ویرایش محتوا

جلسه ۱ چهارشنبه ۱۴۰۳.۶.۲۸ ـ ۱۴‏.۳‏.۱۴۴۶

مقدمه یادآوری مباحث گذشته

مصداق مصدود از وقوفین در احتمالات متصور نسبت به ادراک وقوف‌ها

صورت ۱. مصدود از وقوفین، مصدود

صورت ۲. مصدود از وقوف اختیاری مزدلفه، غیر مصدود

صورت ۳. مصدود از وقوف اختیاری عرفه، غیر مصدود

صورت ۴. مصدود از وقوف اختیاری عرفه و مشعر، غیر مصدود

صورت ۵. مصدود از وقوف اختیاری و اضطراری عرفه، غیر مصدود

صورت ۶. مصدود از وقوف عرفه و اختیاری مزدلفه، مصدود

صورت ۷. مصدود از وقوف در مشعر، مصدود

صورت ۸. مصدود از وقوف در مشعر و اختیاری عرفه، مصدود

اما اقسام مصدود از اعمال حج

صورت ۱. مصدود از وقوفین

صورت ۲. مصدود از وقوف در مشعر

صورت ۳. مصدود از طواف و سعی بعد از اعمال منا

صورت ۴. مصدود از طواف و سعی قبل از اعمال منا

صورت ۵. مصدود از مناسک منا خاصه

۲. مصدود از وقوفین صورت اول و دوم

تعین یا عدم تعین احلال به ذبح

نظر اول لزوم احلال به ذبح

نظر دوم عدم لزوم احلال به ذبح

طرح فرمایش صاحب جواهر

مطلب ۱. دلیل بر عدم لزوم ذبح
مطلب ۲. لزوم یا عدم لزوم کفاره بنا بر قول دوم
عدم لزوم و دلیل آن
لزوم و دلیل آن
مطلب ۳. اشکال صاحب جواهر بر قول به لزوم

اشکال بر صاحب جواهر

نظر سوم جواز تحلل مطلقا

جلسه ۲ ـ چهارشنبه ۱۴۰۳.۷.۱۸ ـ ۵‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۳ ـ چهار‌شنبه ۲‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۹‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۴ ـ چهار‌شنبه ۹‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۶‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۵ ـ چهار‌شنبه ۱۶‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۴‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۶ ـ چهار‌شنبه ۲۳‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۱‏.۵‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷ ـ چهار‌شنبه ‏۳۰‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۸‏.۵‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸ ـ چهار‌شنبه ۷‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۵‏.۵‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۹ ـ چهار‌شنبه ۲۱‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۹‏.۶‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۰ ـ چهار‌شنبه ۲۸‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۱۶‏.۶‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۲ ـ چهار‌شنبه ۱۲‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۳۰‏.۶‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۳ ـ چهار‌شنبه ۱۹‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۷‏.۷‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۴ ـ چهار‌شنبه ۳‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۲۱‏.۷‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۵ ـ چهار‌شنبه ۱۷‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۶‏.۸‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۶ ـ چهار‌شنبه ۱‏.۱۲‏.۱۴۰۳ ـ ۲۰‏.۸‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۷ ـ چهار‌شنبه ۲۰‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۰‏.۱۰‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۸ ـ چهار‌شنبه ۲۷‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۷‏.۱۰‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۹ ـ چهار‌شنبه ۱۰‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۲۰ ـ چهار‌شنبه ۲۴‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۶‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۲۱ ـ چهار‌شنبه ۳۱‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۳‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۱ ـ چهار‌شنبه ۵‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۳‏.۶‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.
فهرست مطالب

فهرست مطالب

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

نتیجه بحث گذشته این شد که جمع بین آیه شریفه که اثبات می‌کند ذبح و قربانی را به جهت هر کسی که ممنوع از اعمال حج باشد مطلقا چه منع از ناحیه دشمن و مرض باشد و چه عدم تمکن از اتمام اعمال حج به خاطر خرابی ماشین و نحو ذلک باشد در تمام این‌ها قربانی لازم است ولو این که بعضی از روایات مطلق بود اما «المصدود يذبح‏ حيث‏ صد»[۱] اثبات می‌کند قربانی را، نهایت اگر متمکن بود قربانی می‌کند اگر متمکن نبود به نفس عدم تمکن از اتمام اعمال حج محل می‌شود احتیاج به عمره مفرده و نحو ذلک ندارد. این نتیجه بحثی بود که تا به حال داشتیم.

بحث ما الان نسبت به مصدود بود و نسبت به مصدود گفتیم که قربانی لازم است و اگر کسی متمکن از قربانی نبود منتقل به صوم نمی‌شود.

تتمه بحث در توثیق حمران بن اعین

یک مطلبی را می‌خواستم از معجم برای شما بخوانم که نخواندم. البته آن که می‌خواستیم بخوانیم مربوط به «حمران بن أعین» بود که حمران بن أعین در سند این روایات نبود ولیکن ما به جهت این که گفتیم احتمال دارد که مناقشه مرحوم آقای خوئی از جهت حمران بن أعین باشد حمران بن أعین را هم مورد بحث قرار دادیم. آن مطلب را از مرحوم آقای خوئی در معجم بخوانم برای شما، ایشان می‌فرماید:

«و هذه الروايات» یعنی روایاتی که در شأن حمران بن أعین وارد شده «و إن كانت أكثرها ضعيفة السند، إلا أن في المعتبرة منها كفاية في إثبات جلالة حمران»[۲] ولی در بین آن روایات معتبره داریم که اثبات جلالت این شخص را می‌کند، آن روایتی که معتبر هست این روایت است دیگر بقیه فرمایشات مرحوم آقای خوئی را نمی‌خوانم ایشان می‌فرماید: «و كان حمران من أكابر مشايخ الشيعة المفضلين الذين لا يشك فيهم» این‌ها را ابوغالب رازی در رساله‌اش گفته «و كان أحد حملة القرآن، و من يعد و يذكر اسمه في كتب القراء».[۳] شخص، شخص مهمی بوده و موثق و مورد اعتنا بوده. از رجال تفسیر هم هست که در درس گذشته گفتیم هم از رجال تفسیر است هم از رجال نوادر الحکمه است.

روایتی که سندش تمام است این روایت است، کشی نقل می‌کند:

«حدثني محمد بن‏ عيسى، عن زياد القندى، عن أبي عبد الله عليه السلام أنه‏ قال‏ في‏ حمران إنه رجل من أهل الجنة»[۴] شخصی است از اهل جنت، کسی که از اهل جنت باشد دیگر دروغگو درنمی‌آید.[۵]

علاوه بر این که محمد بن شاذان هم می‌گوید: «روى عن ابن أبي عمير، عن عدة من اصحابنا، عن أبي عبد الله عليه السلام قال، كان يقول: حمران بن أعين مؤمن لا يرتد و الله أبدا».[۶]

چیزهای دیگری هم در مورد او گفته شده.

علی ای حال هم از رجال نوادر الحکمه است و هم از رجال تفسیر است که رجال تفسیر را بیشتر قبول دارند، هم از رجال صفوان هست بنا بر این اشکالی در حمران نیست.

برگردیم به تتمه بحث. نسبت به صد پس ثابت شد که قربانی لازم است و اگر کسی متمکن از قربانی نشد دیگر مبدل به صیام نمی‌شود چون صیام بدل از قربانی در حج هست اما ما دلیلی بر این که صیام بدل از قربانی در مورد صد باشد نداریم. در نتیجه نمی‌شود فتوا داد به این که اگر کسی متمکن از قربانی نبود روزه بگیرد «ثلاثة أيام في الحج و سبعة إذا رجعتم»[۷] چنین قصه‌ای نیست بلکه به نفس عدم تمکن محل می‌شود. ولیکن چون آيه شریفه که داشت «فإن أحصرتم فما استيسر من الهدي … فمن لم يجد فصيام»[۸] و آیه شریفه را ما اعم دانستیم از حصر و صد، ولو در آیه حصر است اما حصر به معنی اصطلاحی آن نیست به معنی لغوی آن است لذا در مسئله احتیاط وجوبی کردیم.

۴. الغاء خصوصیت از دلیل محصور

نسبت به حصر هنوز ما وارد بحث آن نشدیم؛ بحث آن را بعد خواهیم گفت ولی الان مسئله را نسبت به حصر می‌خواهند بالنسبه به بدلیت صوم از قربانی تمام کنند. در مورد حصر هم قربانی لازم است نهایت باید قربانی‌اش را بفرستد تا به منا برسد و بعد محل می‌شود حالا اگر متمکن نشد در مورد محصور دلیل داریم که تبدیل می‌شود به صیام، پس در محصور دلیل داریم ولیکن در مصدود دلیل نداریم. بعد دلیلی که در محصور داریم اگر بتوانیم در آن الغاء خصوصیت کنیم به مصدود هم سرایت می‌دهیم اگر نتوانیم الغاء خصوصیت کنیم وجهی برای شمول نسبت به مصدود نیست.

مقتضای دلیل در محصور در حج

روایت اول

روایت اول صحیحه معاویة بن عمار است:

«محمد بن علي بن الحسين» می‌شود مرحوم صدوق قدس سره «بإسناده عن معاوية بن عمار» که إسناد ایشان به معاویة بن عمار تمام است «عن أبي عبد الله علیه السلام‏ في المحصور و لم يسق الهدي قال‏ ينسك‏ و يرجع‏ قيل فإن لم يجد هديا قال يصوم»[۹] سؤال می‌کند از محصوری که سوق هدی نکرده یعنی وقت احرام با خودش هدی را نیاورده حالا این محصور شده چه کند. «قال‏ ينسك» یعنی یذبح، باید قربانی‌اش را انجام دهد «و يرجع» برمی‌گردد و محل می‌شود «قيل فإن لم يجد هديا» حالا اگر این آدم هدی ندارد که قربانی کند، گوسفند ندارد که قربانی کند، متمکن نیست «قال يصوم» جواب فرمود روزه بگیرد.

پس در مورد حصر ما روایت تام السند و الدلاله داریم بر این که محصور اگر متمکن از قربانی نشد تبدیل می‌شود به صیام.[۱۰]

روایت دوم

این روایت در کافی است علی الظاهر:

«علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن معاوية بن عمار» سندش [با روایت قبل] متفاوت است لذا دو روایت حساب کردند، یک مقدار هم از جهت متن فرق دارد «[عن أبي عبد الله علیه السلام أنه قال:] في المحصور و لم يسق الهدي» سؤال کرده از محصوری که سوق هدی نکرده «قال‏ ينسك و يرجع» ینسک یعنی یذبح باید ذبح کند و برگردد، محل می‌شود «فإن لم يجد ثمن هدي» دیگر «قیل» ندارد، در آن روایت «قیل» داشت، [این جا] خود تتمه جواب امام علیه السلام بر فرض صدور روایت است، اگر ثمن هدی را ندارد، پول آن را ندارد که ودیعه بگذارد نزد کسی که او در منا برایش قربانی کند «صام»[۱۱] آن جا بود «یصوم»، این جا دارد «صام».

این روایت هم سندش تمام است و دلالتش تمام است.

کلام محقق خویی در تعدی به مصدود

مرحوم آقای خوئی می‌فرماید: «يمكن التعدي من المحصور إلى المصدود» چون این روایت در محصور بود «لا للقياس»[۱۲] نه به جهت قیاس، القیاس لیس من مذهبنا، و نه از جهت این که مصدود أشد از محصور است، از این باب هم خیر که بگوییم چون مصدود کارش مشکل‌تر است در محصور وقتی تبدیل به صیام شد در مصدود هم تبدیل به صیام شود، خیر، بلکه از این جهت که سائل که سؤال کرده غرض او مطلق کسی است که متمکن از هدی نباشد حالا چه محصور باشد چه مصدود باشد، نظر سائل این است چون نظر سائل این است و سؤال عام است جوابی هم که در مقام وارد شده عام خواهد بود ما دائر مدار جواب معصوم علیه السلام هستیم و در جواب قیدی برای محصور ذکر نشده پس جواب اطلاق دارد.

روایت را بخوانم؛ «في المحصور» سؤال کرده در محصور «و لم يسق الهدي قال‏ ينسك و يرجع» جواب این است که ذبح کند و برگردد «فإن لم يجد ثمن هدي صام» عنوان محصور در سؤال اخذ شده نه در جواب، پس جواب می‌شود عام و اطلاق محکّم.

مناقشه در کلام محقق خویی

واقع مطلب این است که ما نمی‌توانیم بگوییم چون عنوان محصور در سؤال است، جواب مطلق است، به خاطر این که ضمائری که در جواب هست مرجعش همان است که در سؤال اخذ شده، ضمیر این طور است «قال‏ ينسك» یعنی «ينسك» چه کسی؟ همان محصور، پس ضمیر برمی‌گردد به محصور. نمی‌توانیم بگوییم این اعم از محصور و مصدود است. جاهایی که می‌گویند سؤال ولو خاص است اما جواب چون عام است ما به عموم جواب اخذ می‌کنیم جاهایی است که سؤال ظهور در موردیت دارد نه در موضوعیت. بله اگر سؤال ظهور در موردیت داشته باشد درست می‌شود، می‌شود مورد و مورد مخصص نیست اما مثل این روایت را ما بخواهیم بگوییم سؤال موجب برای تقیید جواب نمی‌شود خیلی مشکل است.

لذا این قسمت از فرمایش مرحوم آقای خوئی مشکل است و شاید هم به همین جهت است که مرحوم آقای خوئی احتیاط وجوبی کردند[۱۳] یعنی فرمودند که باز ما بخواهیم از این روایات استفاده کنیم تعمیم بدلیت صیام را نسبت به هدی حتی در مصدود…[۱۴]

نتیجه

نتیجه این شد که پس حکم به تبدیل به صیام در مورد محصور علی الفتوی است اما در مورد مصدود احتیاط وجوبی است چون دلیلی محکم که بخواهیم استناد به آن ‌کنیم پیدا نکردیم.

(…)[۱۵]

این‌ها همه بحث در حج بود؛ اگر کسی در حج مصدود شود حکمش این است که باید قربانی کند و اگر نتوانست قربانی کند عده‌ای گفتند تبدیل به صیام می‌شود، عده‌ای هم گفتند خیر، به نفس عدم تمکن محل می‌شود ما هم که احتیاط وجوبی کردیم.

مقتضای دلیل در عمره مفرده

حالا در عمره مفرده اگر کسی مصدود شد حکم چیست؟

تفاوت عمره مفرده با حج که تفاوت بسیار مهمی است این است که حج زمان دارد. در حج نسبت به عمره تمتع اگر کسی مصدود شود، ممنوع شود از طواف عمره به طوری که به رکن وقوف عرفات نرسد اصلا احرام او باطل می‌شود یعنی در حقیقت این آدم محرم نیست و در نتیجه مصدود نیست. مصدود کسی است که احرام او واقع شده.

در باب حج هم اعمال حج زمان دارد، آخر زمان حج آخر ذی الحجه است یعنی حالا اگر کسی متمکن از طواف حج نشد، تا آخر ذی الحجه می‌تواند انجام دهد اما اگر ذی الحجه گذشت و انجام نداد دیگر آن ‌حج ساقط می‌شود، باطل می‌‌شود. به خاطر این که اگر به خاطرتان باشد گفتیم در مرکبات وجوب اجزاء مرتبط به هم هست.

عمره مفرده زمان ندارد، یک کسی محرم شود به عمره مفرده، طواف و سعی را الان انجام دهد، تقصیرش را بگذارد ده سال دیگر انجام دهد مشکلی ندارد چون بین سعی و تقصیر که موالات شرط نیست. در نتیجه اگر در عمره مفرده شخصی مصدود شد می‌گوییم حکم آن عبارت است از ذبح، حالا اگر متمکن از ذبح نشد این جا می‌توانیم بگوییم بر احرامش باقی باشد تا وقتی تمکن از قربانی پیدا کند و بعد که تمکن از قربانی پیدا کرد به قربانی کردن از احرام خارج شود.[۱۶]

مرحوم آقای خوئی می‌فرماید: البته کلام مرحوم محقق ناظر به عمره مفرده نیست، کلام محقق ناظر به حج و عمره تمتع است، در این‌ها است که ما گفتیم باید به قربانی کردن محل شود و اگر قربانی کردن ممکن نشد تبدیل به صیام می‌شود حالا یا بالفتوی یا به احتیاط وجوبی ولی در عمره مفرده وجهی برای تبدیل به صیام نیست، می‌توانیم بگوییم باید باقی بر احرام باشد تا متمکن از هدی شود.[۱۷] بله اگر به طور کل متمکن از هدی نیست ساقط می‌شود از او و به نفس عدم تمکن محل می‌شود.

اشکال بر قول به انتقال مصدود در حج به عمره مفرده

صاحب جواهر قدس سره در باب حج فرموده اگر کسی متمکن از قربانی نشد برمی‌گردد به عمره مفرده، دیگر به صیام تبدیل نمی‌شود، برمی‌گردد به عمره مفرده.

مرحوم آقای خوئی اشکال دارند اشکال هم وارد است؛ می‌فرمایند تبدیل حج به عمره مفرده دلیل می‌خواهد، ما آن مقداری که دلیل داریم در مورد کسی است که محرم شده به احرام حج و به وقوفین نرسیده چون در وقوفین اگر به خاطرتان باشد گفتیم که عدم ادراک وقوفین چند صورت داشت، شش یا هفت صورت داشت در بعضی از صور آن مثل کسی که ادراک مشعر را نکرده باشد نه اختیاری نه اضطراری آن، می‌گفتیم این جا تبدیل می‌شود به عمره مفرده، این جا دلیل دارد اما در غیر این جا کسی که مصدود است قربانی ندارد، ‌پول قربانی ندارد این تبدیل شود به عمره مفرده دلیل ندارد لذا وجهی برای فرمایش صاحب جواهر نیست.[۱۸]

اشکال بر قول لزوم انجام عمره مستقل

مرحوم آقای خوئی می‌فرمایند حالا اگر کسی بگوید ما می‌گوییم خیر، حج تبدیل به عمره نمی‌شود بلکه اساسا یک عمره مستقل از اول باید انجام دهد، می‌فرماید این هم درست نیست. چون فرض این است که این آدم محرم است اگر بخواهد عمره مستقل از اول انجام دهد باید برود دو مرتبه محرم شود و محرم که دیگر امکان ندارد دو مرتبه محرم شود. پس احتمال این که بگوییم یک عمره مستقل بر عهده این آدم هست این هم درست نیست.[۱۹] پس نه انقلاب درست است یعنی انقلاب عمره مفرده و نه عمره مستقل درست است.

نتیجه امر این است که امر این آدم دائر است به این که بگوییم به نفس صد در عمره مفرده ذبح کند و به ذبح از احرام خارج شود یا بگوییم باقی بر احرام است تا این که متمکن از ذبح شود یا بگوییم قلب می‌شود به عمره مفرده و یا عمره مستقل. این آخری که دلیل نداشت و باطل بود، بقاء بر احرام هم اگر به خاطرتان باشد در بحث گذشته مورد مناقشه واقع شد، پس نتیجه این می‌شود که در عمره مفرده هم به قربانی کردن از احرام خارج می‌شود.

(سؤال: اگر متمکن نبود چه می‌شود؟) اگر متمکن نبود محل می‌شود، به احتیاط وجوبی فقط همان تبدیل به صیام می‌شود، دلیل ندارد فقط احتیاط وجوبی است.ـ

مسئله ۴۴۵:

«من أفسد حجه ثم صد، هل يجري عليه حكم الصد أم لا؟ وجهان: الظاهر هو الأول و لكن عليه كفارة الإفساد زائدا على الهدي».[۲۰]

اگر کسی حج خود را فاسد کرد و بعد مصدود هم شد آیا احکام مصدود بر او جاری هست یا احکام مصدود بر او جاری نیست؟

ما دو رقم فساد حج داریم:

یک رقم فساد حج است به جماع عن علمٍ و عمدٍ، که اگر جماع کند حج او فاسد می‌شود احکامی بر آن مترتب می‌شود؛ یک حکمش این است که بین این دو نفر باید جدایی بیندازند تا انتهای اعمال و یک حکمش این است که سال آینده باید حج دو مرتبه انجام دهد، احکام خاص خودش را دارد.

یک فساد حج داریم به این که شخص مثلا محرم به عمره تمتع شده آمده در مکه، رفته سراغ سوغات خریدن، به طواف و سعی‌اش نرسیده، الان هم که طواف و سعی را انجام دهد به عرفات نمی‌رسد، حج او می‌شود فاسد.

دو رقم فساد حج داریم: یکی فساد حج به جماع، یکی فساد حج به اتیان آنچه که مفسد حج است مثل همین مثالی که زدیم.

بحث ما فعلا در قسم اول است؛ کسی که حج خود را فاسد کند به جماع، حج را فاسد کرده به جماع می‌گوییم باید بقیه اعمال را انجام دهد، سال آينده هم حج را انجام دهد. این جا دو نظر هست:

یک نظر این است که این حج اول فاسد نمی‌شود، حج اول سر جای خودش درست است، کار حرامی کرده کفاره برای او ثابت می‌شود و انجام حج در سال آینده عقوبةً علیه، کما [این که] در خود روایات وارد شده که حج سال آینده او به عنوان عقوبت و تنبیه است.[۲۱]

یک نظر هم این است که خیر، همین حج فاسد می‌شود و باطل می‌شود، نهایت واجب است بر او ادامه اعمال حج؛ مثل کسی که در ماه رمضان عن اختیارٍ وسط روز مفطر انجام دهد، روزه این شخص باطل می‌شود اما واجب است بر او امساک تا غروب.

دو نظر در مسئله هست روی هر دو نظر باید بحث کنیم؛ بعد ان‌شاءالله.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.



۱) الكافي (ط – الإسلامية) ج‏۴ ص۳۷۱

۲) معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرجال ج‌۷ ص ۲۷۳

۳) همان، چند سطر بعد.

۴) رجال الكشي – إختيار معرفة الرجال النص ص۱۷۶

۵) (سؤال: ضابط بودن او چه می‌شود؟) این‌ها ضابط بودند معمولا، از آن جهت مشکل ندارد.

۶) رجال الكشي – إختيار معرفة الرجال النص ص۱۷۶

۷) البقرة ۱۹۶

۸) همان

۹) وسائل الشيعة ج‏۱۳ ص۱۸۷

۱۰) (سؤال: «فان لم یجد» یعنی پیدا نکرد یا متمکن نبود؟) «فان لم یجد» یعنی پیدا نکند حالا یا پیدا نکند یا پول آن را نداشته باشد یا تمکنش را نداشته باشد همه را شامل می‌شود، این مثل عدم وجدان در باب وضو می‌ماند که همه را شامل می‌شود.

۱۱) الكافي (ط – الإسلامية) ج‏۴ ص۳۷۰

۱۲) يمكن التعدي من المحصور إلى المصدود لا للقياس، و لا لأن المصدود أشد من‌ المحصور، بل لأن المحصور ورد في كلام السائل، و نظر السائل و غرضه ليس هو المحصور بخصوصه بل الظاهر أن نظره إلى عدم التمكن من الهدي فيتعدى إلى المصدود، للقطع بعدم الفرق بين موارد عدم التمكن من الهدي. موسوعة الإمام الخوئي ج‌۲۹ ص ۴۳۰

۱۳) فالحكم بتوقف التحلل على الهدي مبني على الاحتياط الوجوبي. همان

۱۴) (سؤال: معیار معذور بودن نیست؟ چه مصدود و چه محصور) خیر، عنوانی که در روایت اخذ شده چیست؟! (عنوان ملاک نیست) پس اگر گفتند أکرم العالم شما می‌توانی جاهل را هم اکرام کنی.

۱۵) (سؤال:‌ چرا احتیاط وجوبی؟) به خاطر این که ما می‌ترسیم فتوا بدهیم به عدم. (عرض ما این است که بین استحباب و وجوب چرا مستحب را انتخاب نکردید؟) فرض این است که واقع مطلب ولو محصور شده ولی واقعا در سؤال بنده خدا سائل آن را که به آن گرفتار بوده محصور بوده و لذا از محصور سؤال کرده اما شاید حکم عام باشد. و یکی این جهت که بسیاری از فقها گفتند فرقی بین محصور و مصدود نیست. همه این‌ها با هم جمع می‌شود سبب می‌شود آدم احتیاط وجوبی کند. (راوی دارد از آیه سؤال می‌کند و آيه را این گونه معنا می‌کند که می‌گوید هم شامل حصر می‌شود و هم شامل صد می‌شود) روایت این طور است؛ «في المحصور و لم يسق الهدي» این عبارت یک احتمالش این است که اشاره به آيه باشد، یک احتمال هم این است که دارد سؤال ابتدایی می‌کند و می‌گوید یک محصوری است که سوق هدی نکرده حکمش چیست، سؤال از محصور است ما به چه عنوان تعمیمش دهیم به مصدود. (آیه را چه کنیم؟) آیه بحث داشت، در آیه به خاطر این که محصوری که در آيه اخذ شده به قرائنی که مرحوم آقای خوئی فرمودند حمل می‌شود بر معنای لغوی و معنای لغوی حصر یعنی کسی که نتواند اعمال حج را انجام دهد حالا چه به دشمن باشد، چه به مرض باشد حتی چه به خراب شدن ماشینش باشد ولیکن اگر به خاطرتان باشد آن جا هم مرحوم آقای خوئی احتیاط وجوبی کردند که ما بگوییم که محصوری که در آیه شریفه هست یا مصدودی که در روایت هست شامل خرابی ماشین هم می‌شود لذا این‌ها سبب می‌شود برای احتیاط وجوبی.

۱۶) (سؤال: یعنی در شهر خودش هم باید احرام داشته باشد؟) بله. (سخت می‌شود) بله سخت می‌شود، عمره مفرده همین‌ است.

۱۷) و لو تنزلنا عما ذكرنا و التزمنا ببقائه على إحرامه كما يقتضيه إطلاق كلام المحقق، فان كان الصد في عمرة مفردة فتحلله إما بالذبح و إما بإتمامها في أي وقت تمكن من ذلك، لعدم تقيد العمرة المفردة بوقت خاص، فلا مانع من الالتزام ببقائه على إحرامه و لكن كلام المحقق غير ناظر إلى هذه الصورة، و إنما كلامه قدس سره في مورد الصد عن الحج أو عمرة التمتع فتحلله بالهدي لا غير، و ما ذكره المحقق من أنه لا بدل لهدي التحلل هو الصحيح. موسوعة الإمام الخوئي ج‌۲۹ ص ۴۳۱

۱۸) فما في الجواهر من القلب إلى عمرة مفردة لا دليل عليه فان العدول من نسك إلى نسك آخر على خلاف القاعدة و يحتاج إلى الدليل و هو مفقود في المقام، فان الانقلاب إنما ورد في موارد خاصة و ليس المقام منها. همان

۱۹) و أما احتمال أن يأتي بعمرة مفردة مستقلا و يرفع اليد عما في يده و يأتي بعمرة جديدة فلا دليل عليه أيضا بل لا يمكن، لأن المحرم لا يحرم ثانيا. إذن فالأمر يدور بين أن يحل بنفس الصد مع الذبح بناء على الاحتياط الوجوبي، و بين أن يبقى على إحرامه إلى أن يتمكن من الذبح، و أما القلب إلى العمرة المفردة أو إتيان العمرة المفردة مستقلا فلا دليل عليهما. همان

۲۰) همان

۲۱) و عن علي بن إبراهيم عن أبيه عن حماد عن حريز عن زرارة قال: سألته عن محرم غشي امرأته و هي محرمة قال جاهلين أو عالمين قلت أجبني في الوجهين جميعا قال إن كانا جاهلين استغفرا ربهما و مضيا على حجهما و ليس عليهما شي‏ء و إن كانا عالمين فرق بينهما من المكان الذي أحدثا فيه و عليهما بدنة و عليهما الحج من قابل فإذا بلغا المكان الذي أحدثا فيه فرق بينهما حتى يقضيا نسكهما و يرجعا إلى المكان الذي أصابا فيه ما أصابا قلت فأي الحجتين لهما قال الأولى التي أحدثا فيها ما أحدثا و الأخرى عليهما عقوبة. وسائل الشيعة ج‏۱۳ ص۱۱۲

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا