ویرایش محتوا

جلسه ۱ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۲.۴.۷ ـ ۱۰‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۲ ـ چهارشنبه ۱۴۰۲.۷.۵ ـ ۱۱‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۳ ـ شنبه ۱۴۰۲.۷.۸ ـ ۱۴‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۴ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۷.۹ ـ ۱۵‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵ ـ دوشنبه ۱۴۰۲.۷.۱۰ ـ ۱۶‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۶ ـ چهار‌شنبه ۱۴۰۲.۷.۱۲ ـ ۱۸‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۷ ـ شنبه ۱۴۰۲.۷.۱۵ ـ ۲۱‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۸ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۷.۱۶ ـ ۲۲‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۹ ـ دوشنبه ۱۴۰۲.۷.۱۷ ـ ۲۳‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰ ـ چهارشنبه ۱۴۰۲.۷.۱۹ ـ ۲۵‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۱ ـ شنبه ۱۴۰۲.۷.۲۲ ـ ۲۸‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۲ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۷.۲۳ ـ ۲۹‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۳ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۲.۷.۲۴ ـ ۳۰‏.۳‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۴ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۲.۷.۲۵ ـ ۱‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۵ ـ شنبه ۱۴۰۲.۷.۲۹ ـ ۵‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۶ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۷.۳۰ ـ ۶‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۷ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۱ ـ ۷‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۸ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۲ ـ ۸‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۹ ـ چهار‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۳ ـ ۹‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۰ ـ شنبه ۱۴۰۲.۸.۶ ـ ۱۲‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۱ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۸.۷ ـ ۱۳‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۲ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۸ ـ ۱۴‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۳ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۹ ـ ۱۵‏.۴‏.۱۴۴۵

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۲۴ ـ چهار‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۱۰ ـ ۱۶‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۵ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۸.۱۴ ـ ۲۰‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۶ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۱۵ ـ ۲۱‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۷ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۱۶ ـ ۲۲‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۸ ـ چهار‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۱۷ ـ ۲۳‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۹ ـ شنبه ۱۴۰۲.۸.۲۰ ـ ۲۶‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۰ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۸.۲۱ ـ ۲۷‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۱ ـ دوشنبه ۱۴۰۲.۸.۲۲ ـ ۲۸‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۲ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۲.۸.۲۳ ـ ۲۹‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۳ ـ چهارشنبه ۱۴۰۲.۸.۲۴ ـ ۱‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۴ ـ شنبه ۱۴۰۲.۸.۲۷ ـ ۲‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۵ ـ یکشنبه ۱۴۰۲.۸.۲۸ ـ ۵‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۶ ـ دوشنبه ۱۴۰۲.۸.۲۹ ـ ۶‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۷ ـ سه‌شنبه ‏۳۰‏.۸‏.۱۴۰۲ ـ ۷‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۸ ـ چهارشنبه ‏۱‏.۹‏.۱۴۰۲ ـ ۸‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۳۹ ـ شنبه ‏۱۱‏.۹‏.۱۴۰۲ ـ ۱۸‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۰ ـ یکشنبه ‏۱۲‏.۹‏.۱۴۰۲ ـ ۱۹‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۱ ـ دوشنبه ‏۱۳‏.۹‏.۱۴۰۲ ـ ۲۰‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۲ ـ سه‌شنبه ‏۱۴‏.۹‏.۱۴۰۲ ـ ۲۱‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۳ ـ چهارشنبه ‏۱۵‏.۹‏.۱۴۰۲ ـ ۲۲‏.۵‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۴ ـ شنبه ‏۲‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۹‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۵ ـ یکشنبه ‏۳‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۰‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۶ ـ دوشنبه ‏۴‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۱.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۷ ـ سه‌شنبه ‏۵‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۲‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۸ ـ چهارشنبه ‏۶‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۳‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۴۹ ـ یکشنبه ‏۱۰‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۷‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۰ ـ دوشنبه ‏۱۱‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۸‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۱ ـ سه‌شنبه ‏۱۲‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱۹‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۲ ـ شنبه ‏۱۶‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۲۳‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۳ ـ یکشنبه ‏۱۷‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۲۴‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۴ ـ دوشنبه ‏۱۸‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۲۵‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۵ ـ سه‌شنبه ‏۱۹‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۲۶‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۶ ـ چهارشنبه‏ ۲۰‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۲۷‏.۶‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۷ ـ شنبه ‏۲۳‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۱‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۸ ـ یکشنبه ‏۲۴‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۲‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۵۹ ـ سه‌شنبه ‏۲۶‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۴‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۰ ـ چهارشنبه ‏۲۷‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۵‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۱ ـ شنبه ‏۳۰‏.۱۰‏.۱۴۰۲ ـ ۸‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۲ ـ یکشنبه ‏۱‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۹‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۳ ـ دوشنبه ‏۲‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۰‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۴ ـ سه‌شنبه ‏۳‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۱‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۵ ـ چهارشنبه ‏۴‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۲‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۶ ـ یکشنبه ‏۸‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۶‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۷ ـ دوشنبه ‏۹‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۷‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۸ ـ سه‌شنبه ‏۱۰‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۸‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۶۹ ـ چهار‌شنبه ‏۱۱‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۱۹‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۰ ـ شنبه ‏۱۴‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۲۲‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۱ ـ یکشنبه ‏۱۵‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۲۳‏.۷‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۲ ـ شنبه ‏۲۸‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۷‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۳ ـ یکشنبه ‏۲۹‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۸‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۴ ـ دوشنبه ‏۳۰‏.۱۱‏.۱۴۰۲ ـ ۹‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۵ ـ سه‌شنبه ‏۱‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۱۰‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۶ ـ چهارشنبه ‏۲‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۱۱‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۷ ـ دوشنبه ‏۷‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۱۶‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۸ ـ شنبه ‏۱۲‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۲۱‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۷۹ ـ یکشنبه ‏۱۳‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۲۲‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۰ ـ دوشنبه ‏۱۴‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۲۳‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۱ ـ سه‌شنبه ‏۱۵‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۲۴‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۲ ـ چهارشنبه ‏۱۶‏.۱۲‏.۱۴۰۲ ـ ۲۵‏.۸‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۳ ـ یکشنبه ۲۶‏.۱‏.۱۴۰۳ ـ ۵‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۴ ـ دو‌شنبه ۲۷‏.۱‏.۱۴۰۳ ـ ۶‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۵ ـ سه‌شنبه ۲۸‏.۱‏.۱۴۰۳ ـ ۷‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۶ ـ شنبه ۱‏.۲‏.۱۴۰۳ ـ ۱۱‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۷ ـ یکشنبه ‏۲‏.۲‏.۱۴۰۳ ـ ۱۲‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۸ ـ دو‌شنبه ۳‏.۲‏.۱۴۰۳ ـ ۱۳‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۸۹ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۴ ـ ۱۴‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۹۰ ـ چهار‌شنبه ۵‏.۲‏.۱۴۰۳ ـ ۱۵‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۹۱ ـ ‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۸ ـ ۱۸‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۹۲ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۲.۹ ـ ۱۹‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۹۳ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۱۰ ـ ۲۰‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۹۴ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۱۱ ـ ۲۱‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۹۵ ـ چهار‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۱۲ ـ ۲۲‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۹۶ ـ یک‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۱۶ ـ ۲۶‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۹۷ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۱۷ ـ ۲۷‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۹۸ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۱۸ ـ ۲۸‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰۰ ـ شنبه ‏۲۲‏.۲‏.۱۴۰۳ ـ ۲‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰۱ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۲.۲۳ ـ ۳‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۹۹ ـ چهار‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۱۹ ـ ۲۹‏.۱۰‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰۲ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۲۴ ـ ۴‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰۳ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۲۵ ـ ۵‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰۴ ـ چهار‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۲۶ ـ ۶‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰۵ ـ ‌شنبه ۱۴۰۳.۲.۲۹ ـ ۹‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰۶ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۲.۳۰ ـ ۱۰‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰۷ ـ ‌شنبه ۱۴۰۳.۳.۵ ـ ۱۶‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰۸ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۳.۶ ـ ۱۷‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۰۹ ـ دوشنبه ۱۴۰۳.۳.۷ ـ ۱۸‏.۱۱‏.۱۴۴۵

جلسه ۱۱۰ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۳.۸ ـ ۱۹‏.۱۱‏.۱۴۴۵

فهرست مطالب

فهرست مطالب

   

   

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

تذکر دو نکته

دو نکته را تذکر بدهم بعد وارد بحث بشوم.

نکته اول

یکی سؤالی که کردید نسبت به این که توحید افعالی را والد معظم مدظله ندارند، ایشان دارند چون ایشان اگر دقت کرده باشید فاعل ما منه الوجود را باری تعالی می‌دانند، و فاعل ما به الوجود را ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌دانند این همان معنای توحید افعالی باری تعالی است ما منه الوجود یک نفر است و او باری تعالی است هر چه که وجود داشته باشد ما منه الوجود او است.

(سؤال: طبق عناوینی که آمده عنوان توحید افعالی نداریم) باشد عنوان آن که نیست در صحبت‌ها مکرر آقا تکرار می‌کردند.ـ

نکته دوم

نکته دوم این است که سؤال کردند جواب اولی که والد معظم فرمودند نسبت به کجای فرمایش مرحوم عراقی در نهایه الافکار وارد می‌شود.

اول مشکل را از خارج توجه بکنید چون دیروز مفصل توضیح دادم مختصر آن را بیان کنم امروز می‌خواهیم تطبیق کنیم تا خارج بدون تطبیق نشود.

ببینید مرحوم عراقی فرمودند چرا شما می‌گویید «ما حجب الله علمه عن العباد»[۱] مساوی با روایت «اسکتوا عما سکت الله عنه»[۲] است و ربطی به ما نحن فیه ندارد آنچه که پروردگار متعال جعل بکند و وحی به حضرت بشود آن می‌شود حکم فعلی قابل برای وضع هست ولو این که حضرت مأمور به تبلیغ نباشند و تبلیغ نکرده باشند پس این می‌شود ما حجب الله چون ظلم ظالمین که نبوده به دستور خود پروردگار متعال حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم تبیین نفرمودند می‌شود مشمول حدیث و ما حجب الله شاملش می‌شود.

والد معظم به این قسمت اشکال داشتند نسبت به همین قسمت فعلیت که شما فعلیت حکم را به این گرفتید که جعل بشود و وحی شود به حضرت خلاص، این درست نیست این اشکال اول والد معظم.

(سؤال: این دفاع از شیخ نیست نتیجه‌اش با آقا ضیاء یکی می‌شود) اشکال به خود آقا ضیاء است که شما فعلیت را این طور معنی کردید این درست نیست. فعلیت عبارت است از این که حکم علاوه بر جعل و تشریع شرایط فعلیت برای آن محقق بشود که عبارت است از تحقق موضوع، بنا بر این اگر حکمی به خود حضرت وحی بشود اما ودیعه گذشته بشود برای حضرت حجت صلوات الله علیه این اسمش حکم فعلی نیست. اشکال والد معظم به همین قسمت است خلاص.

پس کلام مرحوم عراقی معلوم شد چه هست اشکال والد معظم هم این است حالا عبارت ایشان را می‌خوانم:

«و لکن فیه ان ما أفید» یعنی آنچه که مرحوم شیخ فرمودند «من عدم فعلیه الأحکام مع السکوت عنها انما یتم فی فرض السکوت عنها بقول مطلق حتى من جهه الوحی إلى النبی صلى الله علیه و آله» حتی به حضرت هم وحی نشده باشد «و اما فی فرض إظهاره للنبی صلى الله علیه و آله بتوسیط خطابه و وحیه فیمکن دعوى کونها من الأحکام الفعلیه» به همین مقدارحکم می‌شود فعلی «إذ لا نعنى» دارد اشکال شیخ را جواب می‌دهد «من الحکم الفعلی الا ما تعلقت الإراده الأزلیه بحفظه من قبل خطابه» مراد از حکم فعلی این است که اراده ازلیه باشد خطاب هم داشته باشد «حیث انه یستکشف من تعلق الإراده بإیجاد الخطاب عن فعلیه الإراده بالنسبه إلى مضمون الخطاب» تاره جعل هست اصلا خطابی پروردگار متعال ندارد آن می‌شود حکم غیر فعلی اما اگر خطاب داشت پروردگار متعال آن می‌شود حکم فعلی ولو پیامبر خاتم بیان نکرده باشند و مأمور به تبلیغ نباشد «و لو مع القطع بعدم إبلاغ النبی صلى الله علیه و آله إیاه» آن تکلیف و خطاب را به عباد «إلى العباد، اما لعدم کونه مأمورا بإبلاغه، أو من جهه اقتضاء بعض المصالح لإخفائه»[۳] بعضی از مصالح در این بوده که این حکم مخفی باشد برسد به زمان حضرت حجت صلوات الله علیه ان‌شاء‌الله.

این تا این جا یک تیکه از فرمایش مرحوم عراقی بود.

والد معظم به این قسمت اشکال می‌کنند. والد معظم آدم دقیق و نقطه‌سنجی هستند کسانی که درس ایشان را درک کرده باشند می‌دانند ایشان گاهی وقت‌ها لای یک کلمه را می‌گیرد باز می‌کند می‌گوید: این جا اشکال دارد ولو به جاهای دیگرش هم کار نداشته باشیم، این جا را والد معظم اشکال گرفتند، گفتند فعلیت به این درست نمی‌شود، فعلیت باید به تحقق موضوع و شرائط آن باشد تا فعلیت محقق بشود.

بعد مرحوم عراقی می‌آید تتمیم می‌کند استدلال به حدیث رفع را بعد از نکته‌ای که الان از مرحوم عراقی توضیح دادم به عدم قول به فصل این جا می‌آید تتمیم می‌کند استدلال را. پس اول یک بحث باز می‌کند برای این که فعلیت چیست بعد که فعلیت را درست کرد و گفت فعلیت به همین است که به حضرت خطاب بشود حدیث هم که این را می‌گیرد به عدم قول به فصل، جایی هم که حضرت تبلیغ کرده باشند اما به اختفاء ظالمین به ما نرسیده باشد این هم شامل می‌شود. با این اشکال بر شیخ تمام می‌شود.

پس دو تیکه دارد با دو تیکه اشکال بر شیخ می‌کند.

والد معظم سه اشکال بر عراقی دارد:

یک اشکال بر تیکه اول است که آقا فعلیت را درست معنی نکردید خوب دقت کنید واقعا زحمت کشیده‌اند شکر الله سعیهم، یک اشکال ایشان به عدم قول به فصل است، که این جا جای تمسک به عدم قول به فصل نیست چون مدرکی است تا برسیم به اشکال سوم.

اما جواب دیگری که مرحوم عراقی می‌دهد این است که اساسا اسناد حجب علم به پروردگار متعال نسبت به احکامی که به اختفاء ظالمین هم بود درست است که این را دیروز توضیح دادم، تکرار می‌کنم چرا؟ به خاطر این که پروردگار متعال قدرت بر رفع این ظلم را داشت و رفع نکرد پس حجب مستند به پروردگار متعال می‌شود که این هم والد معظم جواب اول را دادند، به صرف این که کسی قدرت داشته باشد از منع ظلم ظالم، ظلم آن ظالم مستند به این شخص نمی‌شود. این جواب اول بود.

جواب دوم [والد معظم] که دیروز گفتیم این بود که بر حسب مستفاد از روایات تمام احکام توسط حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم بیان شده طبق آنچه که در خطبه شریفه علی بن ابی طالب صلوات الله علیه هست که دیروز متن خطبه را خواندم.

(سؤال: آیه شریفه دلالت بر این ندارد؟) آن در کتاب است ما الان می‌خواهیم تبلیغ رسول را درست کنیم، درست است، «لا رطب و لا یابس إلا فی‌ کتاب مبین‌»[۴] آن فهمش فقط با اهل کتاب است «انما یعرف القرآن من خوطب به»[۵] می‌شود منحصربه چهارده معصوم؛ ما الان یک چیزی می‌خواهیم که قابل فهم برای همه باشد این را خطبه درست می‌کند «لا رطب و لا یابس» این را درست نمی‌کند، «لا رطب و لا یابس» مربوط به خود ائمه اطهار است می‌توانند هر چیزی را از بطن قرآن در بیاورند و دیدید روایات متعددی هست که می‌آیند خدمت حضرت سؤال می‌کند که این را از کجا شما می‌گویید حضرت آیه را می‌خواند، این را از کجا می‌گویید حضرت آیه را می‌خواند ولی آن که ما الان می‌خواهیم یک تبلیغی که برای عامه مردم قابل فهم باشد آن تبلیغ حضرت رسول را می‌خواهد که این خطبه بیان‌گر این هست که حضرت این چنین تبلیغی را داشتند.ـ

ادامه اشکالات والد معظم بر جواب دوم مرحوم عراقی

ثالثا

جواب سوم که امروز می‌خواهم بگویم، این است که لااقل شک می‌کنیم که آیا حدیث حجب شامل می‌شود احکامی را که حضرت رسول بیان کردند و در اثر ظلم ظالمین مخفی شده یا نه؛ لااقل شک می‌کنیم وقتی که شک کردیم پس باید ببینیم که آیا نسبت به این حکم بیانی از طرف شارع هست یا بیانی از طرف شارع نیست فرض این است که بیانی از طرف شارع نیست تمسک به این دلیل در حدیث حجب می‌شود تمسک به شبهه موضوعیه دلیل. چرا؟ چون برای ما مردد شد که آیا حجب [الله] عام است هم می‌گیرد آنچه را که عدم علم آن مستند به پررودگار متعال است و هم آنچه که عدم علم آن مستند به اختفاء ظالمین است با این شک تمسک به دلیل می‌شود تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه خود دلیل.[۶]

نتیجه این می‌شود که پس حدیث حجب دلالتی بر رفع احکام و شبهات حکمیه در ظرف شک ندارد و اشکال مرحوم شیخ وارد است.

مرحوم آقای خوئی قدس سره هم جواب مرحوم عراقی را دارند. یکی از جواب‌های مرحوم عراقی این بود که پروردگار متعال قدرت بر رفع ظلم ظالمین داشت و رفع ظلم ظالمین نکرد مرحوم آقای خوئی این جواب را هم دارند که والد معظم این جواب را مورد مناقشه قرار دادند پس اشکالی که والد معظم بر مرحوم عراقی کردند بر مرحوم آقای خوئی هم وارد می‌شود.

کلام مرحوم ایروانی در جواب از اشکال مرحوم شیخ

اما مرحوم ایروانی، مرحوم ایروانی بیان دقیقی دارند یک مقدار دقت می‌خواهد.

مطلب اول

مطلب اول ایشان این است که اساسا مازاد بر اشکالی که مرحوم شیخ در استدلال به حدیث فرمود یک اشکال دیگر است که استدلال به حدیث را در شبهات حکمیه ناقص می‌کند و آن اشکال این است که روایت مضمونش این است که «ما حجب الله علمه عن العباد»، «عباد» جمع محلی به «ال» است و جمع محلی به «ال» مفید عموم است؛ پس حدیث دلالت می‌کند به این که آن حکمی را که خدا محجوب کرده تمام عباد را از آن حکم، آن حکم موضوع است و مردم مکلف به آن حکم نیستند اما آن احکامی که برای بعضی از عباد محجوب نیست آن‌ها را شامل نمی‌شود.

آن وقت در ما نحن فیه شکی نیست که ائمه معصومین علیهم السلام عارف به احکام بودند ولو آن احکام را بیان نکردند و به ما نرسیده پس حجب علم به احکام نسبت به تمام عباد محقق نیست وقتی محقق نشد حدیث حجب در ما نحن فیه جاری نیست این مطلب اول مرحوم ایروانی.[۷]

مطلب دوم

مطلب دوم ایشان این است که از اشکال مرحوم شیخ ایشان جواب می‌دهد به یک بیان فنی[۸] و فهم این بیان با توجه به دو نکته روشن می‌شود:

نکته اول

نکته اول این است که حدیث شریف حجب را که ما ملاحظه می‌کنیم اخذ به ظاهرش ممکن نیست، اخذ به ظاهرش مستلزم محال است پس باید تأویل ببریم و وقتی تأویل ببریم نتیجه‌اش می‌شود اثبات برائت نسبت به شبهات حکمیه.

اما چرا مدلول حدیث حجب به ظاهرش معقول نیست؟ چون مفاد حدیث رفع این است که حکم واقعی که علم آن محجوب است مرفوع است، زیر این خط بکشید. حکم واقعی که علم به آن محجوب است موضوع و مرفوع است. در این قضیه موضوع شما چیست؟ حکم واقعی که محجوب عن العباد است. ما باید در هر قضیه‌ای برای ثبوت محمول بر موضوع احراز کنیم موضوع را و الا اگر احراز موضوع نکنیم تمسک به دلیل می‌شود تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه خود دلیل. موضوع شد واقعی که محجوب العلم است پس باید هم احراز کنم حکم واقعی را هم احراز کنم عدم علم به حکم واقعی را تا من احراز بکنم حکم واقعی را علم به حکم واقعی پیدا کردم دیگر محجوب العلم نیست.

پس روایت نمی‌تواند مدلولش این باشد. چاره‌ای نداریم که تأویل ببریم بگوییم مقصود روایت این است که احکامی که بیانش به عباد نرسیده آن احکام محجوب است و این می‌شود مساوی با برائت. ما در برائت چه می‌خواهیم حکمی که بیانش به ما نرسیده باشد.

تا این جا مرحوم ایروانی مفاد حدیث را این کرد: «الحکم الذی لم یبینه الشارع» درست شد یا نه؟ به این قرینه عقلیه.

نکته دوم

حالا می‌رود سراغ استصحاب می‌گوید: در صدر اسلام که حکم شرب توتون بیان نشده بود بعد من شک دارم که نسبت به شرب توتون حکمی بیان شد یا نشد استصحاب می‌کنم عدم بیان الشارع را موضوع حدیث رفع چه بود؟ عدم بیان الشارع بود این عدم بیان الشارع را به استصحاب درست می‌کنم. نتیجه این می‌شود که شرب توتون حکمی است که بیانی از شارع بر آن نیست فهو موضوع عنهم.

نتیجه

پس مرحوم ایروانی با دو نکته حدیث حجب را قابل استدلال کرد: یکی معنی حدیث را بر‌گرداند به حکمی که لم یبینه الشارع، موضوع حدیث حجب حکمی است که شارع بیان نکرده است. به چه بیان به چه وسیله حرمت شرب توتون حکمی است که شارع بیان نکرده؟ این هم با تعبد استصحابی درست می‌شود صدر اسلام که حکم شرب توتون بیان نشده بود شک می‌کنم که بیان شد یا نشد استصحاب می‌کنم عدمش را پس حدیث حجب می‌شود قابل استدلال.

والد معظم بر مرحوم ایروانی اشکال دارند.

(سؤال: حاج آقا مگر نمی‌گوید که بیان نشده بعد شک می‌کنید که بیان شده یا نشده؟) نه موضوع حدیث حجب این است الحکم الذی لم یبینه الشارع، شرب توتون ما نمی‌دانیم شاید بیان شده به ما نرسیده باشد، شاید بیان نشده باشد؛ پس الان ما موضوع را احراز نداریم باید یک طوری موضوع را احراز کنیم استصحاب می‌آید برای ما موضوع را درست می‌کند می‌گوید در صدر اسلام که بیانی نبود برای شرب توتون شک می‌کنیم بیانی آمد یا نیامد استصحاب می‌کنیم عدمش را.

(سؤال: حدیثی که می‌گفت هر چه که مقرب شما است بیان کردیم) آن را کار نداریم، این اشکال خوبی می‌کند می‌گوید آقا آن حدیثی که حضرت فرمودند من همه چیز را برای شما بیان کردم پس حکم شرب توتون هم بیان شده دیگر مورد استصحاب نیست. دو جواب: یک ما الان که داریم این حدیث را در نظر می‌گیریم با قطع نظر از روایات دیگر است خود این حدیث را به جهت نفسه می‌خواهیم ببینیم دال بر برائت هست یا دال بر برائت نیست یک، ثانیا آن «ما من شیئ یقربکم الی الجنه و یباعدکم عن النار»[۹] آن را تفسیر کردند که قطعا تفصیل احکام نیست چون حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم در عمر شریفی که داشتند احکام را تفصیلا همه‌اش را برای مردم بیان نکردند بلکه تفصیل احکام بیانش موکول شد به زمان ائمه اطهار. بنا بر این نسبت به شرب توتون احتمال می‌دهم از آن‌هایی باشد که خود حضرت بیان نکرده، نمی‌دانم بعد آیا حضرت امام جعفر صادق علیه السلام موقعیت پیدا کردند بیان کنند یا نه استصحاب جاری می‌شود.

والد معظم از این اشکال جواب می‌دهند فردا ان‌شاء‌الله.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

 

۱) التوحید (للصدوق) ص۴۱۳

۲) السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات) ج‌۱ ص۱۲۶

۳) نهایه الأفکار ج‌۳ ص ۲۲۷

۴) انعام ۵۹

۵) الکافی (ط – الإسلامیه) ج‌۸ ص۳۱۲

۶) اگر کسى پافشارى کند، لااقل در چنین موردى که بعد از بیان مبیّن دیگران مانع از نشر آن بیان شدند، لااقل شک مى‌کنیم در صحت اسناد حجب به خدا و وقتى شک کردیم تمسک به ما حجب الله در مورد احکامى که بر ما مجهول شده در اثر غصب خلافت و تفریق بین کتاب و معلم کتاب اسنادش مشکوک مى‌شود و تمسک به دلیل در شبهه‌ى موضوعیه مى‌شود. درس ۱۰۳ سال ۱۳۷۷

۷) الحجب فی هذا الحدیث منسوب إلى اللّه تعالى، و عن العباد الظاهر فی مجموع العباد، و بذلک یقرب أن یکون المراد منه أصاله الإباحه قبل الشرع. الاصول فی علم الاصول ج۲ ص۲۹۹

۸) بل ربما یسنح بالبال ما یخرج الحدیث عن قابلیه الاستدلال حتى لأصاله الإباحه قبل الشرع، و هو أن الحجب عباره عن إخفاء الشی‌ء و ستره و تغطیته، فما لم یکن شی‌ء موجود و هو فی المقام الحکم و التکلیف الإلزامی لم یصدق الحجب. و علیه توقف‌ معرفه صدق‌ الحجب‌ على العلم بوجود الحکم الإلزامی، فإذا علم لم یکن حجب فیلزم من العلم بصدق الحجب عدم صدقه، فلا یکون مجال للتمسک بالحدیث فی شی‌ء من المواقع إلا أن یتمسک به على وجه التقدیر، فیقال: إن الواقعه التی لم یرد المنع عنها بین إباحه واقعیه و بین إلزام حجب عنا، و حکمها الإباحه ظاهرا، فهی بین إباحتین: واقعیه و ظاهریه. همان

۹) الکافی (ط – الإسلامیه) ج‌۵ ص۸۳

   

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا