ویرایش محتوا

جلسه ۱ ـ شنبه ۴‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۱۰‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۲ ـ شنبه ‏۸‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۱۴‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۳ ـ یکشنبه ‏۹‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۱۵‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۴ ـ دوشنبه ‏۱۰‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۱۶‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۵ ـ شنبه ‏۱۵‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۲۱‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۶ ـ یکشنبه ‏۱۶‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۲۲‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۷ ـ دوشنبه ‏۱۷‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۲۳‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۸ ـ شنبه ‏۲۲‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۲۸‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۹ ـ یکشنبه ‏۲۳‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۲۹‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰ ـ دوشنبه ‏۲۴‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۳۰‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۱ ـ سه‌شنبه ‏۲۵‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۱‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۲ ـ شنبه ‏۲۹‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۵‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۳ ـ یکشنبه ‏۳۰‏.۷‏.۱۴۰۲ ـ ۶‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۴ ـ دوشنبه ‏۱‏.۸‏.۱۴۰۲ ـ ۷‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۵ ـ سه‌شنبه ‏۲‏.۸‏.۱۴۰۲ ـ ۸‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۶ ـ ‌شنبه ۱۴۰۳.۸.۶ ـ ۱۲‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۷ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۸.۷ ـ ۱۳‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۸ ـ دوشنبه ۱۴۰۲.۸.۸ ـ ۱۴‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۹ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۹ ـ ۱۵‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۰ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۸.۱۴ ـ ۲۰‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۲ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۱۶ ـ ۲۲‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۴ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۸.۲۱ ـ ۲۷‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۶ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۲۳ ـ ۲۹‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۷ ـ شنبه ۱۴۰۲.۸.۲۷ ـ ۴‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۸ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۸.۲۸ ـ ۵‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۹ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۲۹ ـ ۶‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۰ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۳۰ ـ ۷‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۱ ـ ‌شنبه ۱۴۰۲.۹.۱۱ ـ ۱۸‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۲ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۹.۱۲ ـ ۱۹‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۳ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۲.۹.۱۳ ـ ۲۰‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۴ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۲.۹.۱۴ ـ ۲۱‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۵ ـ شنبه ۲‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۹‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۶ ـ یکشنبه ۳‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۰‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۷ ـ دوشنبه ۴‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۱‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۸ ـ سه‌شنبه ‏۵‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۲‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۹ ـ یکشنبه ‏۱۰‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۷‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۰ ـ دوشنبه ‏۱۱‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۸‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۱ ـ سه‌شنبه ‏۱۲‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۹‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۲ ـ شنبه ‏۱۶‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۲۳‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۳ ـ یکشنبه ‏۱۷‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۲۴‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۴ ـ دوشنبه ‏۱۸‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۲۵‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۶ ـ شنبه ‏۲۳‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۷ ـ یکشنبه ‏۲۴‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۲‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۸ ـ سه‌شنبه ‏۲۶‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۴‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۹ ـ شنبه ‏۳۰‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۸‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۰ ـ یکشنبه ‏۱‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۹‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۱ ـ دوشنبه ‏۲‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۰‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۲ ـ سه‌شنبه ‏۳‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۱‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۳ ـ یکشنبه ‏۸‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۶‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۴ ـ دوشنبه ‏۹‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۷‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۵ ـ سه‌شنبه ‏۱۰‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۸‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۶ ـ شنبه ‏۱۴‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۲۲‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۷ ـ یکشنبه ‏۱۵‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۲۳‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۸ ـ شنبه ‏۲۸‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۷‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۹ ـ یکشنبه ‏۲۹‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۸‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۰ ـ دوشنبه ‏۳۰‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۹‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۱ ـ سه‌شنبه ‏۱‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۱۰‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۲ ـ دوشنبه ‏۷‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۱۶‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۳ ـ شنبه ‏۱۲‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۲۱‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۴ ـ یکشنبه ‏۱۳‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۲۲‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۵ ـ دوشنبه ‏۱۴‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۲۳‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۶ ـ سه‌شنبه ‏۱۵‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۲۴‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۷ ـ یکشنبه ۲۶‏.۱‏.۱۴۰۳ ـ ۵‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۸ ـ دو‌شنبه ۲۷‏.۱‏.۱۴۰۳ ـ ۶‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۹ ـ سه‌شنبه ۲۸‏.۱‏.۱۴۰۳ ـ ۷‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۰ ـ ‌شنبه ۱‏.۲‏.۱۴۰۳ ـ ۱۱‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۱ ـ یک‌شنبه ۲‏.۲‏.۱۴۰۳ ـ ۱۲‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۲ ـ دو‌شنبه ۳‏.۲‏.۱۴۰۳ ـ ۱۳‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۳ ـ سه‌شنبه ۴‏.۲‏.۱۴۰۳ ـ ۱۴‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۴ ـ ‌شنبه ۸.۲‏.۱۴۰۳ ـ ۱۸‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۵ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۲.۹ ـ ۱۹‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۶ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۱۰ ـ ۲۰‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۷ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۱۱ ـ ۲۱‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۸ ـ یک‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۱۶ ـ ۲۶‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۹ ـ دوشنبه ۱۴۰۳.۲.۱۷ ـ ۲۷‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۰ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۱۸ ـ ۲۸‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۳ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۲۴ ـ ۴‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۷ ـ ‌شنبه ۱۴۰۳.۳.۵ ـ ۱۶‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۸ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۳.۶ ـ ۱۷‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۹ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۳.۳.۷ ـ ۱۸‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۹۰ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۳.۸ ـ ۱۹‏.۱۱‏.۱۴۴۵

فهرست مطالب

فهرست مطالب

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

تا این جا نتیجه بحث این شد که اجاره یک عقد لازم است و تحقق اجاره تارة به عقد لفظی است و تارة‌ به فعل است که از او تعبیر می‌شود به اجاره معاطاتی. نسبت به اجاره منعقد به لفظ بحثی نیست که عقدی است لازم و مفید ملکیت است، مستأجر مالک منفعت می‌شود و طرف مقابل مالک اجرت می‌شود. نسبت به اجاره معاطاتی دو بحث بود: یکی این که آيا مفید ملکیت است یا اباحه، که ثابت شد مفید ملکیت است. بحث دوم این بود که آیا مفید ملکیت متزلزله است که اجاره معاطاتی بشود عقد جایز یا اجاره معاطاتی عقد لازم هست و قابل فسخ نیست. در این قسمت هم ثابت شد که اجاره معاطاتی لازم است مثل اجاره لفظی.

حاشیه مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی

بحثی که الان مطرح هست حاشیه‌ای است که مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی قدس سره بر عروه دارند آن جایی که مرحوم صاحب عروه فرمود: «و يجري فيها المعاطاة».[۱] یعنی در اجاره، معاطات جاری هست.

حاشیه

مرحوم سید حاشیه زدند؛ «إنما تجري المعاطاة في إجارة الأعيان كالدار و العقار و الحيوان» در این‌ها اجاره معاطاتی تصور دارد «بالتسليط عليها» به این که طرف را مسلط کند بر آن عین یا دار یا عقار و حیوان «للانتفاع بها بعوض» برای این که انتفاع ببرد از آن مورد اجاره در مقابل عوض «و أما في إجارة الحر نفسه» اما اگر حُر خودش را اجاره بدهد «لبعض الأعمال» برای خیاطت، برای بنایی، برای کنس منزل یا مسجد «فجريانها» یعنی جریان المعاطاة «فيها» در اجاره «محل التأمل و الإشكال».[۲] این حاشیه است.

توجیه حاشیه

توجیه این حاشیه به دو وجه است:

وجه اول

وجه اول این است که در معاطات باید یک چیزی باشد که رد و بدل بشود، توسط فعل مثلا. در بیع معاطاتی شیء است که کتاب است، کتاب را می‌دهد ثمن را می‌گیرد، یا وقتی می‌رود پیش سبزی فروشی، پول را می‌گذارد در مخزن و سبزی برمی‌دارد یا مالک سبزی را می‌دهد و ثمن را می‌گیرد.

[در اجاره اعیان] یعنی یک چیزی در خارج موجود هست مالک به مستأجر می‌دهد برای استفاده از منفعت آن در اجاره، مستأجر هم اجرت را می‌دهد. اجاره معاطاتی در سیاره و ماشین مثل مثالی است که برای شما زدم بنگاه‌هایی هست برای اجاره ماشین که آن جایی که شما می‌روی پولی که معین شده به حساب واریز می‌کنی سوئیچ ماشین را برمی‌داری برای این که از ماشین استفاده کنی. این می‌شود اجاره معاطاتی.

اما در عمل مثل خیاطت ثوب، بنایی، قرائت قرآن، این‌ها تدریجی الحصول است. ما وقتی عقد اجاره را می‌خواهیم ببندیم خیاطت ثوبی در خارج محقق نیست که اجیر بدهد به مستأجر، مستأجر اجرت را بدهد به اجیر، تازه بعد از عقد اجاره می‌خواهد اجیر مشغول به خیاطت ثوب بشود. لذا در مثل اجاره اعمال معاطات تصور ندارد چون آن عمل موجود نیست که عمل را تحویل دهد به مستأجر و مستأجر اجرت را تحویل دهد به اجیر و به نفس این تحویل انشا کند عقد اجاره را، چیزی موجود نیست.

وجه دوم

وجه دوم این است که در اجاره اعمال گاهی وقت[ها] هست که عمل بعد از زمان عقد اجاره می‌خواهد انجام شود. قبل از ماه رمضان طرف را اجیر می‌کنیم برای قرائت قرآن در ماه رمضان، این قرائت قرآن دیگر اصلا نیست چون عمل قرائت قرآن است که باید در ماه رمضان انجام شود الان چیزی نیست که تحویل من مستأجر داده شود یا اگر کسی را من اجیر می‌کنم برای بنایی ولی از روز جمعه، الان اجاره معاطاتی چطوری محقق شود؟ اجاره لفظی مشکل ندارد می‌گویم آجرتک علی خیاطة الثوب من یوم الجمعه اما اگر بخواهد اجاره معاطاتی باشد چه چیزی را الان می‌خواهد اجیر به من بدهد که به او بشود ایجاب اجاره من هم اجرت را به او بدهم بشود قبول اجاره؟ لذا مرحوم اصفهانی اشکال فرموده که در باب اعمال اجاره معاطاتی محقق نمی‌شود.

(سؤال: فرمایش دوم در اعیان چگونه تصور می‌شود؟) در اعیان چون خانه است، به مجرد این که خانه را اجاره کردیم کلید را که به شما می‌دهیم تمام است، کلید را الان به شما می‌دهیم، تسلیم کلید است.ـ

توسعه اشکال به اجاره اعیان

بعضی آمدند گفتند این اشکالی که شما در اجاره اعمال گفتید در اجاره اعیان هم محقق می‌شود. چرا؟ چون در اجاره اعیان خود عین که متعلق اجاره نیست، معاطات باید تحویل و تحول بین متعلق عقد باشد مثلا در بیع مبیع کتاب است، ثمن یک من گندم است، کتاب را می‌دهد یک من گندم را می‌گیرد، حالا در اجاره اعیان خود منزل که متعلق تملیک نیست، منفعت منزل است که متعلق تملیک است، پس معاطات در اعیان هم مشکل پیدا می‌کند، آن که تحویل داده می‌شود بیت است، بیت که متعلق اجاره نیست، آن که متعلق اجاره است قابل تحویل نیست. پس مشکل نه این که فقط در اجاره اعمال هست بلکه مشکل در اجاره اعیان هم ثابت می‌شود.

جواب مرحوم آقای بروجردی

مرحوم آقای بروجردی قدس سره از این حاشیه جواب دادند.

(سؤال: ) زمان‌های قدیم یادم هست خودمان هم این تجربه را داشتیم مثل یک عقیق کوچکی آدم در دهانش می‌گذاشت که به سرعت صحبت نکند الان مثل این که مرسوم نیست.

مرحوم آقای بروجردی قدس سره از این اشکال جواب می‌دهند ایشان می‌فرماید که ما اجاره معاطاتی را هم در اعمال درست می‌کنیم هم در اعیان. به چه بیان؟ به این که تارة شما در معاطات می‌گویی لازم است که کل متعلق تحویل داده شود، بله کل خیاطت ثوب الان تحویل داده نمی‌شود ولیکن تحقق معاطات به اعطاء جزئی از مبیع یا جزئی از ثمن است، یا در باب اجاره به اعطاء جزئی از عمل است و جزئی از منفعت است لذا وقتی شما شخص را اجیر می‌کنی برای خیاطت ثوب پول را به او می‌دهی و او مشغول خیاطت می‌شود این می‌شود اجاره معاطاتی، منفعت را تحویل داده البته یک قسمت از منفعت را نه همه منفعت را، یا در باب اعیان هم وقتی مستأجر می‌آید وارد منزل می‌شود استیفا کرده قسمت کوچکی از منفعت سکنای بیت را، به همین مقدار صدق می‌کند اعطای منفعت از طرف مالک، اخذ اجرت هم که شده معاطات می‌شود محقق.

عبارت مرحوم آقای بروجردی را هم بخوانم.

«لكن المعوض فيها» معوض در معاطات اجاره‌ای «و هو العمل أو المنفعة لما كان متدرج الوجود كان‌ إيجابها عن المؤجَّر» یعنی مثلا همان مالک یا اجیر، در اعمال اجیر است «بإعطاء بعضه إنشاء لما تساوما عليه» همین که یک مقدار اعطا می‌کند همین می‌شود انشا ‌نسبت به آنچه که با هم توافق کردند، «إنشاء لما تساوما عليه من المعاملة بالكل» نسبت به معامله کل، همه دیگر می‌شود نافذ «كما قد يتفق نظيره في البيع أيضا» در بیع هم همین طور است شما الان مثلا ده تا قالی می‌خرید معاطاتی، قالی اول را وانت بار می‌آورد، قالی دوم را دو ساعت دیگر می‌آورد، محقق شده به همان اخذ و اعطاء جزئی از مبیع «فيكون في المتقدرة بالعمل بالشروع فيه بقصد إجارة نفسه على الكل» در مواردی که اجاره مقدر شده، تقدیر شده، اندازه شده به عمل، در این جا به شروع در عمل به قصد اجاره دادن خودش را بر کل، معاطات محقق شده «كما يكون في المتقدرة بالزمان بتسليم العين في أوله قصدا إلى إجارتها في جميعه»[۳] کما این که در اجاره اعیان ـ که اجاره اعیان مقدر به زمان است، اجاره اعمال مقدر به عمل است، اجاره اعیان مقدر به زمان است ـ به تسلیم عین در همان اول که به قصد اجاره نسبت به همه‌ محقق می‌شود.

اشکال بر مرحوم آقای بروجردی

این جواب خوب است برای جایی که بلافاصله بعد از دادن اجرت اجیر شروع به عمل کند که معاطات محقق شود یا در باب اجاره اعیان طرف بلافاصله بیاید ساکن شود اما اگر متعلق اجاره خیاطت دو هفته بعد است، الان پس باز یک طرف اعطاء نشده و در نتیجه معاطات محقق نشده.

این هم جواب مرحوم آقای بروجردی. روشن شد جواب مرحوم آقای بروجردی اخص از مورد اشکال است.

حق در مقام

حق در مقام این است که ما در باب معاطات تارة عنوان معاطات را در ادله داشتیم، باید برویم سراغ صدق عنوان معاطات تا اثر عقد معاطات مترتب شود مثل سایر عناوین مأخوذ در لسان ادله، ولی بالفرض عنوان معاطات یک موضوع شرعی مأخوذ در لسان ادله نیست بلکه اشاره است به عقدی که می‌خواهد محقق شود بین دو نفر نه به لفظ بلکه به فعل.

وقتی این شد، ما در باب عقد دو چیز لازم داریم: یکی انشا و یکی ابراز. اگر انشا باشد ابراز نباشد عُقلا ترتیب اثر نمی‌دهند. یک کسی در خانه خودش بنشیند و مکرر انشا کند ملکیت فلان چیز را برای فلان کس، اثر نمی‌کند کسی هم ترتیب اثر نمی‌دهد، یا حاج خانمی در خانه بنشیند و مکرر انشا کند زوجیت خودش را برای پسر پادشاه، این اثر نمی‌کند، انشا تا به مرحله ابراز نرسد اثر عقلایی و شرعی بر او مترتب نمی‌شود. حالا انشا را هر چه شما بدانید، چه بگویی انشا عبارت است از اعتبار و بعد ابراز شود به مبرِز، چه قائل به سببیت باشی، علی ای حال مبرِز لازم دارد.

وقتی این شد ما هستیم و دائر مدار این که در جهان خارج یک چیزی موجود شود، یک چیزی محقق شود که کاشف از ایجاب و قبول طرفین باشد، کاشف از عقد باشد، وقتی معیار این شد، ما می‌گوییم اصلا اعطاء طرفینی لازم نیست، معاطات باب مفاعله است ولیکن این عنوان در لسان دلیل که اخذ نشده، تازه اگر بپذیریم که باب مفاعله برای طرفینی است که خودش مورد بحث است. پس همین که در جهان خارج یک چیزی محق شد که صلاحیت داشت برای این که ابراز کند که ایجاب و قبولی محقق شده کافی است.

وقتی که این شد در اجاره اعمال همین که شما شخص را اجیر می‌کنی اجرت آن را به او می‌دهی و او اجرت را قبول می‌کند، معاطات محقق شده، اجاره محقق شده چون شما پولی که به او می‌دهی هبه که نمی‌کنی به عنوان اجرت بر عمل او می‌دهی او هم پولی که از شما می‌گیرد به عنوان قبول بر اجاره می‌گیرد پس می‌شود مبرِز برای عقد اجاره.

(سؤال: پیشاپیش می‌گیرد یا بعدا؟) پیشاپیش و عقد محقق می‌شود. (اگر پیشاپیش نباشد عقد محقق نمی‌شود) خیر، آن لفظی است، یعنی می‌آید سر میدان و [به کارگر] می‌گوید بیا خانه ما و دیوار را بساز صد تومان به تو می‌دهم، این که لفظ است، خیر، می‌خواهیم بگوییم هیچ لفظی نیست، مثل خرید از سبزی فروشی که هیچ لفظی در کار نیست.ـ

پس بنا بر این ما هم در بیع هم در اجاره دو طرف را لازم نداریم، یک عمل هم محقق شود صلاحیت برای ابراز داشته باشد کافی است. در بیع هم همین طور است، شما می‌روی پول را می‌دهی به نانوا، می‌گذاری در آن سبدی که برای پول گذاشته و او قبول می‌کند به همین محقق شده بیع نان ولو که الان به شما نان ندهد بلکه نان بعدا از تنور درآید.

(سؤال: یک نفر از میدان را می‌آوریم می‌گوییم برای ما کار کن این هم عقد است) این‌ها لفظی است وقتی می‌گوید بیا برای من کار کن این جا دارد امر می‌کند این امر مضمِّن می‌شود. (حتی اگر آجرتک نگوید) احسنتم ببینید اجاره اگر یادتان باشد گفتیم در عقد اجاره ما لفظ خاصی را معتبر نمی‌دانیم مثل طلاق نیست لذا به هر لفظی که صلاحیت داشته باشد از نظر عرفی که ابراز اجاره باشد کافی است. شما وقتی می‌روید سر میدان و به کارگر می‌گویی امروز می‌آیی خانه من برای من کار کنی و دیوار را بکشی بالا صد تومان به تو بدهم، او هم می‌گوید باشه، به همین تمام است، آجرتک نمی‌خواهد. پس از این جهت مشکلی ما نداریم.ـ

یک مثال دیگر برای اجاره معاطاتی در فقه الشیعه فرموده،[۴] که این هم خوب است، می‌گوید اگر شما یک خانه‌ای را به یک کسی اجاره دادید یک ساله، سر سال رسید وقت اجاره تمام شد ولیکن این مستأجر در خانه نشست و اول صبح هم آمد یک مقدار اجرت به مالک داد مالک هم هیچ چیزی نگفت، این هم می‌شود اجاره معاطاتی.

بحث ما در این قسمت تمام شد رسیدیم به مسئله اول.

(سؤال: این اجاره باطل است چون زمان آن مشخص نیست) فرض این است که با زمان باشد، این جهات مفروغ عنه باشد فقط از جهت معاطات را می‌گوییم و الا جهات دیگر باید جمع باشد مدت مشخص باشد و فلان باید مشخص باشد و الی آخر.

رسیدیم سر مسئله اول ان‌شاءالله بعد از تعطیلی.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.



۱) العروة الوثقى (للسيد اليزدي) ج‌۲ ص ۵۷۵

۲) العروة الوثقى (المحشى) ج‌۵ ص ۸

۳) العروة الوثقى (المحشى) ج‌۵ ص ۸

۴) و من أمثله الإجارة التى تنعقد بدون لفظ أن يسكن المستأجر فى دار بأجرة معلومة مدة معينة كسنة حتى اذا انتهت المدة استمر ساكنا و سكت صاحبها و استلم منه بعض الأجرة أو تمامها فان الإجارة تنعقد بذلك سنة أخرى اذا قصدا ذلك. فقه الشيعة ـ كتاب الإجارة ص ۱۸۹

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا