاط نمى‌تواند بدلیت را ثابت کند و در نتیجه نیاز به دلیل خاص داریم و فرض این است که در مسأله دلیل خاصى بر بدلیت نداریم و اصاله عدم البدلیّه جارى مى‌کنیم.

تطبیق تنبیه اول

و ینبغی التنبیه على امور متعلّقه بالجزء و الشرط: الأوّل: إذا ثبت جزئیّه شیء و شکّ فی رکنیّته ، فهل الأصل کونه رکنا، این یک حکم أو عدم کونه کذلک، این دو حکم أو مبنیّ على مسأله البراءه و الاحتیاط فی الشکّ فی الجزئیّه، این سه حکم أو التبعیض بین أحکام الرکن، فیحکم ببعضها رکنیت و ینفى بعضها الآخر؟ وجوه، لا یعرف الحقّ منها إلاّ بعد معرفه معنى الرکن، فنقول:

إنّ الرکن فی اللغه والعرف معروف،[۵] رکن البیت اساس البیت است و لذا مرحوم شیخ(قدس سره) میفرماید: اصطلاح اول فقهاء که به ترکش ساقط میشود، آن با معنای عرفی اوفق است، چون پایههای خانه به ترکش ساقط میشود، ولی به زیادتش ساقط نمیشود بلکه محکمتر میشود. معروف است و لیس له فی الأخبار ذکر حتّى یتعرّض لمعناه فی زمان صدور تلک الأخبار ، بل هو این رکن اصطلاح خاصّ للفقهاء.

و قد اختلفوا فی تعریفه: بین من قال بأنّه: ما تبطل العباده بنقصه رکن عمدا و سهوا،[۶] این یک حکم. و بین من عطف على النقص که به نقص باطل میشود زیادته[۷] گفتید زیادتش عمداً و سهواً موجب بطلان است. و الأوّل که به نقص باعث بطلان میشود أوفق بالمعنى اللغویّ و العرفیّ، و حینئذ فکلّ جزء ثبت فی الشرع بطلان العباده بالاختلال فی طرف النقیصه بنا بر قولی، أو فیه نقیصه و فی طرف الزیاده بنا بر قول دیگر، فهو رکن.

حکم اخلال (کم یا زیاد) در جزء

فالمهمّ: بیان حکم الإخلال بالجزء فی طرف النقیصه أو الزیاده، و أنّه بیان این مطلب که إذا ثبت جزئیّته شیء فهل الأصل یقتضی بطلان المرکّب بنقصه سهوا کما یبطل بنقصه عمدا؛ و إلاّ بطلان عبارت به نقص عمدی نباشد لم یکن جزءا؟

فهنا مسائل ثلاث: یک: بطلان العباده بترکه سهوا، دوم: و بطلانها بزیادته عمدا، سوم: و بطلانها بزیادته سهوا.

تطبیق ترک سهوی جزء

أمّا الاولى، فالأقوى فیها: أصاله بطلان العباده بنقص الجزء سهوا إلاّ أن یقوم دلیل دلیل بر صحت که حالا عامّ أو خاصّ على الصحّه؛ بعداً خواهیم گفت که دلیل عام یا خاص دارد یا نه؟ مقدمه اول: لأنّ ما کان جزءا فی حال العمد کان جزءا فی حال الغفله، مقدمه دوم: فإذا آن جزء انتفى المرکّب، مقدمه سوم: فلم یکن المأتیّ به موافقا للمأمور به، و هو معنى فساده.

أمّا عموم جزئیّته آن جزء لحال الغفله؛ فلأنّ الغفله لا توجب تغییر المأمور به؛ فإنّ المخاطب بالصلاه مع السوره إذا غفل عن السوره فی الأثناء لم یتغیّر الأمر المتوجّه إلیه مکلف قبل الغفله، و لم یحدث بالنسبه إلیه من الشارع أمر آخر حین الغفله؛ لأنّه غافل عن غفلته، «لم یحدث» یعنی حادث نشده و بلکه بالاتر: امکان حدوثش هم نیست. بنابراین فالصلاه المأتیّ بها من غیر سوره غیر مأمور بها بأمر أصلا. غایه الأمر: عدم توجّه الأمر بالصلاه مع السوره إلیه به این شخص لاستحاله تکلیف الغافل، فالتکلیف ساقط عنه ما دام الغفله، نظیر من غفل عن الصلاه رأسا أو نام عنها، اصلاً خوابش برد در تمام این موارد: فإذا التفت إلیها صلات و الوقت باق وجب علیه الاتیان بها بمقتضى الأمر الأوّل.

فإن قلت: عموم جزئیّه الجزء لحال النسیان یتمّ فیما لو ثبت الجزئیّه بمثل قوله: «لا صلاه إلاّ بفاتحه الکتاب»، دون ما لو قام الإجماع مثلا على جزئیّه شیء فی الجمله و احتمل اختصاصها جزئیت بحال الذکر، مگر احتمال هم داده میشود؟ میگوید: نه اینکه احتمال داده میشود، بلکه داده شده: کما انکشف ذلک انکشاف به حال ذکر بالدلیل فی الموارد التی حکم الشارع فیها موارد بصحّه الصلاه المنسیّ فیها بعض الأجزاء على وجه یظهر من الدلیل کون صلاته تامّه، یک وقتی میگوید من این صلات ناقص را قبول دارم، یک وقتی میگوید نماز را تمام کن، ناقص نیاور، چون آن سوره اصلاً جزء نبوده که تمام خواندی. مثل قوله علیه ‌السلام: «تَمَّتْ صَلَاتُهُ وَ لَا یُعِید»[۸] بنابراین و حینئذ فمرجع الشکّ إلى الشکّ فی الجزئیّه حال النسیان، فیرجع فیها إلى البراءه أو الاحتیاط على الخلاف در مسئله قبل.

و کذا لو کان الدالّ على الجزئیّه حکما تکلیفیّا که خصوصیتش این است که مختصّا بحال الذکر و کان الأمر بأصل العباده مطلقا، امر به اصل عبادت مطلق است، چه در حال ذکر چه در حال غفلت، فإنّه یقتصر فی تقییده اصل عبادت على مقدار قابلیّه دلیل التقیید أعنی حال الذکر؛ دلیل ما نماز بود، بعد یک دلیل گفت نماز، سوره هم دارد. به مقداری که تقیید میکند، تقیید میزنیم. إذ لا تکلیف حال الغفله، فالجزء المنتزع من الحکم التکلیفیّ نظیر الشرط المنتزع منه حکم تکلیفی، اختصاص به چه چیزی دارد؟ فی اختصاصه بحال الذکر، اختصاص به حال ذکر دارد، کلبس الحریر و نحوه.

قلت: إن ارید بعدم جزئیّه ما ثبت جزئیّته فی الجمله فی حقّ الناسی که در حق ناسی جزئیت نیست، «إن ارید»: إیجاب العباده الخالیه عن ذلک الجزء علیه، بر این ناسی، فهو غیر قابل لتوجیه الخطاب إلیه بالنسبه إلى المغفول عنه إیجابا و إسقاطا نه توجه خطاب به نحو ایجابی است و نه توجه خطاب به نحو اسقاطی است!

و إن ارید به به این عدم جزئیت إمضاء الخالی عن ذلک الجزء من الناسی بدلا عن العباده الواقعیّه که مشتمل بر جزء است، فهو حسن؛ این حرف خوبی است. منع عقلی ندارد، چون بعد از غفلت این کاری را میکند و استحالهای در آن نیست. لأنّه حکم فی حقّه این ناسی و غافل بعد زوال غفلته، پس ممکن است. لکن عدم الجزئیّه بهذا المعنى عند الشکّ ممّا لم یقل به أحد من المختلفین فی مسأله البراءه و الاحتیاط؛ هیچ کسی نگفته عدم جزئیت به این معنا به معنی امضاء ناقص به وسیله شارع بجای تام است! جهتش هم این است که لأنّ هذا المعنى حکم وضعیّ لا یجری فیه أدلّه البراءه، بل الأصل فیه العدم بالاتّفاق.

و هذا معنى ما اخترناه: من فساد العباده الفاقده للجزء نسیانا، فساد به این معنا که نه امر دارد و نه دلیلی بر اسقاطش داریم. بمعنى عدم کونها عبادت فاقد جزء مأمورا بها و لا مسقطا عنه مأموربه.

سؤالی درباره مجزی بودن عمل ناقص؟

مواردى وجود دارد که شارع مقدس عمل ناقص را مجزى از عمل کامل دانسته است، ولو بعداً کشف خلاف هم بشود؛ مثلاً: اول وقت براى وضوء آب نبود و انسان با تیمم نماز خواند و بعد از آن آب پیدا شد، علماء فرمودند که همان عمل ناقص کافى است و نیاز به اعاده نیست. همچنین دو شاهد شهادت دادند که ظرف آب پاک است، با این آب وضوء گرفته و نماز خوانده شد، بعد فهمید ظرف نجس بوده، باز هم علماء مى‌فرمایند اعاده لازم ندارد. در این دو مثال چطور قائل به اجزاء هستید، در «ما نحن فیه» هم همین عنوان را پیاده کنید و بگویید که ناقص به جاى کامل مى‌نشیند و ناقص مجزى است.

پاسخ مرحوم شیخ(قدس سره)

در آن موارد، دلیل خاص وجود دارد، مکلف امر داشت که نماز با تیمم بخواند یا دستور داشت که با همان آب نجس وضوء بگیرد و بر طبق دستور عمل را انجام داد، بنابراین مجزى است؛ لکن در مورد نسیان، دلیل خاصی وجود ندارد که شارع فرموده باشد در حال نسیان مکلف نماز بدون سوره بخواند و دستور همان است ولا غیر! چنین نصى نداریم که بخاطر این دلیل قائل به اجزاء بشویم.

جواب مستشکل به مرحوم شیخ(قدس سره)

درست است که در اینجا امر شرعى نداریم، ولی امر عقلى وجود دارد؛ یعنى عقل مى‌گوید: سوره را فراموش کردى و بقیه اجزاء یادت هست، همان مقدارى که به آن علم دارى را انجام بده و جزئى را که یادت رفته را خودبخود ترک کرده‌ای.

جواب مرحوم شیخ(قدس سره)

این توهم فاسد است جدّاً، چون عقل حکم نمى‌کند که شما بقیه اجزاء را که یادت هست انجام بده و کافیست و اگر فردا هم عمل را یادت آمد نمى‌خواهد اعاده کنی! در ثانى در حال فراموشى، توجه تکلیف به انسان محال است، اگر عقل در آن حال به انسان بگوید همین اجزائى را که یادت هست انجام بده و جزئى را که فراموش کرده‌اى را ترک کن، انسان فوراً یادش مى‌آید جزئى را فراموش کرده و فوراً انجامش مى‌دهد.

خلاصه کلام این شد که در حال فراموشى، تکلیف متوجه انسان نیست. بنابراین عملى را که انجام دادى، مأموربه نیست و باید دوباره آن عمل را تکرار و اعاده کنی.

تطبیق سؤال و پاسخ مرحوم شیخ(قدس سره)

و ممّا ذکرنا ظهر: أنّه لیس هذه المسأله من مسأله اقتضاء الأمر للإجزاء فی شیء؛ لأنّ تلک المسأله مسئله اجزاء مفروضه فیما إذا کان المأتیّ به مأمورا به بأمر شرعیّ، کالصلاه مع التیمّم أو بالطهاره المظنونه، و لیس فی المقام أمر بما أتى به الناسی أصلا.

و قد یتوهّم: أنّ فی المقام أمرا عقلیّا؛ چرا؟ لاستقلال العقل بأنّ الواجب فی حقّ الناسی هو هذا المأتیّ به، فیندرج ـ لذلک امر عقلی ـ فی إتیان المأمور به بالأمر العقلیّ.

و هو فاسد جدّا؛ این توهم فاسد است، لأنّ العقل ینفی تکلیفه شخص بالمنسیّ و لا یثبت له مکلف تکلیفا بما عداه من الأجزاء، چون باید مصلحت را درک کند در حالی که مصلحت را درک نمیکند. و إنّما یأتی بها عبادت بداعی الأمر بالعباده الواقعیّه غفله عن عدم کونه إیّاها؛ در حالی که غافل است این عبادت واقعیه نیست! کیف چگونه است در حالی که و التکلیف ـ عقلیّا کان أو شرعیّا ـ یحتاج إلى الالتفات، در حالی که این ناسی نمیتواند ملتفت به امر به نُه جزء باشد. تا امر به نُه جزء را به عنوان ناسی به او متوجه بکنند ملتفت به نسیانش میشود، پس این امر نیست. و هذا الشخص غیر ملتفت إلى أنّه ناس عن الجزء حتّى یکلّف بما عداه جزء منسی.

و نظیر هذا التوهّم: توهّم أنّ ما یأتی به الجاهل المرکّب باعتقاد أنّه المأمور به، من باب إتیان المأمور به بالأمر العقلی.

و فساده یظهر ممّا ذکرنا بعینه آن هم فاسد است. کسی که به جهل مرکّب فکر میکند که این نماز بر او واجب است که بخواند! این هم درست نیست.

جواب مرحوم شیخ(قدس سره) به مورد دوم کلام مستشکل

قبل از پاسخ مرحوم شیخ(قدس سره)، خلاصهای از مباحث گذشته را بیان میکنیم تا مسأله اول مشخص شود که آیا ترک ترک جزء نسیانا مبطل عمل مى‌باشد یا نه؟ مرحوم شیخ(قدس سره) فرموده بودند که ترک جزء نسیاناً مبطل عمل مى‌باشد، چون لازمه‌اش این است که مأتیبه مطابق مأموربه نباشد و وقتى مأتىبه مطابق مأموربه نبود، امر امتثال نشده است و نیاز دارد که دوباره نماز را با سوره بخواند.

آنگاه اشکالی عنوان شد که مستشکل مى‌گفت: در دو مورد است که نقص جزء، موجب بطلان عمل نمى‌شود:

۱ـ جایى بود که اجماع جزئیت را ثابت کند، اجماع دلیل لُبّى است و قدر متیقن دارد، قدر متیقن اجماع این است که سوره در حال نسیان جزئیت ندارد، بنابراین در حال نسیان نماز بدون سوره صحیح است. مرحوم شیخ(قدس سره) به اشکال جواب دادند که اگر بگویید نماز بدون سوره در حقّ ناسى واجب واقعى است، که این کلام باطل است زیرا تکلیفى به شخص فراموشکار تعلق نمى‌گیرد و اگر بگویید نماز بدون سوره در حقّ ناسى بدل از واجب واقعى است که بدلیت احتیاج به دلیل دارد و ما دلیلى نداریم.

۲ـ مستشکل گفت که جزء اختصاص به حال ذُکر دارد و در حال فراموشى جزء نمى‌باشد! میگوییم: اگر دلیل جزئیت حکم تکلیفى باشد، حکم تکلیفى مخصوص انسان ملتفت است و انسان غافل نسبت به موردى که فراموش کرده تکلیف ندارد.

بنابراین سوره فراموش شده حکم ندارد، بنابراین جزئیت نیز ندارد، بقیه اجزاء حکم دارد و مأموربه مى‌باشد، بنابراین بقیه اجزاء را باید انجام دهد و دیگر وظیفه‌اى ندارد.

اما جواب مرحوم شیخ(قدس سره) به مورد دوم کلام مستشکل این است: اینکه شما مى‌گویید: ما جزئیت را از حکم تکلیفى استفاده مى‌کنیم مثلاً جزئیت سوره را براى نماز از آیه ﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾ استفاده مى‌کنیم، سؤال مى‌کنیم که این حکم تکلیفى و وجوب قرائت، وجوب نفسى است یا وجوب غیری؟ اگر بگویید که وجوب قرائت وجوب نفسى است، وجوب نفسى مستقل که جزئیت را ثابت نمى‌کند، چون جزئیت و جزء وجوب غیرى و مقدّمى دارد. در اصول فقه خوانده‌ایم که جزء مقدمه داخلیه است و اگر بگویید که وجوب قرائت وجوب غیرى است، قبول داریم که در عالم ظاهر، جزئیت را از وجوب غیرى انتزاع مى‌کنیم و مى‌گوییم حال که سوره واجب غیرى است پس معلوم مى‌شود جزء نماز است، ولى در واقع مطلب برعکس است، در مرحله اول جزئیت ثابت مى‌شود بعد وجوب غیرى مى‌آید، به این معنا که اول شارع مقدس نماز را با اجزاءش اعتبار مى‌کند و با اعتبار شارع جزئیت مى‌آید، چون سوره جزء است وجوب غیرى دارد پس جزئیت سبب است و علت حکم تکلیفى مسبّب است. اینگونه نیست که هر وقت حکم تکلیفى منتفى شود جزئیت نیز منتفى شود، ممکن است حکم تکلیفى چون غافل هستیم منتفى شود ولى جزئیت واقعیه باقى باشد.

نتیجه: در باب جزء، رفتن تکلیف با رفتن جزئیت ملازمه ندارد، ممکن است تکلیف برود ولى چون جزئیت معلول تکلیف نیست منتفى نشود، جزئیت امر مستقلى است که قبل از تکلیف ثابت مى‌شود، لذا جزئیت باقى مى‌ماند. اما در شرائط امتثال مأموربه، این کلام شما قبول است، مثلاً شرط امتثال نماز این است که انسان جامه ابریشم نپوشد یا اینکه لباسش غصبى نباشد. شرط امتثال مأموربه وقتى محقق مى‌شود که تکلیف بر انسان منجز باشد، اگر تکلیف منجّز نباشد شرط امتثال شرطیت ندارد؛ لذا در اینجا قبول داریم که اگر کسى شرط را فراموش کرد تکلیف به شرط منجّز نمى‌شود، نتیجتاً نماز با جامه ابریشم در حال فراموشى درست مى‌باشد. نهایتاً در اجزاء چنین نمى‌باشد و جزء قبل از تکلیف ثابت است، لذا رفتن تکلیف جزء را برنمى‌دارد.

تطبیق جواب دوم مرحوم شیخ(قدس سره) به مورد دوم اشکال

و أمّا ما ذکره: من أنّ دلیل الجزء قد یکون من قبیل التکلیف، وقتی که از قبیل تکلیف شد، و هو ـ لاختصاصه بغیر الغافل ـ لا یقیّد الأمر بالکلّ إلاّ بقدر مورده که ذکر است و هو غیر الغافل که آن موردش غیر غافل و حال ذکر است، در نتیجه: فإطلاق الأمر بالکلّ ـ المقتضی لعدم جزئیّه هذا الجزء له برای آن عمل بالنسبه إلى الغافل ـ بحاله، اطلاق به حال خودش باقی است، این هم منتفی است. ففیه: أنّ التکلیف المذکور إن کان تکلیفا نفسیّا، فلا یدلّ على کون متعلّقه جزءا للمأمور به حتّى یقیّد به به این دلیل نفسی الأمر بالکلّ، و إن کان تکلیفا غیریّا این خوب است؛ لکن فهو کاشف عن کون متعلّقه جزءا؛ کاشف از این است که متعلقش جزء است، نه اینکه علت باشد، لأنّ الأمر الغیریّ إنّما یتعلّق بالمقدّمه، و انتفاؤه بالنسبه إلى الغافل انتفاء امر بالنسبه به غافل لا یدلّ على نفی جزئیّته فی حقّه در حق غافل، لأنّ الجزئیّه غیر مسبّبه عنه، جزئیت که مسبب از امر نیست تا بگویید حالا که امر غیری نیست پس جزئیت هم نیست! جزئیتش هست، لذا معذور است و هر وقت متوجه شد باید بیاورد. بل هو بلکه آن امر غیری مسبّب عنها مسبب از آن جزئیت است.

و من ذلک یعلم: الفرق بین ما نحن فیه و بین ما ثبت اشتراطه من الحکم التکلیفیّ، فرق شد که استفاده جزئیت از حکم تکلیفی نمیتوانیم بکنیم اما استفاده شرطیت از حکم تکلیف نفسی میتوانیم بکنیم. کلبس الحریر؛ فإنّ الشرطیّه مسبّبه عن التکلیف چون شرطیت را از این حکم تکلیفی استفاده کردیم. اگر حکم تکلیفی نبود و متحد با این متعلق عبادت نبود، تمایزی نمیشد. ـ عکس ما نحن فیه ـ که در «ما نحن فیه» امر مقدمی مسبب از جزئیت است فینتفی بانتفائه پس آن شرط منتفی میشود به انتفاء تکلیف.

«و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»

 

۱. التوحید(للصدوق)، ص۳۵۳.

۲. نهج الحق و کشف الصدق، ص۴۲۴.

۳. سوره بقره، آیات۴۳ و ۸۳ و ۱۱۰.

۴. سوره مزمل، آیه۲۰.

۵. راجع مجمع البحرین، ج۶، ص٢۵٧؛ القاموس المحیط، ج۴، ص٢٢٩.

۶. کما فی المبسوط، ج١، ص١٠٠؛ التذکره، ج٣، ص٩٩ و ١٠٠.

۷. کما فی جامع المقاصد، ج٢، ص١٩٩؛ روض الجنان، ص٢۴٩.

۸. وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۲۲.

   

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا