بسم الله الرحمن الرحیم
از مجموعه روایات که چند مورد را قرائت خواهم کرد یک قاعده کلیه استفاده میشود و آن این است که جایی که شخص مکلف عذری دارد که به سوء اختیارش نیست ـ که از آن تعبیر میشود به «ما غلب الله علیه» خدا بر او غلبه پیدا کرده و این عذر برای او پیدا شده و از اختیار خودش خارج است ـ فالله اولى بالعذر پروردگار متعال اولی به عذر است که عذر این شخص را بپذیرد و از روایات استفاده می شود که در موارد مختلف حکم شده به اجزاء در صورت تعذر بعضی از شرائط.
ما باید این روایات را قرائت کنیم ببینیم از این روایت چه استفاده میشود و آیا در ما نحن فیه که یک تعذری است و اضطراری است که تحت اختیار مکلف نیست آیا صغرای این قاعده هست یا نیست در همین مثالی که گفتم نمیگذارند که برگردد و طواف نساء را بعد از سعی انجام بدهد.
اما روایات از جهت سند روایات تام السند دارد. لذا بررسی سند تک تک روایات نمیکنیم.
روایت اول در کافی جلد ۳ صفحه ۴۱۲:
«محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد عن علی بن حدید عن مرازم قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام عن المریض لا یقدر على الصلاه قال فقال کل ما غلب الله علیه فالله أولى بالعذر».
روایت دیگر:
«علی بن إبراهیم عن أبیه و محمد بن إسماعیل عن الفضل بن شاذان جمیعا عن ابن أبی عمیر عن حفص بن البختری عن أبی عبد الله علیهالسلام قال سمعته یقول فی المغمى علیه قال ما غلب الله علیه فالله أولى بالعذر».[۱]
روایت دیگر:
«علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أبی عمیر عن مرازم قال: سأل إسماعیل بن جابر أبا عبد الله علیه السلام فقال أصلحک الله إن علی نوافل کثیره فکیف أصنع فقال اقضها فقال له إنها أکثر من ذلک قال اقضها قلت لا أحصیها قال توخّ قال مرازم و کنت مرضت أربعه أشهر لم أتنفل فیها قلت أصلحک الله و جعلت فداک مرضت أربعه أشهر لم أصل نافله فقال لیس علیک قضاء إن المریض لیس کالصحیح کل ما غلب الله علیه فالله أولى بالعذر فیه».[۲]
این روایات را که میخوانم در ابواب مختلف برای این است که اثبات بشود که این قاعده، قاعدهی کلیه هست خاص به موردی نیست و الا روشن است که مربوط به بحث ما نیست.
روایت دیگر:
«فإن قال فلم إذا مرض الرجل أو سافر فی شهر رمضان فلم یخرج من سفره أو لم یفق من مرضه حتى یدخل علیه شهر رمضان آخر وجب علیه الفداء للأول و سقط القضاء فإذا أفاق بینهما أو أقام و لم یقضه وجب علیه القضاء و الفداء قیل لأن ذلک الصوم إنما وجب علیه فی تلک السنه فی ذلک الشهر فأما الذی لم یفق فإنه لما أن مرت علیه السنه کلها و قد غلب الله تعالى علیه فلم یجعله [یجعل] له السبیل إلى أدائه سقط عنه و کذلک کلما غلب الله علیه مثل المغمى علیه الذی یغمى علیه یوما و لیله فلا یجب علیه قضاء الصلوات کما قال الصادق ع کلما غلب الله علیه العبد فهو أعذر له لأنه دخل الشهر و هو مریض فلم یجب علیه الصوم فی شهره و لا سنته للمرض الذی کان فیه».[۳]
راویت دیگر:
«حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید رضی الله عنه قال حدثنا محمد بن الحسن الصفار عن أحمد بن محمد بن عیسى عن محمد بن سنان عن عبد الله بن مسکان عن موسى بن بکر قال: قلت لأبی عبد الله علیه السلام الرجل یغمى علیه الیوم و الیومین و الثلاثه و الأربعه و أکثر من ذلک کم یقضی من صلاته فقال أ لا أخبرک بما یجمع لک هذا و أشباهه کل ما غلب الله عز و جل علیه من أمر و الله أعذر لعبده و زاد فیه غیره أن أبا عبد الله قال و هذا من الأبواب التی یفتح کل باب منها ألف باب».[۴]
این قاعده که ما به شما دادیم از قواعدی است که از ابوابی است که یفتح منها الف باب. میشود فروعات مختلفی از آن استباط کنید و استفاده کنید.
این هم روایت مهمی است.
روایت دیگر:
«سعد بن عبد الله عن إبراهیم بن هاشم عن إسماعیل بن مرار و عبد الجبار بن المبارک عن یونس بن عبد الرحمن عن هشام بن سالم عن سلیمان بن خالد قال: سألت أبا عبد الله ع عن رجل کان علیه صیام شهرین متتابعین فصام خمسه و عشرین یوما ثم مرض فإذا برأ أ یبنی على صومه أم یعید صومه کله فقال بل یبنی على ما کان صام ثم قال هذا مما غلب الله علیه و لیس على ما غلب الله عز و جل علیه شیء».[۵]
در ما نحن فیه شرط بود تأخر طواف نساء از سعی. ما نحن فیه شده از متعذر مما غلب الله علیه است فهو اولی بالعذر است. شرطیت ساقط می شود و بقیه عمل واجب است انجامش و مجزی است.
درس فقه تاریخ ۳۰/۱۱/۱۴۰۰