بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین
مسئله قبل تمام شد و نتیجه این شد که اگر کسی مصدود باشد نسبت به اعمال منا، مقصود اعمال منا در روز عید است یعنی اگر مصدود باشد از رمی و ذبح و حلق، در این جا وظیفه او عبارت است از استنابه نسبت به رمی و ذبح. حلق را هم هر جایی که انجام بدهد مشکلی ندارد فقط احتیاطش این است که مو یا ناخن خودش را به منا بفرستد در صورت تمکن. بنا بر این قول به این که باقی بر احرام است به نظر ما ناتمام است، قول به این که احکام مصدود هم بر او جاری است به نظر ما ناتمام است.
فرع، عدم وجوب نیت تحلل هنگام ذبح
کلام مرحوم سبزواری
مرحوم صاحب مهذب الاحکام یک مطلبی دارد نسبت به تحلل از احرام به ذبح و نحر، میفرماید: «لا تجب نية التحلل عند الذبح أو النحر»[۱] برای خروج از احرام و محل شدن، نیت تحلل در وقت ذبح یا در وقت نحر لازم نیست، همین که ذبح را انجام بدهد از احرام خارج میشود.
دلیل بر عدم لزوم نیت تحلل
استدلال فرموده یکی به اصل و یکی به اطلاق ادله.[۲]
۱. اصل
مقصود از اصل سه تقریب دارد: یکی استصحاب عدم جعل اشتراط نیت در ذبح که میشود استصحاب عدم جعل، یکی استصحاب عدم شرطیت نیت نسبت به ذبح که میشود استصحاب عدم مجعول و در مرتبه بعد برائت جاری میشود، شک داریم که آیا مشروط هست ذبح برای تحلل به نیت یا خیر، برائت از اشتراط جاری میکنیم. این تقریب استدلال به اصل.
۲. اطلاق ادله
وجه دوم تمسک به اطلاق ادله است چون دلیل این طور بود: «يذبح حيث صد»[۳] «یذبح» اطلاق دارد مقید نیست به این که نیت هم باید داشته باشد، پس اطلاق دلیل هم اقتضا میکند عدم اشتراط را.
دلیل بر لزوم نیت تحلل در ذبح
بعد ایشان وارد میشود در ادله کسانی که قائل شدند به اشتراط تحلل به ذبح به نیت که نیت لازم است[۴] مثل مرحوم شیخ طوسی[۵] و مرحوم علامه.[۶]
۱. روایت انما الاعمال بالنیات
اینها استدلال کردند برای لزوم نیت یکی به روایت، روایتش همان روایت معروف «إنما الأعمال بالنيات» است، من تمام روایت را میخوانم چون تمام روایت مشتمل بر نکات معرفتی است.
این روایت در مسائل علی بن جعفر علیه السلام صفحه ۳۴۶ است. البته در ابواب مقدمات عبادات در وسائل الشیعه[۷] هم شاید باشد. روایت این است:
«[و عنه] قال أخبرنا جماعة عن أبي المفضل قال حدثني أحمد بن إسحاق بن العباس أبو القاسم الموسوي بِدُبَيل قال أخبرني أبي إسحاق بن العباس قال حدثني إسماعيل بن محمد بن إسحاق بن جعفر بن محمد قال حدثني علي بن جعفر بن محمد و علي بن موسى بن جعفر هذا عن أخيه و هذا عن أبيه موسى بن جعفر عن جعفر بن محمد عن أبيه عن جده علي بن الحسين عن أبيه الحسين عن أبيه علي بن أبي طالب علیه السلام»
بعضی میگویند از امام حسین علیه السلام روایت راجع به احکام نیست یا کم است، نمیدانم این به گوش شما خورده یا خیر، یادداشت کنید این یک روایت از امام حسین علیه السلام است و مربوط به احکام هم هست.
« أن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم أغزى عليا علیه السلام في سرية» حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم حضرت امیر را به یک غزوه میفرستند «و أمر المسلمين أن ينتدبوا معه في سريته» و به مسلمین هم امر میکنند که همراهی حضرت را کنند «فقال رجل من الأنصار لأخ له اغز بنا في سرية علي» بیا با هم برویم به این غزوه در این غزوهای که با حضرت علی علیه السلام هست «لعلنا نصيب خادما أو دابة أو شيئا نتبلغ به» شاید ما به یک غنیمتی برسیم حالا یا خادمی باشد یا اسیری یا دابه و الی آخر «فبلغ النبي صلی الله علیه و آله و سلم قوله» قول این شخص به حضرت رسید «فقال» حضرت این جا فرمودند «إنما الاعمال بالنیات و لكل امرئ ما نوى» هر کسی هر چیزی نیت کند همان نصیبش میشود «فمن غزا ابتغاء ما عند الله عز و جل فقد وقع أجره على الله عز و جل و من غزا يريد عرض الدنيا أو نوى عقالا لم يكن له إلا ما نوى».[۸]
استدلال شده به این روایت که «إنما الاعمال بالنیات» پس اعمال باید با نیت انجام شود لذا ما در تحلل نیت را لازم داریم. این وجه اول.
۲. لزوم تعیین در محتمل الوجوه
وجه دوم این است که ذبح به وجوه مختلفی واقع میشود ممکن است یک کسی گوسفندی را بکشد برای اطعام به فقرا، ممکن است یک کسی گوسفندی را بکشد به عنوان صدقه، ممکن است یک کسی گوسفند بکشد [به عنوان] کفاره و هکذا، پس تعینش به نیت است لذا باید نیت کند که ذبح این گوسفند به خاطر تحلل است از این جهت نیت لازم است.[۹]
۳. قصدی بودن تحلل
وجه سوم این است که تحلل از احرام یک امر قصدی است. وقتی امر قصدی بود تا قصد نشود و نیت نشود بنا بر این محقق نمیشود. مثل قیام عند قدوم الاستاذ میماند، وقتی که استاد وارد میشود کسی که بلند میشود اگر قصد کند احتراما للمولی، احتراما للاستاذ، این حسنٌ، اما اگر به این قیام مقصود او تمدد ماهیچههای پایش باشد، خسته شده و میخواهد بلند شود و بعد بنشیند، این معنون به عنوان حسن نمیشود.
جواب مرحوم سبزواری از ادله لزوم
مرحوم سبزواری از هر سه استدلال جواب میفرماید؛
جواب وجه اول
میفرماید: اما حدیث «إنما الاعمال بالنیات» مقصود و معنای این حدیث این است که اگر کسی که کاری را انجام میدهد قصد او زخارف دنیا باشد همان به او میرسد، اگر هم قصد او آخرت باشد، آخرت به او میرسد، اما این که تا در عمل، قصد عمل را نکنی آن عمل امتثال نشده دلالت بر این مطلب ندارد، میخواهد بگوید اثر مترتب بر عمل متوجه نیت است چه چیزی نیت کردی همان اثر مترتب میشود، اما صحت عمل مشروط به نیت است، این از روایت استفاده نمیشود.[۱۰]
جواب وجه دوم و سوم
وجه دوم این بود که «الذبح یقع علی وجوه». وجه سوم هم این بود که تحلل امرٌ قصدیٌ.
اولا
میفرماید این دو وجه «عين المدعي فلا وجه لأن يجعل دليلا» این خودش عین مدعی و اول کلام است، چرا کسی که مصدود شده الان میخواهد گوسفند بکشد ذبح این یقع علی وجوه. چرا شما میگویید تحلل یک فعل قصدی است، یک عمل قصدی است، این خودش اول کلام است.
ثانیا
اشکال دیگر این است که «مع أن ثانيهما باطل من أصله»،[۱۱] این که شما فرمودید تحلل یک امر قصدی است این از ریشه باطل است. چون تحلل مثل قیام عند قدوم الاستاد نیست، قیام عند قدوم الاستاد تا قصد نکنی معلوم نمیشود که آیا حسن است یا قبیح است، اما ذبح کسی که محرم بوده و الان مصدود شده این معلوم است که برای تحلل است. پس این دو تا با هم قیاس نمیشود، ذبح از امور قصدی نیست، شما وقتی گوسفند را میکشید چه قصد کنید چه قصد نکنید گوسفند ذبح میشود، امور قصدی اموری است که اگر قصد نکنی محقق نمیشود. در قیام اگر شما قصد احترام نکنید احترام محقق نمیشود.
بنا بر این هر سه وجه مخدوش است، مرجع میشود اصل و اطلاقات ادله.
تأمل در کلام مرحوم سبزواری
به نظر ما فرمایش مرحوم سبزواری ناتمام است. خیلی هم نمیخواهد اصل و ادله را مورد بحث و مناقشه قرار دهیم، به یک جمله مسئله حل است و آن جمله عبارت از این است که اعمال حج همهاش عبادی است مستند به آيه شریفه «و لله على الناس حج البيت من استطاع إليه سبيلا»[۱۲] چون آیه دارد «لله على الناس حج البيت»، و لذا حتی در باب حج میگویند نسبت به تروک هم قصد قربت لازم است. شما میدانید در امتثال محرمات قصد قربت لازم نیست الان شما این جا نشستید تارک بسیاری از محرمات هستید قصد قربت هم ندارید، در محرمات امتثال محرّم به ترک متوقف بر قصد قربت نیست ولی در باب حج حتی تروک احرام را فرمودند عمل عبادی است؛ یعنی شخص باید عن نیةٍ قربةٍ الی الله تبارک و تعالی نظر در مرآة نکند، لمس زوجه نکند و هکذا. بنا بر این با وجود این آیه شریفه مشکل حل میشود.
ذبح در عید قربان که شخص به ذبح محل میشود بعد از آن که حلق میکند از اعمال حج هست یا از اعمال حج نیست؟ از اعمال حج است، بنا بر این قصد قربت در آن لازم است. یعنی هم قصد فعل لازم است که قصد کند این گوسفند را میکُشد به خاطر تحلل از احرام و هم قصد قربت لازم است قربةً الی الله.
البته نیت اجمالی کافی است؛ یعنی همین که در ذُکرش باشد یا روحانی کاروان گفته که حالا که آقا شما مصدود شدید باید یک گوسفند بکشید همینها کافی است اما لازم است نیت.
بنا بر این استدلال به اصل ناتمام است دلیل داریم، استدلال به اطلاق ناتمام است دلیل داریم و دلیل تقیید میکند «لله علی الناس حج البیت». بنا بر این وجهی برای فرمایش ایشان ـ که تحلل به ذبح مشروط به قصد نیست ـ به نظر ما نیست، حق این است که مشروط به قصد هست بلکه مشروط به قصد قربت هم هست.
(…)[۱۳]
مسئله ۴۴۱ عدم سقوط حج از مصدود
«المصدود لا يسقط عنه الحج بالهدي المزبور، بل يجب عليه الإتيان به في القابل إذا بقيت الاستطاعة أو كان الحج مستقرا في ذمته».[۱۴]
نسبت به مصدود یک حکم این بود که مصدود برای این که از احرام خارج شود لازم است که قربانی انجام دهد در مکان ذبح، حالا آیا این حجی که انجام داده مسقط واجب او هست یا مسقط نیست؟ دو صورت دارد:
تارة این حج او حجة الاسلام است، در این جا اگر مصدود شد حجة الاسلام از او ساقط نیست یعنی اگر استطاعتش باقی بود تا سال آینده یا در سالهای آینده مستطیع شد مجددا باید حج را انجام دهد.
اما اگر خیر، دیگر مستطیع نشد، همین امسال مستطیع بود و بعد از این دیگر مستطیع نشد چیزی بر عهده او نیست.
صورت سوم این است که حج بر او مستقر شده باشد یعنی مثلا قبلا حجة الاسلام بر او واجب شده، اهمال کرده و حجة الاسلام را انجام نداده، این جا میگوییم حج بر این آدم مستقر میشود یعنی این آدم باید حج انجام بدهد ولو تسکعا یعنی ولو به زحمت، دیگر این حج مشروط به استطاعت نیست. حالا اگر کسی که مصدود شده حجی بوده که بر او مستقر شده، استقرار حج بر او به قوت خودش باقی است و مجددا باید حج را انجام دهد.
دلیل بر مطلب چیست؟ دلیل بر مطلب عبارت از این است که ما دلیلی نداریم بر اسقاط حجة الاسلام و حج واجب از این شخص به صرف این که مصدود شده است. مصدود شدن و ممنوع شدن او فقط سبب میشود برای این که بتواند از احرام خارج شود ولی هیچ دلیلی نداریم که آنچه که انجام داده مجزی از حجة الاسلام باشد، ممکن است فقط احرام را انجام داده باشد و هیچ کار دیگری انجام نداده باشد یا بعضی از کارهای دیگر را انجام داده باشد. بنا بر این در مصدود حق این است که حج بر عهده او باقی است.
این مسئله هم تمام شد.
مسئله ۴۴۲: مصدود از رجوع به منی
«إذا صد عن الرجوع إلى منى للمبيت و رمي الجمار، فقد تم حجه و يستنيب للرمي إن أمكنه في سنته و إلا ففي القابل على الأحوط، و لا يجري عليه حكم المصدود».[۱۵]
در حج اگر به خاطرتان باشد ما گفتیم روز عید رمی دارد و ذبح دارد و حلق، شب یازدهم مبیت در منا را دارد حالا یا نصف اول شب یا نصف آخر شب، روز یازدهم رمی جمار ثلاث را دارد، شب دوازدهم باز مبیت در منا را دارد، روز دوازدهم رمی جمار ثلاث را دارد، دیگر تمام میشود اما اگر شب سیزدهم بماند در منا، شب سیزدهم هم باید مبیت در منا داشته باشد، فرقش با دو مبیت قبل این است که شب سیزدهم باید کل شب را در منا باشد، روز سیزدهم باید رمی جمار داشته باشد.
حالا اگر کسی را منع کردند از مبیت در منا و از رمی جمار، حکم مصدود بر این [شخص] جاری نمیشود چون مبیت و رمی جمار از اعمال حج خارج است و اگر مبیت را شخص ترک کند عمدا هم، ضرر به حج او نمیخورد فقط موجب کفاره میشود. رمی جمارش را هم باید استنابه کند و نائب بگیرد.
بنا بر این صد از مبیع و صد از رمی جمار احکام مصدود بر او جاری نیست، نسبت به رمیاش که باید استنابه کند اگر هم استنابه نکند حج او از بین نمیرود، یک عمل واجب را انجام نداده و به عهده او باقی هست سال آینده بیاید انجام دهد و اگر هم خودش نمیتواند نائب بگیرد که برای او انجام بدهند.
نسبت به مبیت هم ترک واجبی شده، نهایت یک بحث هست و آن این است کسی که مصدود میشود و ترک مبیت میکند به خاطر منع سلطان آیا کفاره بر عهدهاش هست یا کفاره بر عهدهاش نیست. در باب مبیت اگر خاطرتان باشد ما گفتیم که فقط ناسی و جاهل هستند که کفاره بر عهده آنها نیست اما مریض و سایر عذرها اگر مبیت را انجام ندهند کفاره بر عهده آنها هست. در ما نحن فیه دلیلی بر ثبوت کفاره بر چنین شخصی ما نداریم یعنی این شخص ممنوع شده از مبیت به خاطر منع سلطان یک دلیل عامی ما نداریم که ثبوت کفاره کند برای تارک مبیت.[۱۶]
لااقل مورد شک میشود، شک هم که کنیم مورد برائت است لذا ما نمیتوانیم نسبت به صد از مبیت منا حکم کنیم به لزوم کفاره. البته احتیاطش خوب است که انسان کفاره بدهد اما لازم نیست.
مسئله بعد که فقط مسئله را میخوانیم و بحث آن بماند برای بعد. مسئله این است: «من تعذر عليه المضي في حجه»[۱۷] حالا اگر یک کسی نتوانست حج را ادامه بدهد و تمام کند نه به خاطر صد که منع سلطان و دشمن و ظالم است و نه به خاطر حصر که مریضی است بلکه به جهات دیگری [مثلا] پول او کم آمد، در این صورت آیا احکام صد بر او جاری هست یا خیر، جلسه آینده.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
۱) مهذب الأحكام (للسبزواري) ج۱۵ ص ۹
۲) للأصل، و إطلاق الأدلة. همان
۳) وسائل الشيعة ج۱۳ ص۱۸۰
۴) و نسب إلى جمع منهم الشيخ و الفاضل الاحتياج إلى النية، لأن «الأعمال بالنيات»، و لأن الذبح يقع على وجوه فلا بد من التعيين بالنية، و لأن التحلل من الإحرام قصدي. مهذب الأحكام (للسبزواري) ج۱۵ ص ۹
۵) إذا شرط على ربه في حال الإحرام، ثم حصل الشرط و أراد التحلل، فلا بد من نية التحلل، و لا بد من الهدي. الخلاف ج۲ ص ۴۳۱
۶) فاذا تلبس بالإحرام لحج أو عمرة، ثم صد عن الدخول إلى مكة ان كان معتمرا أو الموقفين ان كان حاجا. فان لم يكن له طريق سوى موضع الصد أو كان و قصرت نفقته، تحلل بذبح هديه الذي ساقه و التقصير و نية التحلل عند الذبح موضع الصد- سواء كان في الحرم أو خارجه-، من النساء و غيرها و ان كان الحج فرضا، و لا يجب بعث الهدي. قواعد الأحكام في معرفة الحلال و الحرام ج۱ ص ۴۵۳
۷) وسائل الشيعة ج۱ ص۴۸
۸) مسائل علي بن جعفر و مستدركاتها ص۳۴۶
۹) (سؤال: این که میرود به آن جا و اعمال را انجام میدهد ولو به ذهن او هم خطور نکند معلوم است برای چه دارد ذبح میکند) دو بحث است، نیت اجمالی داشته باشد کافی است، مرحوم آقای سبزواری میفرماید اصلا نیت لازم نیست ولو نیت اجمالی یعنی همین طور هم کافی است. (منظور از نیت در این جا قصد قربت نیست؟ روایتی که خواندید اشاره به قصد قربت دارد) خیر، قصد قربت در روایت نبود، نیت عمل است. البته همراه با قصد قربت هم هست، داشت نیت کند، نیت کرده دابه را، نیت دابه که نیت قربت نیست، دابه نصیب او میشود، نیت کند خدا را، خدا نصیب او میشود، «إنما الاعمال بالنیات»، نیت اعم است و اختصاص به قصد قربت ندارد. (ضمیمه میشود؟) بله و بعد هم خدا فرموده «أنا خير شريك»، میگذارد برای شریکش و خودش چیزی بدهکار نیست.
۱۰) و الكل مردود: لأن الحديث الأعمال بالنيات معناه أنه إن قصد العامل بعمله الزخارف الدنيوية فله ما قصد و إن قصد الآخرة فله ما قصد راجع مقدمات العبادات في الوسائل. مهذب الأحكام (للسبزواري) ج۱۵ ص ۱۰
۱۱) همان
۱۲) آلعمران ۹۷
۱۳) (سؤال: فرمودید در محرمات، امتثال ترک محرم متوقف بر قصد قربت نیست؟) بله متوقف بر قصد قربت نیست، الان شما تارک شرب خمر هستید، قصد قربت کردید؟ (من میخواهم امتثال من برای رضای خدا باشد) میدانم، ولیکن شما الان قصد قربت نکردید، انسان تارک محرمات است و قصد قربت نکرده. (محرمات را برای چه ترک میکنیم؟) بله، دارید امتثال میکنید اما قصد قربت لازم نیست، شما یک واجب توصلی دارید، یک واجب تعبدی دارید، شما وقتی که لباس خود را آب میکِشید چون خدا فرموده لباس را آب بکِش آب میکِشی اما قصد قربت لازم نیست، حالا شما اگر لباس را آب بکشی برای این که لباس تمییز شود، پاک میشود و با آن میتوانی نماز بخوانی، لباس را آب بکشی برای این که طرف خوشش بیاید، خانوادهات خوشش بیاید، بگوید خوب است کمک ما میکند و لباسهای خودش را خودش آب میکشد، خوب است ولو قصد قربت هم نکردی، قصد رضایت یک بنده خدای دیگری را کردی، بر اینها اثر حاصل میشود. (این که از طریق سنگ و شیشه برمیدارم) این جا بله، اگر قصد قربت کنی امتثال است و اطاعت است ثواب هم میدهند اما اگر قصد قربت نکنی امتثال نیست چون امتثال متوقف بر قصد انجام فعل است به خاطر این که مولا امر کرده، اطاعت نیست، در محرمات قصد قربت لازم نیست، الان خیلیها هستند که اصلا نمیدانند که شرب خمر حرام است اینها تارک شرب خمر هستند، امتثال کردند حرمت شرب خمر، اینهایی که الان نمیدانند شرب خمر حرام است و ترک میکنند اینها امتثال حرمت شرب خمر کردند. (عبادیت اعمال حج را از این آیه استفاده میکنیم؟) بله، تمام اعمال حج عبادی است،«لله علی الناس حج البیت». (فقط وجوب استفاده میشود) «علی الناس» وجوب را میآورد، «لله» قربت را میآورد، «علی الناس» برای اثبات وجوب است، «علی» برای اثبات وجوب است دیگر، علیک فلان، علیک هذا العمل، «لله» اثبات قصد قربت را میکند. (قصد قربت هم …) بله، این که شکی در آن نیست شما میتوانید تمام اعمال خود را عبادی انجام دهید؛ یعنی غذا هم که میخورید نیت شما این باشد غذا بخورید که قوت پیدا کنید که بتوانید خدمت به دین کنید، برای آن هم ثواب داده میشود، راه میروید میخواهید بیایید به درس این قدمهایی را که برمیدارم نیت میکنم که بروم به درست برای این که خدمت به دین کنم ثواب برای آن داده میشود، تمام اعمالی که انسان انجام میدهد میتواند مستند به مولا کند، مضاف به مولا کند و در نتیجه مورد ثواب هم شود هم خودش لذت ببرد هم ثواب ببرد، امکانش هست. (اگر امر هم نداشته باشد امکان دارد؟) خیر، این نمیشود یا باید امر داشته باشد یا حسن داشته باشد ولیکن امر دارد الان امر نسبت به خدمت به دین اینها قطعا مأمور به است. البته التفات میخواهد چون اگر التفات نداشته باشد و قصد امر نکند عنوان اطاعت و امتثال بر آن مترتب نمیشود.
۱۴) موسوعة الإمام الخوئي ج۲۹ ص ۴۲۷
۱۵) موسوعة الإمام الخوئي ج۲۹ ص ۴۲۸
۱۶) (سؤال: داریم، از حضرت سؤال میکند کسی که مبیت منا را ترک کرده چه حکمی دارد) روایات همه با لحاظ مورد است، یا در مورد کسی است که به منا نرسیده، چه کرده یا وقتش کم آمده، اما منع از سلطان در آن نیست، عامی در آن نیست.
۱۷) موسوعة الإمام الخوئي ج۲۹ ص ۴۲۸