والد معظم مدظله نقل میکردند از مرحوم آقای خوئی ـ اینهایی که میبینید به جایی رسیدند این طور به جایی رسیدند ـ ایشان مینشسته روی زمین، مینشسته تکیه میداده، کار میکرده، مطالعه میکرده، مینوشته وقتی خسته میشد و خوابش میگرفته سرش را روی این متکا میگذاشته چرتی که میزده باز بلند میشده شروع میکرده به کار کردن، حالا ما وقتی میخواهیم بخوابیم باید ساعت مشخص خواب عمیق، پنج شش ساعت خواب باشد قبل از آن، چه باشد بعد از آن چه باشد وسط خوابش چه باشد، کلی قبل و بعد و وسط و اینها باید لازم داشته باشیم.
از مرحوم صاحب جواهر یک مرتبه برای شما نقل کردم ایشان وقتی جواهر را مینوشتند تابستان بوده در سرداب رفته شروع کرده به نوشتن دیده نه هوا دم دارد ممکن نیست، نجف واقعا هوای عجیبی دارد تابستانها ما آن جا را درک کردیم میدانیم چه خبر است، آمده روی پشت بام شروع کرده به نوشتن دیده باز هم ممکن نیست لُنگ به خودش بسته رفته در حوض حیاط تا کمر، کتاب را گذاشته شروع کرده به نوشتن این میشود که در کتابهای آنها برکت پیدا میشود.