ویرایش محتوا

جلسه ۱ چهارشنبه ۱۴۰۳.۶.۲۸ ـ ۱۴‏.۳‏.۱۴۴۶

مقدمه یادآوری مباحث گذشته

مصداق مصدود از وقوفین در احتمالات متصور نسبت به ادراک وقوف‌ها

صورت ۱. مصدود از وقوفین، مصدود

صورت ۲. مصدود از وقوف اختیاری مزدلفه، غیر مصدود

صورت ۳. مصدود از وقوف اختیاری عرفه، غیر مصدود

صورت ۴. مصدود از وقوف اختیاری عرفه و مشعر، غیر مصدود

صورت ۵. مصدود از وقوف اختیاری و اضطراری عرفه، غیر مصدود

صورت ۶. مصدود از وقوف عرفه و اختیاری مزدلفه، مصدود

صورت ۷. مصدود از وقوف در مشعر، مصدود

صورت ۸. مصدود از وقوف در مشعر و اختیاری عرفه، مصدود

اما اقسام مصدود از اعمال حج

صورت ۱. مصدود از وقوفین

صورت ۲. مصدود از وقوف در مشعر

صورت ۳. مصدود از طواف و سعی بعد از اعمال منا

صورت ۴. مصدود از طواف و سعی قبل از اعمال منا

صورت ۵. مصدود از مناسک منا خاصه

۲. مصدود از وقوفین صورت اول و دوم

تعین یا عدم تعین احلال به ذبح

نظر اول لزوم احلال به ذبح

نظر دوم عدم لزوم احلال به ذبح

طرح فرمایش صاحب جواهر

مطلب ۱. دلیل بر عدم لزوم ذبح
مطلب ۲. لزوم یا عدم لزوم کفاره بنا بر قول دوم
عدم لزوم و دلیل آن
لزوم و دلیل آن
مطلب ۳. اشکال صاحب جواهر بر قول به لزوم

اشکال بر صاحب جواهر

نظر سوم جواز تحلل مطلقا

جلسه ۲ ـ چهارشنبه ۱۴۰۳.۷.۱۸ ـ ۵‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۳ ـ چهار‌شنبه ۲‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۹‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۴ ـ چهار‌شنبه ۹‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۶‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۵ ـ چهار‌شنبه ۱۶‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۴‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۶ ـ چهار‌شنبه ۲۳‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۱‏.۵‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷ ـ چهار‌شنبه ‏۳۰‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۸‏.۵‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸ ـ چهار‌شنبه ۷‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۵‏.۵‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۹ ـ چهار‌شنبه ۲۱‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۹‏.۶‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۰ ـ چهار‌شنبه ۲۸‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۱۶‏.۶‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۲ ـ چهار‌شنبه ۱۲‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۳۰‏.۶‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۳ ـ چهار‌شنبه ۱۹‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۷‏.۷‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۴ ـ چهار‌شنبه ۳‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۲۱‏.۷‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۵ ـ چهار‌شنبه ۱۷‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۶‏.۸‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۶ ـ چهار‌شنبه ۱‏.۱۲‏.۱۴۰۳ ـ ۲۰‏.۸‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۷ ـ چهار‌شنبه ۲۰‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۰‏.۱۰‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۸ ـ چهار‌شنبه ۲۷‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۷‏.۱۰‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۹ ـ چهار‌شنبه ۱۰‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۲۰ ـ چهار‌شنبه ۲۴‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۶‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۲۱ ـ چهار‌شنبه ۳۱‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۳‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۱ ـ چهار‌شنبه ۵‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۳‏.۶‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.
فهرست مطالب

فهرست مطالب

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

بحث ما این بود که در عمره تمتع آیا تحلل از نساء به ذبح و قربانی کردن حاصل می‌شود یا نمی‌شود؟ سه دسته از روایات داشتیم:

مفاد صحیحه بزنطی این بود که به مجرد ذبح شخص محل می‌شود از جمیع محرمات حتی طواف نساء، چه عمره مفرده، چه عمره تمتع، چه حج، در حصر در هر یک از این‌ها، به ذبح تحلل حاصل می‌شود مطلقا.[۱]

صحیحه معاویة بن عمار را داشتیم که حاکی بود نسبت به فعل امام حسین صلوات الله علیه، مفادش این بود که در عمره مفرده تحلل از نساء به مجرد ذبح حاصل نمی‌شود بلکه متوقف است بر انجام عمره مفرده و بعد طواف نساء.[۲]

طائفه سوم یک صحیحه دیگر از معاویه بن عمار بود که دلالت می‌کرد مطلقا تحلل از نساء حاصل نمی‌شود نه در عمره مفرده، نه در عمره تمتع، نه در حج، مگر به انجام یک عمره مفرده دیگر.[۳]

سه دسته از روایات داشتیم؛ بین صحیحه بزنطی و این معاویة ‌بن عمار دومی که تباین است؛ آن می‌گفت مطلقا محل می‌شود چه مفرده، چه تمتع و چه حج، این می‌گوید محل نمی‌شود مطلقا چه مفرده، چه تمتع و چه حج. [صحیحه] معاویه‌ای که حاکی فعل امام حسین علیه السلام بود خاص بود نسبت به عمره مفرده. این روایت حاکیه که می‌گوید متوقف بر عمره مفرده است با صحیحه معاویة بن عمار تنافی ندارد، هر دو متوافق هستند چون صحیحه معاویة بن عمار می‌گوید همه متوقف بر عمره مفرده است، روایت حاکیه می‌گوید عمره مفرده متوقف بر عمره مفرده است، این‌ها که متوافقین هستند ولی این حاکیه با صحیحه بزنطی عام و خاص مطلق است. صحیحه بزنطی می‌گفت مطلقا تحلل حاصل می‌شود، حاکیه می‌گوید در عمره مفرده تحلل حاصل نمی‌شود.

روی انقلاب نسبت، روایت حاکیه صحیحه بزنطی را تخصیص می‌زند، بعد از تخصیص مفاد صحیحه بزنطی این می‌شود که به ذبح کردن در محصور تحلل حاصل می‌شود الا در عمره مفرده، حالا نسبت صحیحه بزنطی با این [روایت] معاویة بن عمار که مطلق بود برمی‌گردد به عموم و خصوص مطلق. چون صحیحه معاویة بن عمار می‌گفت همه جا متوقف است بر عمره، صحیحه بزنطی نتیجه‌اش این است که فقط در عمره مفرده متوقف است، جمع می‌شود بین هر سه.

نتیجه این است که در عمره مفرده احتیاج به عمره علی حده داریم علاوه بر ذبح، اما در حج عمره تمتع نداریم.

این بنا بر انقلاب نسبت بود.

ادامه تحقیق در مقام

کسانی که انقلابی نیستند در این جا دو مسیر داریم:

بنا بر اسقاط صحیحه بزنطی

یک مسیر این است که بگوییم صحیحه بزنطی چون مخالف با مشهور است لذا به اعراض مشهور صحیحه بزنطی ساقط می‌شود. چون صحیحه بزنطی می‌گوید هیچ جا لازم نیست. وقتی که ساقط شد چه چیزی باقی می‌ماند؟ می‌ماند صحیحه معاویة بن عمار که می‌گوید مطلقا متوقف است و حاکیه. نتیجه این هم این است که در عمره مفرده لازم است در عمره تمتع هم لازم است چون متوافق هستند.

بنا بر عدم اسقاط صحیحه بزنظی

اما اگر ما صحیحه بزنطی را ساقط نکردیم و در عین حال قائل به انقلاب نسبت هم نشدیم، بین سه دسته از روایات تعارض می‌شود. وقتی که بین سه دسته از روایات تعارض شد دو مسلک در مقام هست: یکی تخییر و یکی تساقط.

بر مسلک تخییر که مختار ما است اختیار می‌کنیم صحیحه معاویة بن عمار را که می‌گوید تحلل از نساء متوقف است بر انجام عمره مفرده ولو من مجتهد مخیر هستم ولیکن چون مشهور قائل هستد به لزوم اتیان و موافق با اصول هم هست لذا اختیار می‌کنم صحیحه معاویة بن عمار را.

بنا بر تساقط، هر سه تساقط می‌کنند، وقتی هر سه تساقط کردند مرجع می‌شود عام فوقانی یا اصل عملی، عام فوقانی اگر نداشته باشیم مقتضای اصل عملی بقاء بر احرام است.[۴] اصل عملی استصحاب است. به چه بیان؟

به این بیان که شخص که محرم شد حرام شد بر او تمام محرمات احرام و من جمله نساء، بعد به ذبح و به قربانی کردن یقین داریم که تمام محرمات بر او حلال شد، شک داریم که آیا حلیت نساء هم زائل شد یا حلیت نساء زائل نشد استصحاب می‌کنیم حرمت را نسبت به نساء، باز نتیجه این می‌شود که در عمره تمتع حلیت نساء متوقف است بر عمره مفرده علی حده.

از نظر فنی بحث این است ولی از نظر عملی ما در مسئله احتیاط واجب می‌کنیم که باید عمره مفرده علی حده‌ای انجام دهد چون از آن طرف هم قائل به عدم توقف بر عمره مفرده موجود است لذا در مسئله از جهت عملی احتیاط می‌کنیم، از جهت فنی هم که بحث کردیم.

هذا تمام الکلام در عمره تمتع، باقی مانده حج.

فرع سوم محصور در حج

اما نسبت به حج؛ اگر شخص محصور در حج شد، اصل ذبح که ثابت است چون بر طبق خود آیه شریفه هم «فإن أحصرتم فما استيسر من الهدي»،[۵] قربانی کردن لازم است.

فقط بحثی که هست عبارت از این است که آیا در حج تحلل از نساء به قربانی کردن حاصل می‌شود یا حاصل نمی‌شود.

۱. زمان حلیت نساء

در این جا می‌فرمایند که اگر اجماعی قائم شود که تحلل از نساء در حج متوقف است بر عمره مفرده، فهو، اخذ به اجماع می‌کنیم ولیکن اجماع باید هم از جهت صغروی ثابت شود و هم از جهت کبروی محتمل المدرک نباشد. آن وقت اگر اجماع تمام باشد، این اجماع مخصص می‌شود نسبت به صحیحه بزنطی. چرا؟ چون مفاد صحیحه بزنطی این بود که به قربانی کردن محصور مطلقا از همه محرمات حلیت پیدا می‌کند، چه عمره مفرده، چه عمره تمتع و چه حج، این اجماع می‌گوید در حج تحلل از نساء حاصل نمی‌شود الا به انجام عمره مفرده، پس این اجماع می‌شود مخصص صحیحه بزنطی. این اگر بگوییم اجماع ثابت است.

این جا در پرانتز یک جمله بگویم؛ ببینید این جا، جا برای یک مناقشه هست و آن مناقشه این است که صحیحه بزنطی برای مطلقش سه فرد هست: یکی عمره مفرده، یکی عمره تمتع و یکی حج، عمره مفرده که خارج شده به خاطر روایت حاکیه گفتیم حتما متوقف بر انجام عمره مفرده دیگر هست، حج هم که به این اجماع خارج می‌شود، از سه فرد، دو فرد خارج می‌شود، یک فرد باقی می‌ماند، می‌شود تخصیص اکثر.[۶]

اما اگر گفتیم ما اجماع را قبول نداریم، اگر اجماع را قبول نداشته باشیم نسبت به حج مخصصی نداریم، وقتی نسبت به حج مخصص نداشتیم صحیحه بزنطی می‌فرماید برای تحلل احتیاج به عمره نیست مطلقا چه عمره مفرده، چه عمره تمتع چه حج، تنها چیزی که از تحت صحیحه بزنطی خارج می‌شود عمره مفرده است مستندا به روایت حاکیه.

بنا بر این از جهت فنی دائر مدار این است که ببینیم آیا اجماع ثابت هست یا ثابت نیست. ولیکن نسبت به اجماع بر فرضی که مناقشه شود در اجماع، علی ای حال مورد فتوای عده‌ای از بزرگان هست یا مشهور است یا قریب به شهرت است که در حج هم تحلل از نساء متوقف است بر انجام عمره دیگری لذا ولو ما اجماع را تمام ندانیم از نظر فنی می‌گوییم در حج لازم نیست ولی از نظر عملی می‌گوییم در حج لازم هست به احتیاط واجب.

بحثی که در انقلاب نسبت در بحث گذشته گفتیم شبیه به آن بحث هم در این جا باز می‌آید. چرا؟ چون در آن جا هم باز همین طور بود که ما می‌خواستیم عمره تمتع را خارج کنیم، این جا حج می‌خواهد خارج شود، عین همان بحث‌ها هم این جا می‌آید، ما هم که قائل به انقلاب نسبت نیستیم باز نتیجه می‌شود تخییر، اختیار می‌کنیم توقف تحلل را بر انجام عمره، بر فرض تساقط باز مرجع می‌شود استصحاب بقاء حرمت نسبت به نساء.

پس نتیجه بحث این شد که در عمره مفرده اگر شخص محصور شد ذبح لازم است. البته باید بعث هدی کند، این دیگر روشن است، بعث هدی باید بکند، قرار بگذارد با دوستانش که وقتی به مکه رسید آن جا آن‌ها ذبح کنند و این هم این جا محل می‌شود ولیکن تحللش از نساء متوقف بر عمره مفرده آخری است یعنی باید یک عمره مفرده انجام بدهد و در آن عمره مفرده طواف نساء انجام دهد. نسبت به عمره تمتع قائل شدیم که بنا بر احتیاط واجب تحلل از نساء متوقف است بر انجام عمره مفرده اما از جهت فنی وجهی برای توقف نیست. نسبت به حج، اگر شخص محصور شود نسبت به حج یعنی محرم شده برای حج حالا مریض شده و نمی‌تواند انجام دهد، ذبح آن که مسلّم است نهایت در حج مَحل ذبح کجا است؟ منا است، در عمره کجا بود؟ مکه بود، به ذبح می‌گوییم تحلل حاصل نمی‌شود، بنا بر احتیاط واجب متوقف است بر انجام یک عمره مفرده دیگر.

۲. کیفیت خروج از احرام

در این جا نسبت به محصور که گفتیم باید ارسال هدی شود، علاوه بر این که در آیه شریفه مذکور هست، نص هم دارد.

۱. صحیحه زرعه

نص آن صحیحه زرعه است:

«و بإسناده عن الحسين بن سعيد عن الحسن عن زرعة قال: سألته عن رجل أحصر في‏ الحج» در حج محصور شد «قال فليبعث بهديه إذا كان مع أصحابه و محله أن يبلغ الهدي محله و محله منى‏ يوم‏ النحر» محل این ذبح اولا از جهت مکانی منا است، از جهت زمانی هم روز عید است «إذا كان في الحج» اگر در حج باشد «و إن كان في عمرة نحر بمكة فإنما عليه» بر این آدم است «أن يعدهم لذلك» که با دوستانش وعده بگذارد، قرار بگذارد «يوما» بگوید شما که رفتید مکه روز جمعه برای من یک گوسفند بکشید «فإذا كان ذلك اليوم فقد وفى» تمام است و محل می‌شود «و إن اختلفوا في الميعاد لم يضره إن شاء الله تعالى»،[۷] حالا اگر رفقای او اشتباه کردند و به جای این که جمعه بکشند شنبه کشتند، مشکل ندارد این شخص محل می‌شود و احتیاج به یک ذبح علی حده ندارد.[۸]

۲. صحیحه معاویة بن عمار

صحیحه معاویة‌ بن عمار هم شبیه به همین است:

«محمد بن الحسن بإسناده عن موسى بن القاسم عن صفوان عن معاوية بن عمار قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام عن رجل أحصر فبعث بالهدي فقال يواعد أصحابه ميعادا» با اصحابش یک قراری بگذارد «فإن كان في حج فمحل الهدي يوم النحر» یوم النحر از جهت زمانی است، از جهت مکانی هم که معلوم است منا است «و إذا كان يوم النحر فليقصر من رأسه‏ و لا يجب عليه الحلق حتى يقضي مناسكه» بعد هم مناسکش را انجام دهد «و إن كان في عمرة» حالا اگر در عمره محصور شده «فلينتظر مقدار دخول‏ أصحابه‏ مكة» انتظار بکشد تا رفقایش به مکه برسند «و الساعة التي يعدهم فيها» و انتظار بکشد آن ساعتی را که با آن‌ها قرار گذاشته «فإذا كان تلك الساعة قصر و أحل» تقصیر می‌کند و محل می‌شود «و إن كان مرض في الطريق بعد ما أحرم فأراد الرجوع إلى أهله رجع و نحر بدنة إن أقام مكانه‏ و إن كان في عمرة…»،[۹] این‌ها دیگر مربوط به بحث ما نیست و روایت را قبلا هم خواندیم مربوط به همان قضیه عمره حضرت امام حسین علیه السلام است.

این مسئله تمام شد. نظر در مسئله هم خوب روشن شد.

مسئله آینده که ان‌شاءالله درس آینده باید بحث شود مربوط به این است که اگر کسی محصور شد، حالا که محصور شد طبق وظیفه‌اش عمل کرد، بعث هدی کرد، گوسفند را با رفقایش فرستاد یا اگر نمی‌شود گوسفند بفرستد پول آن را به رفقایش داد ولی بعد خوب شد، حالا که خوب شد حکم چیست. تارة آن‌ها گوسفند را کشتند، تارة هنوز گوسفند نکشتند، تارة به حج می‌رسد، تارة به حج نمی‌رسد، اقسامی دارد که ان‌شاءالله بعد بحث خواهیم کرد.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.



۱) وسائل الشيعة ج‏۱۳ ص۱۸۸

۲) وسائل الشيعة ج‏۱۳ ص۱۷۸

۳) وسائل الشيعة ج‏۱۳ ص۱۷۷

۴) (سؤال: چرا هر سه تا تساقط کنند؟) در انقلاب نسبت همین طور است دیگر (جایی که قائل به انقلاب نسبت نیستیم، آن‌هایی که تعارض به تباین دارند تعارضا تساقطا، آن روایت خاصه چرا ساقط شود؟) این معنایش این است که شما دارید انقلاب نسبت کار می‌کنید، در بحث انقلاب نسبت هر سه با هم ساقط می‌شوند، وجهی برای تقدیم یکی بر دیگری نیست.

۵) البقرة ۱۹۶

۶) (سؤال: اجماع می‌تواند دلیل لفظی را تخصیص بزند؟) بله، یا اجماع تمام است یا اجماع تمام نیست، اگر تمام نیست که هیچ کاری از دست آن برنمی‌آید، اگر تمام است تخصیص می‌زند شکی نیست (تخصیص اکثر افراد یا عنوان؟) فرقی نمی‌کند، شما اگر فرد را هم بگیرید همین طور است چون اتفاقا حج فردش زیاد است، عمره مفرده هم فردش زیاد است، حصر در عمره تمتع خیلی کم اتفاق می‌افتد، از جهت فردی هم زیاد است.

۷) وسائل الشيعة ج‏۱۳ ص۱۸۲

۸) (سؤال: امروزه می‌گذارند در مکه ذبح کرد، اگر نمی‌گذارند باید چه کرد؟) نمی‌گذارند مگر کسی قاچاقی ذبح کند، اگر نتوانست باید خارج از مکه ذبح کند. البته مقصود از این مکه اعم از مکه قدیم است، مکه جدید را هم شامل می‌شود و مکه جدید هم الان خیلی توسعه پیدا کرده.

۹) وسائل الشيعة ج‏۱۳ ص۱۸۱

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا