ویرایش محتوا

جلسه ۱۰۹ ـ چهار‌شنبه ۳۱‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۳‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۸ ـ سه‌شنبه ‏۳۰‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۲‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۷ ـ دو‌شنبه ۲۹‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۱‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۶ ـ یکشنبه ۲۸‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۰‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۵ ـ شنبه ۲۷‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۹‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۰۴ ـ چهار‌شنبه ‏۲۴‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۶‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۰۳ ـ سه‌شنبه ۲۳‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۵‏.۱۱‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۰۲ ـ دو‌شنبه ۲۲‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۴‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۱ ـ یکشنبه ۲۱‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۳‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰۰ ـ شنبه ۲۰‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱۲‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۹ ـ سه‌شنبه ۱۶‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۸‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۸ ـ دو‌شنبه ۱۵‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۷‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۷ ـ یکشنبه ۱۴‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۶‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۶ ـ شنبه ۱۳‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۵‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۵ ـ چهار‌شنبه ۱۰‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۴ ـ سه‌شنبه ۹‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۱‏.۱۱‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۳ ـ دو‌شنبه ۸‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۹‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۲ ـ یکشنبه ۷‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۸‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۱ ـ شنبه ۶‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۷‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۹۰ ـ دو‌شنبه ۱‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۲‏.۱۰‏.۱۴۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸۹ ـ یکشنبه ۳۱‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۲۱‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۸ ـ شنبه ۱‏.۲‏.۱۴۰۴ ـ ۲۰‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۷ ـ چهار‌شنبه ۲۷‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۷‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۶ ـ سه‌شنبه ۲۶‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۶‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۵ ـ دو‌شنبه ۲۵‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۵‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۴ ـ یکشنبه ۲۴‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۴‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۳ ـ شنبه ۲۳‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۳‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۲ ـ چهار‌شنبه ۲۰‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۱۰‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۱ ـ سه‌شنبه ۱۹‏.۱‏.۱۴۰۴ ـ ۹‏.۱۰‏.۱۴۴۶

جلسه ۸۰ ـ شنبه ۴‏.۱۲‏.۱۴۰۳ ـ ۲۳‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۹ ـ چهار‌شنبه ۱‏.۱۲‏.۱۴۰۳ ـ ۲۰‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۸ ـ سه‌شنبه ‏۳۰‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۹‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۷ ـ دو‌شنبه ۲۹‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۸‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۶ ـ یکشنبه ۲۸‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۷‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۵ ـ شنبه ۲۷‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۶‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۴ ـ سه‌شنبه ۲۳‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۲‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۳ ـ چهار‌شنبه ۱۷‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۶‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۲ ـ سه‌شنبه ۱۶‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۵‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۱ ـ دو‌شنبه ۱۵‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۴‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۷۰ ـ شنبه ۱۳‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۲‏.۸‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۹ ـ چهار‌شنبه ۳‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۲۱‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۸ ـ سه‌شنبه ۲‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۲۰‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۷ ـ دو‌شنبه ۱‏.۱۱‏.۱۴۰۳ ـ ۱۹‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۶ ـ یکشنبه ‏۳۰‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۱۸‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۵ ـ شنبه ۲۹‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۱۷‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۴ ـ دو‌شنبه ۲۴‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۱۲‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۳ ـ یکشنبه ۲۳‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۱۱‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۲ ـ چهار‌شنبه ۱۹‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۷‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۱ ـ دو‌شنبه ۱۷‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۵‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۶۰ ـ یکشنبه ۱۶‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۴‏.۷‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۹ ـ چهار‌شنبه ۱۲‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۳۰‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۸ ـ سه‌شنبه ۱۱‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۹‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۷ ـ دو‌شنبه ۱۰‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۸‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۶ ـ شنبه ۸‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۶‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۵ ـ چهار‌شنبه ‏۵‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۳‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۴ ـ سه‌شنبه ۴‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۲‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۳ ـ دو‌شنبه ۳‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۲۱‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۲ ـ شنبه ‏۱‏.۱۰‏.۱۴۰۳ ـ ۱۹‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۱ ـ چهارشنبه ۲۸‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۱۶‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۵۰ ـ شنبه ‏۲۴‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۱۲‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۹ ـ چهار‌شنبه ۲۱‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۹‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۸ ـ سه‌شنبه ‏۲۰‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۸‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۷ ـ دو‌شنبه ۱۹‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۷‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۶ ـ یکشنبه ۱۸‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۶‏.۶‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۵ ـ ‌شنبه ۱۷‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۵‏.۶‏.۱۴۴۶

تتمه اشکال سوم والد معظم بر مرحوم اصفهانی[۱]

تتمه جواب اول از مانع
راه حل اول از جواب اول به تفکیک در حجیت
جواب از تفکیک در حجیت
راه حل دوم از جواب اول، عدم اضطراب متن
جواب دوم از مانع
اشکال در جواب دوم از مانع
نتیجه در روایت مانعه

بیان حکم صور شبهه حکمیه و موضوعیه تذکیه

بیان صور شبهه حکمیه شک در تذکیه

صورت ۱. شک در قابلیت

صورت ۱.۱. شک در قابلیت از جهت مانعیت چیزی
صورت ۱.۲. شک در قابلیت از غیر جهت مانعیت
۱.۲.۱. در صورت وجود عام
۱.۲.۲. در صورت عدم وجود عام

صورت ۲. شک در غیر قابلیت

صورت ۲.۱. شک در شرطیت
۲.۱.۱. اگر تذکیه اسم برای مسبب باشد
۲.۱.۲. اگر تذکیه اسم برای سبب باشد

جلسه ۴۴ ـ چهارشنبه ۷‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۵‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۳ ـ سه‌شنبه ۶‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۴‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۲ ـ دو‌شنبه ‏۵‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۳‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۱ ـ یکشنبه ۴‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۲‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۴۰ ‌ـ شنبه ۳‏.۹‏.۱۴۰۳ ـ ۲۱‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۹ ـ چهار‌شنبه ‏۳۰‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۸‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۸ ـ سه‌شنبه ‏۲۹‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۷‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۷ ـ دو‌شنبه ۲۸‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۶‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۶ ـ چهار‌شنبه ۲۳‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۱‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۵ ـ سه‌شنبه ۲۲‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۰‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۴ ـ دو‌شنبه ۲۱‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۹‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۳ ـ یکشنبه ۲۰‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۸‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۲ ـ شنبه ۱۹‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۷‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۱ ـ چهار‌شنبه ۱۶‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۴‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۳۰ ـ سه‌شنبه ۱۵‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۳‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۹ ـ دو‌شنبه ۱۴‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲‏.۵‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۸ ـ ‌شنبه ۱۲‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۹‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۷ ـ چهار‌شنبه ۹‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۶‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۶ ـ سه‌شنبه ۸‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۵‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۵ ـ دو‌شنبه ۷‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۴‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۴ ـ یکشنبه ۶‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۳‏.۴‏.۱۴۴۵

جلسه ۲۳ ـ شنبه ۵‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۲۲‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۲ ـ چهار‌شنبه ۲‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۹‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۱ ـ سه‌شنبه ۱‏.۸‏.۱۴۰۳ ـ ۱۸‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۲۰ دو‌شنبه ‏۳۰‏.۷‏.۱۴۰۳ ـ ۱۷‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۹ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۷.۲۹ ـ ۱۶‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۸ ـ شنبه ۱۴۰۳.۷.۲۸ ـ ۱۵‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۷ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۷.۲۴ ـ ۱۱‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۶ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۷.۲۲ ـ ۹‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۵ ـ شنبه ۱۴۰۳.۷.۲۱ ـ ۸‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۴ ـ چهارشنبه ۱۴۰۳.۷.۱۸ ـ ۵‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۳ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۷.۱۷ ـ ۴‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۲ ـ دو‌شنبه ۱۴۰۳.۷.۱۶ ـ ۳‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۱ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۷.۱۵ ـ ۲‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۱۰ ـ شنبه ۱۴۰۳.۷.۱۴ ـ ۱‏.۴‏.۱۴۴۶

جلسه ۹ ـ شنبه ۱۴۰۳.۷.۷ ـ ۲۴‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۸ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۷.۳ ـ ۲۰‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۷ ـ دوشنبه ۱۴۰۳.۷.۲ ـ ۱۹‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۶ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۷.۱ ـ ۱۸‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۵ ـ چهارشنبه ۱۴۰۳.۶.۲۸ ـ ۱۴‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۴ ـ سه‌شنبه ۱۴۰۳.۶.۲۷ ـ ۱۳‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۳ ـ دوشنبه ۱۴۰۳.۶.۲۶ ـ ۱۲‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۲ ـ یکشنبه ۱۴۰۳.۶.۲۵ ـ ۱۱‏.۳‏.۱۴۴۶

جلسه ۱ ـ شنبه ۱۴۰۳.۶.۲۴ ـ ۱۰‏.۳‏.۱۴۴۶

فهرست مطالب
    فهرست مطالب
    فهرست مطالب

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

    بحث در تعارض بین اخبار من بلغ بود بنا بر این که مدلول آن اسقاط شرائط حجیت باشد و ادله حجیت خبر واحد مفاد ادله حجیت خبر واحد این است که خبر ثقه حجت است مطلقا چه در واجبات چه در مستحبات و به مفهوم دلالت می‌کند که نه در واجبات نه در مستحبات خبر غیر ثقه حجت نیست. اخبار من بلغ اثبات می‌کند که در مستحبات خبر حجت است ولو از غیر ثقه باشد. از ثقه باشد حجت است، از غیر ثقه هم باشد حجت است. در نتیجه نسبت به قیام خبر غیر ثقه یعنی خبر ضعیف بر مستحب دو طائفه از روایات متعارض هستند مفاد ادله حجیت خبر واحد به مفهومها عدم حجیت است، مفاد اخبار من بلغ به مسلک اسقاط حجیت، حجیت این خبر ضعیف است، می‌شوند متعارض.

    یک جواب برای حل تعارض در بحث گذشته گفتیم و مناقشه شد.

    جواب دوم ترجیح به شهرت

    جواب دوم این است که تعارض را ما قبول می‌کنیم ولیکن چون روایات اخبار من بلغ مورد عمل مشهور هست لذا دارای مرجح هست «خذ بما اشتهر بین اصحابک»[۱] و به شهرت عملی اخبار من بلغ مقدم می‌شود بر ادله حجیت خبر واحد در ماده اجتماع.

    اشکالات بر جواب دوم

    این جواب هم مورد مناقشه است:

    اشکال اول شهرت عملی مرجح نیست

    اولا آنچه که جزء مرجحات در باب تعارض قرار گرفته شهرت روائیه است نه شهرت عملیه. چون در مقبوله عمر بن حنظله،[۲] راوی بعد از آن که امام علیه السلام بر فرض صدور روایت، دستور می‌فرماید به أخذ به أعدل و أوثق، این می‌گوید هر دو ثقه هستند، هر دو عادل هستند، هر دو را مساوی فرض می‌کند دستور می‌دهند «خذ بما اشتهر بین اصحابک» یعنی آن روایتی که مشتهر بین اصحاب است چون راوی می‌گوید «کلاهما»، هر دو استناد می‌کنند به روایت شما، حضرت هم می‌فرماید آن روایتی که مشهور است به آن اخذ کن پس شهرت روائیه مرجح است.

    شهرت روایی یعنی این که در یک طرف یکی دو تا روایت داشته باشیم در آن طرف ده تا، پانزده تا روایت داشته باشیم. در ما نحن فیه این طور نیست، روایات اخبار من بلغ متعدد است روایات حجیت خبر واحد هم متعدد است، روایت «یونس بن عبد الرحمن ثقة»،[۳] «العمری و ابنه ثقتان»[۴] و روایات دیگر، خود روایات باب تعارض اگر به خاطرتان باشد مورد استدلال واقع شد برای حجیت خبر واحد.

    یکی از وجوه برای حجیت خبر واحد استدلال به اخبار بود. البته دور آن را جواب دادیم چون گفتیم اخبار تواتر اجمالی دارند مثل «أ یونس بن عبد الرحمن ثقة» مثل «العمری و ابنه ثقتان». یکی از وجوه استدلال، استدلال به خود روایات باب تعارض بود، که خود روایات باب تعارض هم اثبات می‌کند که خبر ثقه حجت است. تقریب استدلال آن به این بود که تعارض فرع بر تمامیت مقتضی در متعارضین است یعنی فرع بر حجیت متعارضین است لولا المعارض پس باید خبر ثقه حجت باشد که فرض تعارض شده و در فرض تعارض امام علیه السلام راه حل نشان می‌دهند.

    پس اشکال اول این است که شهرتی که مرجح است شهرت روائیه است و در این جا شهرت روائیه ما نداریم.

    اشکال دوم در عموم من وجه جای ترجیح نیست

    خوب دقت کنید چون این اشکال را طرح نفرمودند. اشکال دوم این است که یک بحثی است که آیا إعمال مرجحات مربوط به تعارض دو خبری است که تنافی آن‌ها بالتباین باشد یا اعمال مرجحات حتی در تعارض به عموم من وجه هم جاری است. چون این جا یک مسئله بسیار مهمی پیش می‌آید. در تعارض به تباین وقتی شما ترجیح می‌دهید می‌گویید روایت «الف» مرجح دارد صادر است روایت «باء» مرجح ندارد غیر صادر است در تعارض به عموم من وجه در ماده اجتماع تعارض دارند شما در ماده اجتماع یکی را مقدم می‌دارید و در ماده اجتماع آن یکی دیگر را ساقط می‌کنید این می‌شود تبعیض در حجیت یعنی باید بگوییم این روایت به یک مقدار از مدلول آن صادر است به یک مقدار از مدلول آن صادر نیست. به آن مقدار از مدلول آن که تعارض دارد صادر نیست چون مرجح در مقابل آن است به آن مقداری از مدلول که معارض ندارد صادر است. تبعیض در حجیت معنا ندارد.

    لذا اشکال دوم عبارت از این است که بر فرضی هم که ما قبول کنیم ترجیح را اعمال مرجحات در تعارض به عموم من وجه جاری نیست.

    ان قلت

    ممکن است کسی بگوید که شهرت عملی در این جا سبب می‌شود برای این که روایات مقابل بشود معرض عنه مشهور؛ یعنی از این که فقها به اخبار من بلغ عمل کردند کشف می‌کنیم که قصور در روایاتی است که مقابل اخبار من بلغ هست. روی نظر این که اعراض مشهور موهن سند است.

    یادتان هست که یک بحثی داشتیم پایان بحث حجیت ظن، گفتیم که آیا عمل مشهور جابر است یا خیر، اعراض مشهور موهن است یا موهن نیست. ممکن است کسی بگوید این جا چون روایات من بلغ مورد عمل مشهور است پس روایات مقابل آن می‌شود معرض عنه مشهور لذا از این باب روایات من بلغ مقدم می‌شود.

    قلت

    این جواب هم ناتمام است. چرا؟ چون شکی نیست که هیچ قصوری نسبت به روایاتی که دلالت می‌کند بر حجیت خبر ثقه نیست، نه در روایات آن نه در سیره عقلائی آن و لذا جا برای چنین حرفی نیست.

    اگر هم باز شما بخواهید این حرف را بزنید باز باید بگویید شهرت عملیه اعراض اثبات می‌کند از حجیت خبر ثقه در خصوص مستحبات؛ یعنی آن جایی را که معارضه است آن جا باید بگویید شده معرض عنه مشهور، جایی که معارضه نیست که معرض عنه مشهور نیست، باز می‌شود تبعیض در حجیت و تبعیض در حجیت معنا ندارد.

    پس این توجیه هم برای تقدیم اخبار من بلغ ناتمام است.

    جواب سوم جمع به نص و ظاهر

    وجه سوم بیان آن متوقف بر تذکر یک مقدمه است که این مقدمه را من بار‌ها توضیح دادم بنا بر این فقط اشاره می‌کنم.

    اگر ما دو تا دلیل داشته باشیم که نسبت بین دو دلیل عموم و خصوص من وجه باشد مثل این که یک دلیل مفهوم الماء اذا بلغ قدر کر لم ینجسه شیء، مفهوم آن چه می‌شود؟ القلیل ینجسه شیء، اعم از این که این قلیل جاری باشد یا راکد باشد. دلیل دیگر می‌گوید الجاری لا ینفعل، لأن له ماده، اعم از این که قلیل باشد یا کثیر باشد. ماده اجتماع آن‌ها می‌شود آب جاری قلیل، ما در این ماده اجتماع اگر حکم به تعارض بکنیم و تساقط لازم بیاید برای دلیل الجاری لا ینفعل مورد نماند. چرا؟ چون جاری اگر کثیر باشد که داخل الماء اذا بلغ قدر کر لم ینجسه شیء می‌شود، اگر هم قلیل باشد که مفهوم آن دلیل می‌گیرد آن را و حکم به طهارت آن نمی‌شود لذا جاری به عنوان خودش موضوعیت پیدا نمی‌کند.

    در این گونه موارد که از تساقط لازم می‌آید لغویت یک دلیل می‌گوییم آن دلیل در آن مورد نص می‌شود که این‌ها را توضیح دادم مفصل، نص مقدم بر ظاهر می‌شود تخصیص می‌زند دلیل مقابل را.

    ما نحن فیه این طور است. ادله حجیت خبر واحد می‌گوید خبر ثقه حجت است چه در واجبات چه در مستحبات، اخبار من بلغ می‌گوید خبر دال بر استحباب حجت است چه ثقه باشد چه ضعیف باشد. خبر ضعیف دال بر استحباب می‌شود ماده اجتماع، مفهوم ادله حجیت خبر می‌گوید حجت نیست، اخبار من بلغ می‌گوید حجت هست. حالا اگر در این تعارض حکم به تساقط کنیم موردی برای اخبار من بلغ باقی نمی‌ماند. چرا؟ چون خبری که قائم می‌شود بر مستحب اگر ضعیف باشد که حجت نیست چون ساقط شد آن که می‌خواست آن را حجت کند اخبار من بلغ بود که اخبار من بلغ را ساقط کردیم. اگر هم خبر دال بر استحباب خبر ثقه باشد که مشمول آیه نبأ و سیره عقلاء و روایات دال بر حجیت خبر ثقه است، کلا موردی برای عمل به اخبار من بلغ باقی نمی‌ماند. لذا صونا لکلام الحکیم عن اللغویه حکم می‌کنیم به تقدیم اخبار من بلغ.

    (…)[۵]

    نتیجه این شد که پس در ما نحن فیه ـ این‌ها همه بحث‌ها فرضی است اگر ما قائل بشویم به اسقاط شرائط حجیت، و الا ما که اصلا در اخبار من بلغ این مبنا را قبول نکردیم ـ بر فرض اسقاط شرائط حجیت نتیجه این شد که اخبار من بلغ مقدم می‌شود و به آن عمل می‌شود.

    (…)[۶]

    تنبیه چهارم در این است که آیا اخبار من بلغ شامل مکروهات می‌شود یا شامل مکروهات نمی‌شود. عنوان بحث را طرح می‌کنم بحث را می‌گذارم برای فردا.

    دو جور روایات داریم که مفید کراهت هست: یکی روایتی که به صورت نهی وارد می‌شود ولیکن قطعا حرام نیست و دلالت می‌کند بر کراهت یعنی نهی، نهی تنزیهی است و یکی نه به عنوان خود کراهت وارد می‌شود. می‌خواهیم ببینیم اگر خبر ضعیفی قائم بر کراهت شد می‌شود فتوا بدهیم به کراهت بنا بر قبول کردن اخبار من بلغ همان طور که در مستحبات اگر خبر ضعیف قائم می‌شد بر مستحب فتوا می‌دهیم به استحباب حالا اگر قائم بشود بر مکروه فتوا می‌دهیم به کراهت یا فتوا نمی‌دهیم و خاص به مستحبات است. ان‌شاءالله برای فردا.

    و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین.



    ۱) عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية ج‏۳ ص۱۲۹

    ۲) وسائل الشيعة ج‏۲۷ ص۱۰۶

    ۳) وسائل الشيعة ج‏۲۷ ص۱۴۸

    ۴) وسائل الشيعة ج‏۲۷ ص۱۳۸

    ۵) (سؤال: خبر ضعیف دال بر وجوب) آن هم محض خاطر شما جزء یکی از تنبیهات می‌آید (مقدار ثواب را بیان می‌کند لغویت نیست دیگر) چون آن که مورد اتفاق همه است اصل استحباب است، الان روی اسقاط شرائط حجیت داریم بحث می‌کنیم نه روی مقدار ثواب و این‌ها روی مبنای اول است. (تبعض در حجیت داشتیم) خیر، آن یک چیز دیگر است آن تفکیک در حجیت است، این که الان من صحبت می‌کردم تبعیض در سند است یعنی روایت یک سند بیشتر ندارد شما باید بگویید این سند نسبت به بعضی از مدلول آن صادر است نسبت به بعضی از مدلول آن صادر نیست نمی‌شود، تفکیک در حجیت معقول است، یک سند است، سند را نمی‌شکنیم، فقرات را می‌شکنیم، می‌گوییم این فقره معارض دارد، مخالف با اجماع است ساقط است، در ما نحن فیه مشکل این است که شما سند را می‌شکنید، می‌گویید این سند یک روایت یک سند بیشتر ندارد، می‌گویید سند، خوب مثال بزنم برای شما گفته اکرم کل عالم؛ عالم اعم از عالم عادل و فاسق است شما می‌گویید این اکرم کل عالم از معصوم صادر شده نسبت به عالم عادل صادر نشده نسبت به عالم فاسق، نمی‌شود یک کلام است صادر شده (یک کلام یا صادر شده یا نشده) خیر، تفکیک در حجیت نیست، فقرات مختلف است هر فقره برای خود حکم خود را دارد (این یک روایت است) باشد یک روایت است ولیکن فقرات از هم مستقل هستند لذا در تفکیک در حجیت هم اگر فقرات متصل به هم باشند باز نمی‌توانیم تفکیک در حجیت بکنیم (اگر یک روایتی حجت است همه فقرات آن حجت است شما می‌فرمائید چون جدا هستند می‌شود آن را جدا کرد ولی یک روایت است، اگر حجت است همه آن حجت است) بحث این است که چند فقره است وقتی چند فقره بود مثل این که هر فقره آن این سند را دارد، این فقره آن این سند را دارد معارض دارد، این فقره ساقط می‌شود اما آن فقره سند دارد معارض ندارد ثابت است، این مشکل ندارد اما سند را شما با این تبعیض قرار دهید یعنی سند را بشکنید بگویید اکرم کل عالم نسبت به عالم عادل صادر است نسبت به عالم فاسق صادر نیست این تفکیک در حجیت نیست، چه چیزی را تفکیک کرده، یک کلام است، تفکیک نشده است (ادله حجیت خبر واحد نسبت به صدور علت تامه است یا مقتضی) محض خاطر شما مقتضی است چون چیز‌های دیگر هم باید بگذارید (دلیل حجیت خبر نسبت به حجیت صدور اقتضا دارد الان در این جا که صدور نسبت به بعضی قبول می‌کنیم دون بعضی، مقتضی در هر دو تمام است مانع جلوی آن را گرفته است) خدا خیرت بدهد یک سند که بیشتر نیست (یک سند باشد، دلیل حجیت صدور مگر مقتضی نیست…) مقتضی است نسبت به کل سند، یعنی چه مقتضی است؟ یعنی اگر مانع نداشته باشد کل سند می‌شود حجت، اگر معارض داشته باشد کل سند می‌شود ساقط.

    ۶) (سؤال: ما نفهمیدیم چطور…) چرا؟ مثلا حالا عرض می‌کنم این را مثل این که گفتیم باید بودید دیروز شاید بودید مفهوم آیه نبأ که مفهوم (دلالت بر حجیت می‌کند) خیر، از آن طرف هم (منطوق آن هم هست) منطوق آن بالاخره ما که می‌گوییم ادله حجیت یا به مفهوم یا به منطوق می‌گوید خبر غیر عادل حجت نیست، آیه نبأ که درست است، می‌گوید خبر غیر عادل حجت نیست، روایات دیروز هم توضیح دادم این را ولو می‌گوید: «أ یونس بن عبد الرحمن ثقة آخذ عنه معالم دینی» و اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند اما چون در مقام تحدید است مفهوم دارد (…) سرش این است که می‌پرسد از امام می‌گوید ممن آخذ معالم دینی اگر غیر ثقه هم یعنی ممکن بود از او اخذ معالم دینی العیاذ بالله امام علیه السلام جواب را کامل به سائل نداده بودند، ممن آخذ معالم دینی، این در مقام تحدید است؛ مثل این است که بگویید من اقلد؟ و فرض این است که هم تقلید اعلم جائز است هم تقلید عالم، من بگویم تقلید اعلم بکن، جواب غلط است (خیر، سؤال سائل از اعلم است کدام اعلم …) خیر، ممن آخذ معالم دینی این است، ندارد من الثقه؟ ممن آخذ معالم دینی، أ یونس بن عبد الرحمن، آن سؤال از صغری است یا «فما ادیا عنی فعنی یؤدیان» این‌ها همه در مقام تحدید است (آیه نبأ را قبول نفرمودید آن جا، این جا استدلال می‌کنید) ما قبول که نداریم می‌گوییم که بر فرضی که دلیل بر حجیت خبر مثلا آیه نبأ باشد منطوق آن می‌گوید خبر غیر عادل حجیت نیست اگر دلیل شما سیره است، سیره تحدید دارد می‌گوید خبر غیر ثقه حجت نیست و هکذا.

    دیدگاه‌ خود را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    پیمایش به بالا