ویرایش محتوا

جلسه ۱۰۹ ـ چهار‌شنبه ۳۱‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۳‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۸ ـ سه‌شنبه ‏۳۰‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۲‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۷ ـ دو‌شنبه ۲۹‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۱‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۶ ـ یکشنبه ۲۸‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۰‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۵ ـ شنبه ۲۷‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۹‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۰۴ ـ چهار‌شنبه ‏۲۴‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۶‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۰۳ ـ سه‌شنبه ۲۳‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۵‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۰۲ ـ دو‌شنبه ۲۲‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۴‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۱ ـ یکشنبه ۲۱‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۳‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۰ ـ شنبه ۲۰‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۲‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۹ ـ سه‌شنبه ۱۶‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۸‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۸ ـ دو‌شنبه ۱۵‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۷‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۷ ـ یکشنبه ۱۴‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۶‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۶ ـ شنبه ۱۳‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۵‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۵ ـ چهار‌شنبه ۱۰‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۴ ـ سه‌شنبه ۹‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۳ ـ دو‌شنبه ۸‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۹‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۲ ـ یکشنبه ۷‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۸‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۱ ـ شنبه ۶‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۷‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۰ ـ دو‌شنبه ۱‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۲‏.۱۰‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸۹ ـ یکشنبه ۳۱‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۲۱‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۸ ـ شنبه ۱‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۰‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۷ ـ چهار‌شنبه ۲۷‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۷‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۶ ـ سه‌شنبه ۲۶‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۶‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۵ ـ دو‌شنبه ۲۵‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۵‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۴ ـ یکشنبه ۲۴‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۴‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۳ ـ شنبه ۲۳‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۳‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۲ ـ چهار‌شنبه ۲۰‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۰‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۱ ـ سه‌شنبه ۱۹‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۹‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۰ ـ شنبه ۴‏.۱۲‏.۱۴۰۳ ـ ۲۳‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۹ ـ چهار‌شنبه ۱‏.۱۲‏.۱۴۰۳ ـ ۲۰‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۸ ـ سه‌شنبه ‏۳۰‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۹‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۷ ـ دو‌شنبه ۲۹‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۸‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۶ ـ یکشنبه ۲۸‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۷‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۵ ـ شنبه ۲۷‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۶‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۴ ـ سه‌شنبه ۲۳‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۲‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۳ ـ چهار‌شنبه ۱۷‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۶‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۲ ـ سه‌شنبه ۱۶‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۵‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۱ ـ دو‌شنبه ۱۵‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۴‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۰ ـ شنبه ۱۳‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۲‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۹ ـ چهار‌شنبه ۳‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۲۱‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۸ ـ سه‌شنبه ۲‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۲۰‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۷ ـ دو‌شنبه ۱‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۹‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۶ ـ یکشنبه ‏۳۰‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۱۸‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۵ ـ شنبه ۲۹‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۱۷‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۴ ـ دو‌شنبه ۲۴‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۱۲‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۳ ـ یکشنبه ۲۳‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۱۱‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۲ ـ چهار‌شنبه ۱۹‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۷‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۱ ـ دو‌شنبه ۱۷‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۵‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۰ ـ یکشنبه ۱۶‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۴‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۹ ـ چهار‌شنبه ۱۲‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۳۰‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۸ ـ سه‌شنبه ۱۱‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۹‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۷ ـ دو‌شنبه ۱۰‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۸‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۶ ـ شنبه ۸‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۶‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۵ ـ چهار‌شنبه ‏۵‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۳‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۴ ـ سه‌شنبه ۴‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۲‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۳ ـ دو‌شنبه ۳‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۱‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۲ ـ شنبه ‏۱‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۱۹‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۱ ـ چهارشنبه ۲۸‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۱۶‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۰ ـ شنبه ‏۲۴‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۱۲‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۹ ـ چهار‌شنبه ۲۱‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۹‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۸ ـ سه‌شنبه ‏۲۰‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۸‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۷ ـ دو‌شنبه ۱۹‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۷‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۶ ـ یکشنبه ۱۸‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۶‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۵ ـ ‌شنبه ۱۷‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۵‏.۶‏.۱۴۴۶

تتمه اشکال سوم والد معظم بر مرحوم اصفهانی[۱]

تتمه جواب اول از مانع
راه حل اول از جواب اول به تفکیک در حجیت
جواب از تفکیک در حجیت
راه حل دوم از جواب اول، عدم اضطراب متن
جواب دوم از مانع
اشکال در جواب دوم از مانع
نتیجه در روایت مانعه

بیان حکم صور شبهه حکمیه و موضوعیه تذکیه

بیان صور شبهه حکمیه شک در تذکیه

صورت ۱. شک در قابلیت

صورت ۱.۱. شک در قابلیت از جهت مانعیت چیزی
صورت ۱.۲. شک در قابلیت از غیر جهت مانعیت
۱.۲.۱. در صورت وجود عام
۱.۲.۲. در صورت عدم وجود عام

صورت ۲. شک در غیر قابلیت

صورت ۲.۱. شک در شرطیت
۲.۱.۱. اگر تذکیه اسم برای مسبب باشد
۲.۱.۲. اگر تذکیه اسم برای سبب باشد

جلسه ۴۴ ـ چهارشنبه ۷‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۵‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۳ ـ سه‌شنبه ۶‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۴‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۲ ـ دو‌شنبه ‏۵‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۳‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۱ ـ یکشنبه ۴‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۲‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۰ ‌ـ شنبه ۳‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۱‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۹ ـ چهار‌شنبه ‏۳۰‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۸‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۸ ـ سه‌شنبه ‏۲۹‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۷‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۷ ـ دو‌شنبه ۲۸‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۶‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۶ ـ چهار‌شنبه ۲۳‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۱‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۵ ـ سه‌شنبه ۲۲‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۰‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۴ ـ دو‌شنبه ۲۱‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۹‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۳ ـ یکشنبه ۲۰‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۸‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۲ ـ شنبه ۱۹‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۷‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۱ ـ چهار‌شنبه ۱۶‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۴‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۰ ـ سه‌شنبه ۱۵‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۳‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۹ ـ دو‌شنبه ۱۴‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۸ ـ ‌شنبه ۱۲‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۹‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۷ ـ چهار‌شنبه ۹‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۶‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۶ ـ سه‌شنبه ۸‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۵‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۵ ـ دو‌شنبه ۷‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۴‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۴ ـ یکشنبه ۶‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۳‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۳ ـ شنبه ۵‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۲‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۲ ـ چهار‌شنبه ۲‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۹‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۱ ـ سه‌شنبه ۱‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۸‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۰ دو‌شنبه ‏۳۰‏.۷‏.۱۴۰۳ ـ ۱۷‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۹ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۷.۲۹ ـ ۱۶‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۸ ـ شنبه ۱۴۰۳.۷.۲۸ ـ ۱۵‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۷ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۷.۲۴ ـ ۱۱‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۶ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۷.۲۲ ـ ۹‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۵ ـ شنبه ۱۴۰۳.۷.۲۱ ـ ۸‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۴ ـ چهارشنبه ۱۴۰۳.۷.۱۸ ـ ۵‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۳ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۷.۱۷ ـ ۴‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۲ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۳.۷.۱۶ ـ ۳‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۱ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۷.۱۵ ـ ۲‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰ ـ شنبه ۱۴۰۳.۷.۱۴ ـ ۱‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۹ ـ شنبه ۱۴۰۳.۷.۷ ـ ۲۴‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۸ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۷.۳ ـ ۲۰‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۷ ـ دوشنبه ۱۴۰۳.۷.۲ ـ ۱۹‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۶ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۷.۱ ـ ۱۸‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۵ ـ چهارشنبه ۱۴۰۳.۶.۲۸ ـ ۱۴‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۴ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۶.۲۷ ـ ۱۳‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۳ ـ دوشنبه ۱۴۰۳.۶.۲۶ ـ ۱۲‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۲ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۶.۲۵ ـ ۱۱‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۱ ـ شنبه ۱۴۰۳.۶.۲۴ ـ ۱۰‏.۳‏.۱۴۴۶

فهرست مطالب
    فهرست مطالب
    فهرست مطالب

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

    تنبیه هفتم در شمول مورد قرینه بر عدم استحباب

    تنبیه هفتم در این است که اگر خبر ضعیفی دال بر ثواب و استحباب بود و ما اخبار من بلغ را پذیرفتیم که مفاد آن اسقاط شرائط حجیت و یا اثبات استحباب نفسی است پس با قیام این خبر ضعیف این عمل می‌شود مستحب شرعی، در مقابل خبر دیگری قائم شود بر عدم ثواب و بر عدم استحباب، آیا این چنین جایی باز می‌توانیم استنادا به اخبار من بلغ بر این دو مسلک فتوا به استحباب بدهیم یا خیر.

    مقدمه اقسام قرینه بر عدم استحباب

    برای روشن شدن بحث مقدمه‌ای را باید توجه داشت و آن مقدمه این است:

    قرینه از نقطه نظری به دو قسمت تقسیم می‌شود: قرینه منفصله و قرینه متصله.

    قرینه منفصله باز از جهتی به دو قسمت تقسیم می‌شود: ـ این که می‌گوییم از جهتی چون خود آن تقسیماتی دارد ـ تارة قرینه منفصله ما حجت است خبر دال بر کراهت خبر ثقه است، تارة حجت نیست خبر ضعیف است.

    اگر قرینه، قرینه متصله باشد همه شما می‌دانید که قرینه متصله موجب سقوط و تصرف در ظهور می‌شود و ظهور [را] ساقط می‌کند.

    اما اگر قرینه منفصله باشد اگر قرینه منفصله حجت باشد در این جا ما یک عامی داریم یا دلیلی داریم در مقابل آن دلیل برخلاف داریم، منفصل موجب سقوط ظهور نمی‌شود بلکه اگر از جهت حجیت أقوی باشد مثلا خاص نسبت به عام باشد از باب أقوی الحجتین مقدم بر ظهور اول می‌شود.

    بیان مطلب

    حالا که این مقدمه را ما متوجه شدیم وارد بحث می‌شویم.

    ۱. در صورت وجود قرینه متصله

    اگر خبر دال بر استحباب یا ثواب، خبر ضعیف است و قرینه متصلِ به این خبر ضعیف است و قرینه‌ای است که موجب اجمال دلالت روایت بر ثواب یا بر استحباب می‌شود، در این جا اساسا هیچ استحبابی ثابت نمی‌شود حتی بر مسلک اسقاط شرائط حجیت. چرا؟ چون مفاد اخبار من بلغ تصحیح سند است می‌گوید سند ضعیف در مستحبات به منزله سند قوی و صحیح است اما اگر ظهور به جهتی ساقط شده باشد اصل من بلغه ثوابٌ که موضوع اخبار من بلغ هست محقق نشده، لذا تمسک به دلیل نمی‌توانیم بکنیم می‌شود تمسک به دلیل در شبهه موضوعیه خود دلیل.

    بنا بر این اگر قرینه، قرینه متصله باشد روی مبنای اسقاط حجیت، (استحباب) [اثبات] استحباب نفسی هیچ کدام مشمول اخبار من بلغ نیست لقصور المقتضی چون موضوع آن محقق نیست.

    بله بر مسلک این که اخبار من بلغ دال بر حسن عقلی و حسن احتیاط است، حسن عقلی درست می‌شود، چرا؟ چون موضوع حسن عقلی و حسن احتیاط احتمال واقع هست ولو این که این احتمال واقع حجتی هم بر آن قائم نباشد و ما احتمال می‌دهیم که در متن واقع آن قرینه متصله صادر نباشد، بنا بر این بر مسلک حسن احتیاط جای حسن احتیاط هست.

    هذا تمام الکلام در قرینه متصله.[۱]

    در صورت وجود قرینه منفصله

    اما اگر قرینه ما منفصل باشد گفتیم دو صورت دارد: تارة قرینه منفصله ما حجت نیست، تارة قرینه منفصله ما حجت هست.

    ۲. قرینه منفصله غیر حجت

    صورت اول این است که قرینه منفصله ما حجت نیست پس خبر ضعیف می‌گوید دعا عند رؤیة الهلال مستحب است، یک خبر در مقابل آن دلالت می‌کند که دعا عند رؤیة الهلال مستحب نیست و آن خبر مقابل حجت نیست خود آن خبر ضعیف است این جا دو صورت باز می‌شود:

    تارة خبر مخالف دال بر عدم استحباب است، تارة خبر مخالف دال بر کراهت است خبر ضعیف اول می‌گوید دعا عند رؤیة الهلال مستحبٌ، خبر ضعیف دوم می‌گوید دعا عند رؤیة الهلال مکروهٌ مثل این که سنی‌ها معتقد هستند که نافله بعد از نماز صبح مکروه است.

    پس دو صورت دارد: اگر قرینه ما منفصل باشد، غیر حجت باشد دو، قائم باشد بر عدم استحباب سه، باز خود آن دو صورت دارد:

    صورت اول این است که تباین داشته باشند با همدیگر به تباین کلی، اولی می‌گوید دعا عند رؤیة الهلال مستحبٌ، دومی می‌گوید لیس بمستحب.

    صورت دوم این است که تباین آن‌ها به عموم و خصوص مطلق باشد. دلیل اول می‌گوید صوم یوم تاسع از شهر شعبان مستحبٌ، دلیل منفصل می‌گوید لیس صوم یوم تاسع شعبان مستحباً علی المسافر، می‌شود خاص. آن می‌گفت مستحبٌ مطلقا، صوم شعبان روز نهم مستحب است مطلقا، این می‌گوید مستحب نیست در خصوص مسافر. تباین آن‌ها به عموم و خصوص مطلق است نه به تباین کلی.

    قرینه دال بر استحباب

    حساب می‌کنیم. الان هم روی چه مسلکی داریم بحث می‌کنیم؟ مسلک اسقاط شرائط حجیت و استحباب نفسی.

    خبر ضعیف که قائم شده بر استحباب عمل دلالت می‌کند که عمل مستحب است چون موضوع آن محقق شد بلغ علیه الثواب، پس تمام شرائط حکم به استحباب دعا عند رؤیة الهلال صوم یوم تاسع موجود است می‌گوییم مستحبٌ. منفصل ما فرض این است که غیر حجت است وقتی غیر حجت بود، غیر حجت که مانع نیست، پس ما مانع نسبت به خبر دال بر استحباب صوم یوم تاسع نداریم.

    ان قلت این خبر دال بر عدم استحباب هم مشمول اخبار من بلغ بشود؟

    می‌گوییم عجب، اخبار من بلغ موضوع آن من بلغه ثوابٌ است نه من بلغه عدمُ ثوابٍ، پس این خبر منفصله، این قرینه منفصله که حجت نیست، خود آن که حجت نیست اخبار من بلغ هم که شامل آن نمی‌شود می‌شود لا حجت، این خبر ضعیفی که دال بر استحباب عمل بود به کمک اخبار من بلغ شد حجت، لا حجت که با حجت معارضه نمی‌کند حکم می‌کنیم به استحباب عمل.

    اما بر مسلک حسن عقلی و حسن احتیاط هیچ مانعی از عمل رجاءً نیست یعنی حتی نسبت به مسافر، به خاطر این که خبر که حجت نیست، وقتی حجت نبود اگر احتمال واقعی داده شود جا برای حسن احتیاط هست.

    قرینه دال بر کراهت یا حرمت

    صورت بعدی این است که دلیل منفصل ما قائم بر عدم استحباب نیست بلکه قائم بر کراهت است یا حرمت. خبر ضعیف اول می‌گوید دعا عند رؤیة الهلال مستحبٌ، خبر ضعیف دوم می‌گوید دعا عند رؤیة الهلال مکروهٌ این جا دو مسلک هست، خبر ضعیف اول که دال بر استحباب است، مقتضی آن برای اثبات استحباب که موجود است، بلغه ثوابٌ که صادق است، مانع باید ببینیم دارد یا خیر، مانعی در مقام نیست الا خبر دال بر کراهت، نسبت به خبر دال بر کراهت باید ببینیم مسلک ما در اخبار من بلغ نسبت به مکروهات چیست.

    بنا بر عدم شمول مکروهات

    اگر آن جا قائل شدیم که اخبار من بلغ شامل مکروهات نمی‌شود پس این خبر دال بر کراهت می‌شود لاحجت، مقتضی ما شد موجود، مانع هم شد مفقود حکم می‌کنیم به استحباب، حکم می‌کنیم که دعا عند رؤیة الهلال مستحب است چه تباین این‌ها به نحو تباین کلی باشد چه تباین این‌ها به نحو عموم و خصوص مطلق باشد بالاخره خبر دال بر کراهت لاحجت است، لاحجة لا یعارض الحجة.

    اما روی مسلک حسن عقلی باز جای حسن عقلی هست، حسن عقلی همه جا هست، حسن عقلی موضوع آن چیست؟ احتمال وجدانی مطابقت عمل با واقع است هر جا باشد حسن عقلی هست.

    بنا بر شمول مکروهات

    مسلک دوم این است که بگوییم اخبار من بلغ شامل مکروهات و محرمات می‌شود و این است که الان مورد کلام ما است قبلی‌ها روشن بود البته برای علما که شما هستید، ان‌شاءالله. این را چه کار کنیم؟

    خبر اول ضعیف دال بر استحباب عمل است مشمول اخبار من بلغ هست پس حکم می‌کنیم به استحباب. خبر دوم که قائم بر کراهت است این هم فرض این است که مشمول اخبار من بلغ هست این هم پس باید اثبات کند کراهت را. می‌گوییم این جا دو نظر هست:

    نظر اول

    نظر اول این است که اساسا اخبار من بلغ شامل نمی‌شود مواردی که بلوغ ثواب باشد و در مقابل آن کراهت هم باشد، از اول اصلا انصراف دارد از این مورد. پس مقتضی آن قاصر است. چرا؟ چون ظاهر از روایت «من بلغه شیء من الثواب فعمله کان له اجر ذلک»[۲] این است که فقط ثواب به او برسد اما اگر یک موردی باشد هم ثواب بر آن رسیده هم عقاب بر آن رسیده این چنین جایی را اخبار من بلغ شامل نمی‌شود اصلا. بنا بر این اخبار من بلغ قصور اقتضا دارد اصلا. خبر اولی را هم شامل نمی‌شود تا ما بخواهیم ببینیم آیا مانع دارد یا مانع ندارد. خبر دومی را هم شامل نمی‌شود چون باز اخبار من بلغ شامل کراهتی می‌شود که در مقابل آن خبر دال بر استحباب نباشد، بنا بر این اخبار من بلغ چنین موردی را نمی‌گیرد.

    نظر دوم

    نظر دوم این است که خیر اخبار من بلغ مقتضی آن قاصر نیست، مقتضی آن موجود است، اگر بخواهد شامل این مورد نشود از جهت وجود مانع است. چرا؟ چون روایت اول می‌گوید من دعا عند رؤیة الهلال فله کذا و کذا موضوع این که موجود است، محمول آن هم موجود است، آن روایت می‌گوید من دعا عند رؤیة الهلال فله کذا و کذا کراهت است دیگر. مقتضی برای دلیل اول موجود است، مقتضی برای دلیل دوم موجود است، می‌شود تعارض و تمانع. اصلا تعارض و تمانع برای کجا است؟ برای جایی است که هر دو از جهت مقتضی تمام باشند، این جا هم هر دو از جهت مقتضی تمام هستند، دو تا خبر دلالت می‌کند یکی بر استحباب، یکی بر کراهت لازم می‌آید اجتماع ضدین.

    البته لازم می‌آید اجتماع ضدین در خود مستحب و مکروه، استحباب و کراهت بر مسلک مرحوم آخوند قدس سره که قائل است بین احکام تضاد هست.[۳]

    بر مسلک مرحوم اصفهانی تضاد، تماثل، این‌ها از اوصاف موجودات خارجیه است و حکم موجود اعتباری است پس در موجودات اعتباریه اجتماع ضدین محال نیست.[۴] الان ما اعتبار می‌کنیم شما را رئیس جمهور ایران، حالا چرا بگوئیم ایران رئیس جمهور کل دنیا از ما که کم نمی‌شود، همین الان هم اعتبار می‌کنیم عدم رئیس جمهور کل دنیا، می‌شود. اعتبار خفیف المؤونه است. لذا به نظر مرحوم اصفهانی تضاد یا در مبدأ است یعنی مرحله ملاکات، چون مستحب مورد مصلحت است، کراهت مورد منقصت است، مفسده است، مصلحت و مفسده با هم متضاد هستند از امور تکوینیه هستند. یا تضاد در منتهی است چون استحباب اقتضا دارد انجام عمل را، کراهت اقتضا دارد ترک عمل را، این‌ها قابل جمع نیست.

    علی ای حال به هر دری بزنیم می‌شود تعارض. تا تعارض محقق شد باید برویم سراغ قاعده باب تعارض. قاعده اولیه در باب تعارض عبارت است از تساقط. چه کسی می‌گوید چرا؟ (…) درست است. در اصول این را خوانده‌اید اگر حجیت امارات از باب طریقیت باشد وقتی طرق با هم متعارض می‌شوند اصلا طریقیت آن‌ها ساقط می‌شود هیچ کدام طریق نیستند دیگر، بر خلاف مسلک سببیت، که بنا بر مسلک سببیت مورد تزاحم می‌شود. چون بر مسلک سببیت هر خبری ایجاد مصلحت می‌کند، این خبر ایجاد مفسده می‌کند، تزاحم می‌شود بین مفسده و مصحلت باید برویم سراغ أهم و مهم. لذا بر مسلک طریقیت تساقط است بر مسلک سببیت اصل اولی در باب تعارض تزاحم است که در باب تزاحم باید برویم سراغ ملاک.

    اما قاعده ثانویه در باب تعارض به نظر مرحوم آقای خوئی قدس سره همان تساقط است به نظر عده‌ای از بزرگان من جمله والد معظم ما تخییر است که ما هم قائل به تخییر هستیم.

    الان در ما نحن فیه چون هر دو شد مخیر، بنا بر این من مجتهد مخیر هستم که هر کدام را اختیار کنم. چون فرض این است که مرجح در بین نیست تکافؤ است و ما برای این که شما به حوریه برسید طرف استحباب را قبول می‌کنیم ترجیح می‌دهیم یعنی اختیار می‌کنیم، تخییر است، تخییر هم در مسئله اصولیه است به ید مجتهد است ما طرف استحباب را اختیار می‌کنیم.[۵]

    نظر سوم

    نظر دیگر عبارت از این است که اصلا ما نحن فیه مورد قاعده تعارض نیست. چرا؟ چون قاعده تعارض در جایی است که خبر به عنوان خودش اصلا حجیتش ثابت شده باشد مثل این که خبر ثقه حجت است آن جا است که إعمال قواعد تعادل و تراجیح می‌شود، اعمال مرجحات می‌شود، اعمال تخییر می‌شود، اما در ما نحن فیه حجیت دارد به عنوان ثانوی درست می‌شود، به عنوان بلوغ ثواب درست می‌شود، ما نمی‌دانیم که آیا اخبار تعادل و تراجیح حتی تعارض به عنوان ثانوی را هم شامل می‌شود یا شامل نمی‌شود. لذا می‌گوییم این جا جای تخییر نیست حتی بر مسلک ما، ما هم که همه جا در باب تعارض قائل به تخییر بودیم این جا قائل به تساقط هستیم چون مورد اخبار تعادل و تراجیح نمی‌دانیم.

    یک ان قلت و قلت در این جا هست که فردا ان‌شاءالله خواهم گفت.

    و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.



    ۱) (سؤال: مثالی هست که دلیل هم بر استحباب باشد هم برخلاف آن) می‌شود؛ مثلا اگر بگوید اکرم العلماء الا النحویین و نحویین مجمل بین متباینین باشد اصلا در این جا ظهور علما ساقط می‌شود معلوم نیست چه مقدار استحباب ثابت می‌شود. بگوید اکرم العلماء الا الفساق، خود خبر ضعیف، حالا معلوم نیست عالم غیر فاسق مرتکب کبیره است یا اعم از مرتکب کبیره و صغیره است.

    ۲) من‏ بلغه‏ عن النبي صلی الله علیه و آله و سلم شي‏ء من الثواب‏ فعمله كان أجر ذلك له و إن كان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لم يقله. وسائل الشيعة ج‏۱ ص۸۱

    ۳) أنه لا ريب في أن الأحكام‏ الخمسة متضادة في مقام فعليتها و بلوغها إلى مرتبة البعث و الزجر ضرورة ثبوت المنافاة و المعاندة التامة بين البعث نحو واحد في زمان و الزجر عنه في ذاك الزمان و إن لم يكن بينهما مضادة ما لم يبلغ إلى تلك المرتبة لعدم المنافاة و المعاندة بين وجوداتها الإنشائية قبل البلوغ إليه. كفاية الأصول (طبع آل البيت) ص۱۵۸

    ۴) تحقيق المقام: أن حديث تضاد الأحكام التكليفية و إن كان مشهورا، لكنه مما لا أصل له؛ لما تقرر في محله‏: من أن التضاد و التماثل من أوصاف الأحوال الخارجية للامور العينية، و ليس الحكم بالإضافة إلى متعلقه كذلك‏… نهاية الدراية في شرح الكفاية ج‏۲ ص۳۰۸

    ۵) (سؤال: یک بحثی در تعادل و تراجیح است که اصلا اخبار غیر الزامیه هست یا خیر، می‌گویند احکام غیر الزامی احکام اقتضائیه هستند …) خیر، هست. الان گفتم، توضیح دادم برای این که جلوی این سؤال گرفته شود. تضاد است یا در خود آن یا در مبدأ و منتهی.

    دیدگاه‌ خود را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    پیمایش به بالا