بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین
تنبیه سوم اخبار من بلغ
تنبیه سوم مربوط به اخبار من بلغ هست. در این جا اموری را باید توجه داشت:
امر ۱. وجه طرح این اخبار در تنبیهات برائت
امر اول وجه طرح این بحث است. چرا بحث اخبار من بلغ را باید طرح کنیم.
سر مطلب این است که بحث ما در برائت و اشتغال بود. گفتیم که اصولیین در شبهات بدویه بعد الفحص قائل شدند به برائت و در مقابل اخباریین قائل شدند به احتیاط و حق در مقام جریان برائت است. بعد وارد تنبیهاتی شدیم که بسیار ارزشمند بود؛ یکی از تنبیهات این بود که حتی اصولیین که قائل به برائت در شبهات هستند در عین حال قائل به حسن احتیاط هستند، بله برائت جاری است نسبت به حرمت، نسبت به وجوب اما اگر کسی در شبهه تحریمیه احتیاط کند به ترک و در وجوبیه احتیاط کند به فعل این حسنٌ، کار خوبی است.
بعد وارد شدیم در این که حالا که احتیاط حسنٌ در مورد توصلیات چون تحقق غرض در توصلیات متوقف بر قصد امر نیست احتیاط میشود کرد ولو ما احتمال امر بدهیم اما در تعبدیات تحقق عمل عبادةً متوقف بر قصد امر است و اگر ما علم به امر نداریم و احتمال امر میدهیم چگونه احتیاط کنیم در عمل عبادی و عمل را به عنوان عبادت اتیان کنیم. این جا این بحث مطرح شد که ما عبادیت عمل را به چند طریق درست کنیم:
یک طریق این بود که اساسا ما در تحقق عبادت متوقف بر قصد امر جزمی نیستیم قصد امر احتمالی هم یکفی در تحقق عبادت.
راه دوم این بود که بگوییم خود امر به احتیاط که از طرف شارع مقدس وارد شده موجب بشود که ما عمل را بتوانیم به داعی امر به احتیاط اتیان کنیم و در نتیجه عمل بشود عمل عبادی.
راه سوم این است که عبادیت عمل را به اخبار من بلغ درست کنیم؛ به این بیان که اخبار من بلغ مفاد همه آنها یک نکته است و آن این است که در احتمال امر و وجوب اگر کسی انجام داد به او ثواب داده میشود. استحقاق ثواب بدون امر معنا ندارد پس کشف میکنیم که یک امری نسبت به این عمل محتمل الوجوب هست که کاشف از آن امر اخبار من بلغ است. لذا به داعی آن امر اتیان میکند. این سر طرح اخبار من بلغ است. البته باید بحث کنیم ببینیم آیا چنین امری استفاده میشود، نمیشود.
این امر اول.
(سؤال: این بحث متوقف بر این است که ثواب را مترتب بر امر بدانیم، اما اگر ثواب را تفضلی بدانیم این بحث دیگر …) مشهور مرتب میدانند. (بلوغ ثواب با احتمال چطور جور درمیآید که اگر من بروم سراغ اخبار من بلغ بلوغ باید به آن بشود، برسد به آن ثواب …) بلوغ یعنی رسیدن حالا میخواهد به احتمال باشد به احتمال امر هم امر به من رسیده، نهایت احتمالا رسیده نه جزما، بلوغ هست. حالا اینها همه بحث میشود. (چرا به عنوان تنبیه مستقل بحث میشود در آن …) حالا میخواستم همین را بگویم. البته اخبار من بلغ به خاطر فوائدی که بر آن مترتب هست به عنوان یک بحث مستقل هم قابل طرح هست. حالا شما بعد که انشاءالله خواستید کتاب در اصول بنویسید به آنچه که خودتان نظرتان گرفت بنویسید. (به نیت خود این اخبار من بلغ انجام میدهد یا این که اینها کاشف از امر دیگر است) کاشف است از امر هستند، اینها همه میآید.ـ
امر ۲. اقوال در مفاد اخبار من بلغ
امر دوم این است که آیا مفاد اخبار من بلغ چیست؟
در این جا هم چند احتمال هست که این احتمالها باید در ذُکر ما باشد تا وقتی اخبار را قرائت میکنیم ببینیم آیا مقام اثبات موافق با کدام یک از این احتمالها است.
احتمال ۱. اسقاط شرایط حجیت در مستحبات
احتمال اول این است که مفاد اخبار من بلغ اسقاط شرائط حجیت نسبت به مستحبات باشد؛ به این بیان که در احکام الزامیه مثل وجوب وحرمت ما احتیاج داریم که دلیل ما از سه جهت تمام بشود: یکی از جهت سند ثابت بشود که این عبارت و این جمله صادر از معصوم علیه السلام است. یکی اصالة الظهور، ثابت بشود که این جمله ظهور دارد در وجوب یا حرمت. و یکی اصالة الجهه، ثابت بشود که این جمله برای بیان حکم واقعی است. ما این سه تا را احتیاج داریم. لذا در باب سند اگر قائل شدیم به حجیت خبر صحیح یعنی عدل امامی باید دنبال خبری بگردیم که تمام رجال آن عدول و امامی باشند. اگر قائل شدیم به حجیت خبر ثقه، یکفینا این که رجال ثقات باشند. اگر قائل شدیم به حجیت خبر حسن، یکفی که امامی ممدوح باشد ولو ثقه نباشد. باز در باب اصالة الظهور خیلی باید کار کنیم، آیا ظهور حجت است نسبت به مشافهین و غیر مشافهین، نسبت به مخاطبین و غیر مخاطبین و الی آخر. و همچنین نسبت به جهت. هر یک از اینها اگر خللی پیدا بکند صحیح نیست، جائز نیست فتوای به وجوب یا حرمت.
احتمال اول در اخبار من بلغ این است که مفاد اخبار من بلغ این میشود که اگر خللی از این جهات نسبت به حکم شرعی بود که آن حکم شرعی نتیجه آن استحباب باشد مشکلی پیدا نمیشود. ولو ما قائل به حجیت خبر ثقه هستیم اما این خبر ثقه نیست، فتوا به استحباب میدهیم. ولو این روایت ظهور در استحباب آن صد در صد نیست جا برای اشکال دارد فتوا میدهیم به استحباب و هکذا.
البته اینها همه باید بحث بشود که آیا اخبار من بلغ فقط اسقاط شرائط حجیت را نسبت به سند میکند یا اسقاط شرائط حجیت را نسبت به دلالت و ظهور هم میکند.
این احتمال اول.
(سؤال: این اسقاط شرائط حجیت به چه نحو است یا باید حکومت باشد یا ورود باشد یا تخصیص باشد تخصص باشد) حکومت است؛ یعنی شرائط حجیت در مستحبات معتبر نیست. (باید بگویید این را) این لزوم ندارد چون بحث آن میآید الان داریم احتمالات را میگوییم. (فقط در مستحبات یا در منبرها طرف بخواهد بدون این که نقل قول کند…) همه اینها میآید گفت گر صبر کنی چه؟ (ز حلوا غوره سازند) ز حلوا غوره سازند. بله.ـ
احتمال ۲. حسن انقیاد
احتمال دوم این است که اساسا اخبار من بلغ فقط دلالت دارد بر حسن انقیاد. پس میشود ارشاد به ادراک عقل نسبت به حسن انقیاد و احتیاط. عقل خودش مستقلا درک میکرد حسن انقیاد را که هر جا احتمال حکم شرعی میدهی رعایت کن، اخبار من بلغ هم مفاد آن همین است ارشاد میکند به امر به احتیاط.
احتمال ۳. استحباب به عنوان خود عمل
احتمال سوم این است که مفاد اخبار من بلغ اثبات استحباب عمل باشد به عنوان خود عمل؛ یعنی اگر روایتی وارد شد بر بلوغ ثواب نسبت به دعا عند رؤیة الهلال، دعا عند رؤیة الهلال به عنوان خودش میشود مستحب، در رساله مینویسید الدعا عند رؤیة الهلال مستحبٌ.
احتمال ۴. استحباب به عنوان ما بلغ علیه الثواب
احتمال چهارم این است که مفاد اخبار من بلغ اثبات استحباب است نه به عنوان اولی خودش بلکه به عنوان ثانوی بلوغ الثواب علیه؛ یعنی دعا عند رؤیة الهلال فی حد نفسه مستحب نیست اما همین که روایتی از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بر ثواب بر عمل برسد آن دعا میشود مستحب به سبب عروض این عنوان. پس دعا لکونه بلغ علیه الثواب میشود مستحب، به عنوان بلوغ الثواب میشود مستحب نه این که خود آن بشود مستحب.
فرقش چیست؟ فرق این است که بنا بر احتمال سوم شما اگر دعا عند رؤیة الهلال را انجام بدهید مستحب را انجام دادی و ثواب استحباب را بردی ولو توجه به بلوغ ثواب بر آن نداشته باشید، اما بنا بر احتمال چهارم باید التفات داشته باشید به این که این عمل بلغ علیه الثواب به عنوان بلغ علیه الثواب اگر انجام دادید میشود مستحب، حالا حوریه میدهند. اخبار من بلغ را که قبلا دیدهاید، این طوری است: «من بلغه ثواب علی عمل فعمله کان أجر ذلک له»[۱] من بلغه ثوابٌ علی دعا عند رؤیة الهلال فعمل به عنوان این که بلغ علیه الثواب کان له الثواب این میشود احتمال چهارم. احتمال سوم این است که خیر، همین که بلغ علیه الثواب ولو شما التفات به عنوان بلغ علیه الثواب هم نداشته باشید انجام دهید یعطی الیک الثواب.ـ
پس احتمال چهارم شد استحباب عمل به عنوانٌ ثانویٍ که آن عنوان ثانوی چیست، بلوغ الثواب علیه.
احتمال ۵. طریق به مستحبات
احتمال پنجم این است که اخبار من بلغ یک طریق خاصی است نسبت به اثبات مستحبات. ما نسبت به احکام شرعیه طریق لازم داریم، تا به حال میگفتیم طریق برای احکام شرعیه آیات شریفه است، خبر ثقه طریقٌ الی الحکم الشرعی، خبر ضعیف طریق الی الحکم الشرعی نیست ولی شارع مقدس نسبت به مستحبات فرموده خبر ضعیف هم طریقٌ الی المستحبات. پس خبر ضعیف طریق هست فقط در خصوص مستحبات. میشود یک طریق علی حده نسبت به خبر ثقه، خبر ثقه همه را ثابت میکند چه واجب چه مستحب، خبر ضعیف فقط طریق به مستحبات است.
فرق آن با احتمال اول این است که در احتمال اول شرائط حجیت را اسقاط میکند، میشود حجت بر استحباب طریقیت جعل نشده برای آن. نسبت به احتمال پنجم طریقیت جعل میشود. مجعول فرق میکند تارة میگوید حجت بر استحباب جعل کردم، تارة میگوید طریق جعل کردم. شما اگر به خاطرتان باشد در بحث این که مفاد ادله اعتبار امارات چیست بحث بود، عدهای میگفتند مفاد جعل حکم مماثل است، عدهای میگفتند مفاد طریقیت است، عدهای میگفتند علمیت است، عدهای میگفتند مفاد هوهویت است، عدهای میگفتند مفاد جعل مؤدی است، عدهای میگفتند مفاد منجزیت و معذریت است. اصل مجعول چیست؟ یکی از اینها است، اما همه یک اثر واحد دارند، همه بالاخره حکم واقعی را بر انسان منجَّز میکنند.
پنج احتمال پس نسبت به اخبار من بلغ هست؛ حالا کجا مردی که بخواهد هر یکی از این احتمالات را در اخبار حساب کند؟!
احتمال ۶. اخبار از امر واقعی
احتمال ششم هم عبارت از این است که اخبار من بلغ بیان یک امر واقعی میکند نه میگوید عمل مستحب است نه میگوید شرائط حجیت ساقط است، میگوید نه کسی اگر بلغ علیه الثواب و عمل را انجام داد به او ثواب میدهند، دارد اخبار میکند از یک امر واقعی، جعلی نیست، اخبار میکند.
این شش احتمال.
امر ۳. متن اخبار من بلغ
امر سوم عبارت از این است که ما باید اخبار من بلغ را قرائت کنیم در هر خبری پنج مرحله را طی کنیم:
یک: بیان احتمالات در خبر، آیا این خبر از این احتمالاتی که گفتیم ظهور در کدام یک دارد؟
دوم این است که اصلا خود احتمالات را ما بشناسیم، خود این احتمال معنی آن چیست؟ آثار مترتب بر آن چیست؟ تا بعد ببینیم که آیا از روایت استفاده میشود یا خیر.
سه: دلیل بر این که شما میگویید این روایت ظاهر در این احتمال است و ظاهر در احتمالات دیگر نیست چیست؟ به چه دلیل؟ فقه جعفر بن محمد الصادق صلوات الله علیه به قیاس و استحسان و اینها مبتنی نیست، همه آن کتاب الله و عترتی است، یکی از این دو تا را لازم دارد.
بعد هم در مرحله چهارم باید ببینیم که آیا این احتمالی که دلیل بر آن ذکر شد تمام هست یا تمام نیست.
آخر بحث هم باید ببینیم که سند روایت اساسا تمام هست یا تمام نیست.
حالا از این پنج تا نسبت به آن شش مورد چقدر را حالا ما بحث بکنیم با خدا است.
(سؤال: چرا اول بحث سندی نمیکنیم؟) باشد، اول بحث سندی را که میگوییم نمیکنیم، گذاشتم آخر چون روایت تواتر اجمالی دارد بلکه تواتر معنوی دارد لذا خیلی بحث سندی آن مهم نیست، علاوه بر این بسیاری از بزرگان هستند که بحث سندی را خیلی مهم نمیدانند، میدانید دیگر صرف این که روایات در این کتب معروفه باشد قبول دارند لذا بحث سندی از این جهت گذاشتیم آخر.ـ
اما اخبار
این روایات در وسائل الشیعه در صفحه ۸۱ جلد اول جمع شده.
روایت اول
البته صاحب وسائل اینها را جمع فرموده و الا روایات در محاسن هست. بعضی از آنها در ثواب الاعمال و عقاب الاعمال مرحوم صدوق هست و هکذا. خوب دقت کنید متن روایات را، مهم است.
«أحمد بن أبي عبد الله البرقي عن ابیه عن علي بن الحكم عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله علیه السلام [قال:] من بلغه عن النبي صلی الله علیه و آله شيء من الثواب فعمله كان أجر ذلك له و إن كان رسول الله صلی الله علیه و آله لم يقله».[۲]
روایت دوم
«عن أبيه عن أحمد بن النضر عن محمد بن مروان عن أبي عبد الله علیه السلام قال: من بلغه عن النبي صلی الله علیه و آله شيء من الثواب ففعل ذلك طلب قول النبي صلی الله علیه و آله كان له ذلك الثواب و إن كان النبي صلی الله علیه و آله لم يقله».[۳]
این روایت قید علی حده داشت، ندارد فعمله، «ففعل ذلک طلب قول النبی» یعنی باید به نیت این که حضرت فرمودند انجام بدهد و الا به او ثوابی نمیدهند.
روایت سوم
«محمد بن يعقوب عن علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله علیه السلام قال: من سمع شيئا من الثواب على شيء فصنعه كان له و إن لم يكن على ما بلغه».[۴]
این جا روایت دارد «من سمع شیئا من الثواب» موضوع سماع است چه از معصومین علیهم السلام چه از مجتهدی، چه از خطیب و منبری. حالا اگر یک منبری یک خطیبی بالای منبر گفت هر کس به من سور بدهد یک چنین ثوابی برای او هست، او هم اگر انجام بدهد کان له. یا مجتهدی فتوا بدهد، مجتهدی دیگر اصلا با او در خود فتوا مخالف است یعنی در طریق استنباط مخالف است اما سمع، شنیده که ثواب بر این عمل هست انجام بدهد کان له ذلک الثواب این جا موضوع سماع قرار گرفته پس اعم میشود از قول معصومین علیهم السلام، مجتهدین، خطبا و الی آخر. ولی دیگر هر کسی نه هر کسی این دیگر روشن است.
روایت چهارم
«عن محمد بن يحيى عن محمد بن الحسين عن محمد بن سنان عن عمران الزعفراني عن محمد بن مروان قال سمعت أبا جعفر علیه السلام»
آقا در دلتان بگویید علیه السلام چون اینها سلام به حضرت است سلام به حضرت جواب دارد، یک سلام از حضرت و جواب از حضرت برای دنیا و آخرت ما بس است.
«قال سمعت ابا جعفر علیه السلام يقول من بلغه ثواب من الله على عمل فعمل ذلك العمل التماس ذلك الثواب أوتيه و إن لم يكن الحديث كما بلغه».[۵]
این جا باز قید دارد، قید علی حده آن چیست؟ التماس است؛ یعنی به امید این که به آن ثواب برسد، میشود رجاء که یکی از اقوال در اخبار من بلغ این است که مفاد اخبار من بلغ عبارت است از حسن انجام عمل رجاءً.
روایت پنجم
«أحمد بن فهد في عدة الداعي قال روى الصدوق عن محمد بن يعقوب بطرقه إلى الأئمة علیهم السلام أن من بلغه شيء من الخير فعمل به كان له من الثواب ما بلغه و إن لم يكن الأمر كما نقل إليه».[۶]
خاصیت این روایت چیست؟ (این روایت مجتهدین و فقها را نمیگیرد) نمیگیرد اما شامل همه ائمه میشود. روایت قبلی خاص به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بود، این روایت ائمه را میگیرد.
(سؤال: حاج آقا رجاءً با احتیاط فرق دارد؟) بله.ـ
بقیه روایات را بعدا میخوانم.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.