ویرایش محتوا

جلسه ۱۳

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۲

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۱

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱۰

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۹

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۵

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۴

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۹۱

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۹۰

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸۹

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸۸

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸۷

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸۵

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸۴

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۸۳

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷۷

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷۹

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷۸

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷۵

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷۴

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷۳

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷۲

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷۱

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۷۰

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۶۸

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۶۴

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۶۲

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۶۱

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۵۳

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۵۲

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۵۱

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۵۰

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۴۹

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۴۸

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۴۷

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۴۵

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۴۶

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۴۴

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۴۰

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۴۳

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۴۲

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۴۱

فیلد مورد نظر وجود ندارد.

جلسه ۱

جلسه ۲۳

و قد یستدلّ على البراءه بوجوه غیر ناهضه، منها: استصحاب البراءه المتیقّنه حال الصغر أو الجنون و فیه: أنّ الاستدلال مبنیّ على اعتبار الاستصحاب من باب الظنّ، فیدخل أصل البراءه بذلک فی الأمارات الدالّه على الحکم الواقعیّ، دون الاصول المثبته للأحکام الظاهریّه.

مروری بر مباحث گذشته در ادله برائت

استدلال بعضی از علماء به ادله دیگر بر برائت

دلیل اول: استصحاب

اشکالات مرحوم شیخ (قدّس ‌سرّه) بر استدلال به استصحاب برائت

تقریر اشکال اول براساس چند مقدمه:

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

مقدمه سوم:

نتیجه مقدمه سوم

مقدّمه چهارم:

کیفیت اشکال اول مرحوم شیخ (قدس سره) بر استصحاب برائت

ادله سه گانه قائلین به عدم استدلال به استصحاب بر برائت

عدم ترتّب «عدم العقاب و جواز الفعل» بر مستصحبهای سه گانه

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

عدم ترتّب مقارنات اتفاقیه مستصحب های سه گانه بر استصحاب

صحت استدلال دو گروه به استصحاب بر برائت

اشکال دوم مرحوم شیخ (قدس سره) بر استصحاب برائت

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

دلیل دوم: عسر و حرج بودن إحتیاط

تبین دیدگاه اخباریین و مجتهدین در جریان احتیاط

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

دلیل سوم: متعذّر بودن إحتیاط

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

جلسه ۲۴

احتجّ للقول الثانی، و هو وجوب الکفّ عمّا یحتمل الحرمه بالأدلّه الثلاثه، فمن الکتاب طائفتان إحداهما ما دلّ علی النهی عن القول بغیر العلم، فإنّ الحکم بترخیص الشارع لمحتمل الحرمه قولٌ علیه بغیر علمٍ و افتراءٌ حیث إنّه لم یأذن فیه. و لایرد ذلک علی أهل الإحتیاط.

مروری بر مباحث گذشته در ادله برائت

بررسی دلیل دوم درباره احتیاط در شبهات تحریمیّه

استدلال اخباریین به آیات قرآن بر لزوم احتیاط

۱ـ تقریب استدلال به آیات ناهیه از افتراء

اشکال بر استدلال به آیات ناهیه و جواب نقضی مرحوم شیخ (قدس سره)

۲ـ تقریب استدلال به آیات آمره به تقوا

ادله قرآنی مرحوم شهید (قدس سره) بر مشروعیت احتیاط
آیه اول:
آیه دوم:
آیه سوم:
آیه چهارم:
آیه پنجم:

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به طایفه اول از آیات

جواب نقضی مرحوم شیخ (قدس سره)
جواب حلّی مرحوم شیخ (قدس سره)

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به طایفه دوم از آیات

جواب اول
مناقشه در پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) و جواب از آیه «تنازع»
جواب دوم

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

توضیح و تطبیق جواب دوم

استدلال دوم اخباریین بر وجوب احتیاط به روایات

دلالت طائفه اول از روایات بر توقف هنگام شبهه

نکته اول:

نکته دوّم:

تطبیق دلیل دوم اخباریین

تطبیق طایفه اول از روایات

تطبیق طایفه دوم از روایات

تطبیق جواب اول و دوم و ردّ آنها

ذکر روایات طائفه دوم و تطبیق آن

جلسه ۲۵

جلسه ۲۶

و الجواب: أنّ بعض هذه الأخبار مختصّ بما إذا کان المضیّ فی الشبهه اقتحاما فی الهلکه، و لا یکون ذلک إلّا مع عدم معذوریّه الفاعل‌؛ لأجل القدره على إزاله الشبهه بالرجوع إلى الإمام علیه السّلام أو إلى الطرق المنصوبه منه علیه السّلام، کما هو ظاهر المقبوله، و موثّقه حمزه بن الطیار، و روایه جابر، و روایه المسمعیّ.

تطبیق جواب سوم مرحوم شیخ (قدس سره) از روایات توقف

جواب چهارم مرحوم شیخ (قدس سره) از اخبار توقف در ضمن سه مرحله

مرحله اول:

مرحله دوم:

دو خصوصیت برای احکام ارشادیه

۱ـ تبعیت امر ارشادی از «مرشدٌ إلیه»
۲ـ عدم ثواب و عقاب بر امتثال اوامر ارشادی

صور هلاکت محتمله در شبهات

صورت اول: هلاکت محتمله بخاطر عقاب اخروی

موارد چهارگانه امر ارشادیِ وجوبی بودن امر به توقف
مورد یکم:
مورد دوم:
مورد سوم:
مورد چهارم:

صورت دوم: هلاکت محتمله غیر عقاب اخروی

مرحله سوم از جواب چهارم:

تطبیق جواب چهارم مرحوم شیخ (قدس سره)

تطبیق مرحله اول

تطبیق مرحله دوم

تطبیق مرحله سوم

تطبیق خلاصه جواب چهارم

جلسه ۲۷

جلسه ۲۸

و منها: أنّ أخبار البراءه أخصّ؛ لاختصاصها بمجهول الحلّیه و الحرمه، و أخبار التوقّف تشمل کلّ شبهه، فتخصّص بأخبار البراءه.

تبیین وجه پنجم و جواب دهم از اخبار توقف.

دلایل مرحوم شیخ (قدس سره) بر بطلان جواب دهم

۱ـ دلیل اول

تطبیق وجه پنجم و جواب دهم
تطبیق دلیل اول مرحوم شیخ (قدس سره) بر بطلان جواب دهم
تبیین دو نکته برای فهم جواب مرحوم شیخ (قدس سره)
نکته اول:
نکته دوم:
وجوه تأمل مرحوم شیخ (قدس سره) در جواب مذکور
وجه اول:
وجه دوم:

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

۲ـ دلیل دوم

تطبیق دلیل دوم مرحوم شیخ (قدس سره) بر بطلان جواب دهم

نتیجه نهایی در دلالت طایفه دوم از روایات احتیاط

بررسی طایفه سوم از روایات دال بر وجوب احتیاط

روایت اول: صحیحه عبدالرحمن ابن الحجّاج

تطبیق طایفه سوم از روایات بر وجوب احتیاط

تطبیق روایت اول: صحیحه عبدالرحمن ابن الحجّاج

تطبیق روایت دوم: موثّقه عبدالله ابن وضّاح

تطبیق روایت سوم: روایه الأمالی

تطبیق روایت چهارم: روایه عنوان البصری

تطبیق روایت پنجم: ما أرسله الشهید قدس‌سره

تطبیق روایت ششم: ما أرسله الشهید أیضاً

تطبیق روایت هفتم: ما اُرسل عنهم علیهم ‌السلام

جلسه ۲۹

جلسه ۳۰

جلسه ۳۱

هذا، و الذی یقتضیه دقیق النظر: أنّ الأمر المذکور بالاحتیاط لخصوص الطلب الغیر الإلزامیّ؛ لأنّ المقصود منه بیان أعلى مراتب الاحتیاط، لا جمیع مراتبه و لا المقدار الواجب.

جواب سوم به روایت أمالی

ارائه قرائنی بر دلالت روایت بر اعلی مراتب احتیاط

قرینه اول:

قرینه دوم:

اشکال و دفع آن

تطبیق جواب سوم به روایت أمالی

جواب از سایر روایات طائفه سوم

تطبیق جواب از سایر روایات

اشکالات مرحوم محقق(قدس سره) بر روایت پنجم

اشکال اول:

اشکال دوم:

ردّ کلام محقق(قدس سره) توسط مرحوم شیخ(قدس سره)

اولاً: مسئله اصولی نبودن «ما نحن فیه»

ثانیاً: خبر واحد نبودن «ما نحن فیه»

ثالثاً: حجت بودن خبر واحد در مسئله اصولی

رابعاً: ریبه نبودن تکلیف

تطبیق اشکالات مرحوم محقق(قدس سره) بر روایت پنجم

تطبیق ردّ کلام محقق(قدس سره) توسط مرحوم شیخ(قدس سره)

طائفه چهارم از روایات مورد استدلال اخباریین

وجه استدلال به روایات تثلیث

روایت اول: مقبوله عمر بن حنظله

قرینه اول: وجوب عمل به خبر مشهور
نکته
قرینه دوم: کلمه «نجی من المحرمات»
قرینه سوم: کلمه «وقع فی المحرمات»
قرینه چهارم: کلمه «و هلک من حیث لا یعلم»

تطبیق استدلال اخباریین به طایفه چهارم از روایات (روایات تثلیث)

تطبیق مقبوله عمر بن حنظله

تطبیق نحوه استدلال روایات تثلیث بر وجوب احتیاط

تطبیق قرینه اول بر استدلال به اخبار تثلیث

تطبیق قرینه دوم بر استدلال به اخبار تثلیث

تطبیق قرینه سوم بر استدلال به اخبار تثلیث

تطبیق قرینه چهارم بر استدلال به اخبار تثلیث

جلسه ۳۲

جلسه ۳۳

جلسه ۳۴

و الجواب: أوّلا: یا عبارت ما دارد: أقول اوّلاً منع تعلّق تکلیف غیر القادر على تحصیل العلم إلاّ بما أدّى إلیه الطرق الغیر العلمیّه این را هم بارها عرض کردیم که از نظر ادبی «ال» بر سر «غیر» نباید بیاید و غلط مصطلح است یا صفت برای طرق بگیرید! المنصوبه له، فهو مکلّف بالواقع بحسب تأدیه هذه الطرق، لا بالواقع من حیث هو، و لا بمؤدّى هذه الطرق من حیث هو حتّى یلزم التصویب أو ما یشبهه؛ لأنّ ما ذکرناه هو المتحصّل من ثبوت الأحکام الواقعیّه للعالم و غیره و ثبوت التکلیف بالعمل بالطرق.

مروری بر دلیل سوم اخباریین(دلیل عقلی) بر وجوب احتیاط

جواب اول مرحوم شیخ (قدس سره) به اخباریین

احتمالات سه گانه درباره طرق علم به احکام واقعی

بطلان احتمال دوم و سوم و ثبوت احتمال اول

جواب دوم مرحوم شیخ (قدس سره) به اخباریین

تطبیق جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به اخباریین

نحوه دوم دلیل عقلی اخباریین(وجوب دفع ضرر محتمل) بر وجوب احتیاط

اقسام اصاله الاحتیاط

دلایل قائلین به اصاله الاحتیاط قبل از شرع

دلیل اول
دلیل دوم

اقوال سه گانه درباره احتیاط قبل از شرع

تقریب استدلال به دلیل اصاله الحذر در افعال

جواب از نحوه دوم دلیلی عقلی بر وجوب احتیاط

کیفیت استدلال شیخ طوسی (قدس سره) بر اصاله الاحتیاط و جواب آن

تطبیق نحوه دوم دلیل عقلی بر وجوب احتیاط

جلسه ۳۵

و ینبغی التنبیه على امور: الاوّل: أنّ المحکیّ عن‌ المحقّق‌ التفصیل‌ فی اعتبار أصل البراءه بین ما یعمّ به البلوى و غیره، فیعتبر فی الاوّل دون الثانی، و لا بدّ من حکایه کلامه قدّس سرّه فی المعتبر و المعارج حتّى یتّضح حال النسبه، قال فی المعتبر.

خلاصه مطالب گذشته

تنبیهات برائت

تنبیه اول: جریان برائت در شبهه عامّ البلوای ناشی از فقد نص‌

نکات استفاده شده از طرح کلام مرحوم شیخ (قدس سره)

نکته اول
نکته دوم

تبیین کلام مرحوم محقق (قدس سره) در معتبَر

اقسام استصحاب از منظر مرحوم محقق (قدس سره)
۱ـ اصحاب حال عقل (استصحاب برائت اصلیه)
۲ـ استصحاب «عدم الدلیل دلیل است بر عدم»
۳ـ استصحاب حال الشرع

تبیین کلام مرحوم محقق (قدس سره) در معارج

تطبیق تنبیهات برائت

کلام محدّث أسترابادی در تحقیق کلام محقّق (قدس سرهما)

تطبیق کلام محدث استرابادی

مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در کلام محقق (قدس سره)

نکته: تقسیم حکم به حکم شأنی و فعلی

تبیین ادله شأنی و فعلی

شرایط فعلی بودن دلیل

تطبیق مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در کلام محقق (قدس سره)

جلسه ۳۶

نعم قد یُظنّ من عدم وجدان الدلیل بعدم لعموم البلوی به لا بمجرّده. بل مع ظنّ عدم المانع عن نشره فی أوّل الأمر من الشارع أو خلفائه أو من وصل إلیه. لکن هذا الظنّ لا دلیل على اعتباره، و لا دخل له بأصل البراءه.

تنبیهات برائت

خلاصه بحث گذشته

اشکالات مرحوم شیخ (قدس سره) بر تحقیق محدّث استرآبادی (قدس سره)

اشکال اوّل:

اشکال دوم:

اشکال سوم:

اشکال چهارم:

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

تحقیق شیخ (قدس سره) در کلام محقق (قدس سره) در معتبر

فرق بین «عدم الدلیل دلیل علی العدم» با استصحاب برائت

علت تغایر بین «عدم الدلیل دلیل علی العدم» با استصحاب برائت

اقامه شاهد توسط مرحوم شیخ (قدس سره)

تطبیق عبارت مرحوم شیخ (قدس سره)

عام مطلق بودن «عدم الدلیل دلیل علی العدم»

تطبیق عام مطلق بودن قسم دوم

خلاصه کلام مرحوم محقق (قدس سره) در معارج و معتبر

تطبیق خلاصه کلام مرحوم محقق (قدس سره) در معارج و معتبر

تنبیه دوم برائت: ادله ظنی بودن یا اصولی بودن اصاله الاباحه

نکته اول

نکته دوم

نکته سوم

تطبیق تنبیه دوم برائت

بطلان أماره بودن برائت

جلسه ۳۷

لثالث: هل أنّ أوامر الاحتیاط للاستحباب أو للإرشاد؟ لا إشکال فی رجحان الاحتیاط عقلا و نقلا، کما یستفاد من الأخبار المذکوره و غیرها.

تنبیه سوم برائت: ارشادی یا استحبابی بودن اوامر احتیاط

احتمالات وارده در تنبیه سوم

احتمال اول:

احتمال دوم:

دلیل اول:
مرحله اول
مرحله دوم
نتیجه:
دلیل دوم:
دلیل سوم:

تطبیق تنبیه سوم

تطبیق عبارت احتمالات وارده در تنبیه

تطبیق دلیل اول بر ارشادی بودن امر به احتیاط

تطبیق دلیل دوم بر ارشادی بودن امر به احتیاط

تطبیق دلیل سوم بر ارشادی بودن امر به احتیاط

تبصره: ترتّب ثواب بر اجتناب از شبهه

اشکال بر مطلق حسن احتیاط در شبهه تحریمیه

نتیجه نهایی در تنبیه سوم

تبیین یک مقدمه درباره اقسام اطاعت

۱ـ اطاعت حقیقی:

۲ـ اطاعت حکمی:

تطبیق تبصره: ترتب ثواب بر اجتناب از شبهه

دلیل دوم بر مولوی بودن امر به احتیاط

شاهدی از روایات بر مولوی بود امر به احتیاط

حسن احتیاط در تمام صور شبهه تحریمیه

تطبیق حسن احتیاط در تمام صور شبهه تحریمیه

اشکال به احتیاط به ترک

تنبیه چهارم: اقوال اربعه اخباریین در شبهه تحریمیه حکمیه فقدان نص

نظریه اول: نظریه مرحوم وحید بهبهانی (قدس سره)

نظریه دوم: نظریه مرحوم شیخ انصاری (قدس سره)

سرّ اختلاف تعبیرات در اقوال

مرحله اول: مقایسه بین توقف و احتیاط

مرحله دوم: مقایسه بین حرمت ظهری و حرمت واقعی

تطبیق تنبیه چهارم برائت

جلسه ۳۸

جلسه ۳۹

و أمّا ترکه فلیس فیه إلا التجرّی بارتکاب ما یحتمل أن یکون مبغوضا للمولی، و لا دلیل علی حرمه التجرّی علی هذا الوجه و استحقاق العقاب علیه. و لعرفت فی مسئله حجیه العلم المناقشه فی حرمه التجرّی بما هو أعظم من ذلک.

مروری بر مباحث گذشته درباره تفاوت حرمت ظاهری و واقعی

آثار احتیاط از منظر مرحوم شیخ (قدس سره)

اثر اول:

اثر دوم:

اثر سوم:

اشکال:

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال

دلیل عقلی مرحوم شیخ (قدس سره) بر حرمت تجری

تطبیق اثر سوم احتیاط

تنبیه پنجم: اصاله الاباحه یا اصل موضوعی حاکم بر آن

مقدمه اول: تقسیم اصل به موضوعی و حکمی

مقدمه دوم: شرایط حلیت و طهارت گوشت حیوانات

شرایط پاک بودن گوشت حیوان

شک های سه گانه در حلیت گوشت حیوان

تطبیق تنبیه پنجم

کلام مرحوم محقق و شهیدین (قدس سرهم) درباره حیوان متولد از کلب و غنم

وجه افتراق نظر مرحوم شیخ با مرحوم محقق و شهیدین (قدس سرهم)

وجوه محتمل در حرمت حیوان متولد از کلب و غنم

وجه اول:

وجه دوم:

وجه سوم:

وجه چهارم

تطبیق کلام مرحوم محقق و شهیدین (قدس سرهما)

وجه چهارم

جلسه ۹۷

جلسه ۹۸

جلسه ۹۹

ثمّ بما ذکرنا فی منع جریان الدلیل العقلی المتقدم فی المتباینین فی ما نحن فیه تقدر علی منع سایر ما یُتمسک به لوجوب الإحتیاط فی هذا المقام مثل استصحاب الإشتغال بعد الإتیان بالأقل و مثل أنّ الإشتغال الیقینیه یقتضی وجوب تحصیل الیقین بالبرائه و مثل أدله اشتراک الغائبین مع الحاضرین فی الأحکام المقتضیه لاشتراکنا معاشر الغائبین مع الحاضرین العالمین بالمکلف به تفصیلا. و مثل وجوب دفع الضرر و هو العقاب المحتمل قطعاً و بعباره أخری وجوب المقدمه العلمیه للواجب، و إلی آخر.

مروری بر مباحث گذشته

ادلّه قائلین به احتیاط و وجوب تمسک به اکثر

دلیل اول: استصحاب اشتغال

فرق دلیل اول با دلیل دوم

دلیل سوم: اشتراک غائبین با حاضرین در تکلیف

دلیل چهارم: قاعده دفع عقاب محتمل

دلیل پنجم: عدم قصد قربت با اتیان به اقل

جواب های مرحوم شیخ (قدس سره) به ادله قائلین به احتیاط

جواب از دلیل اول قائلین به احتیاط

اشکال اول:

اشکال دوم:

اشکال سوم:

جواب از دلیل دوم قائلین به احتیاط

جواب از دلیل سوم قائلین به احتیاط

جواب از دلیل چهارم قائلین به احتیاط

جواب از دلیل پنجم قائلین به احتیاط

تطبیق ادله قائلین به احتیاط

تطبیق جواب های مرحوم شیخ (قدس سره) به ادله قائلین به احتیاط

جلسه ۱۰۰

جلسه ۱۰۱

جلسه ۱۰۲

جلسه ۱۰۳

المسأله الثانیه: ما إذا کان الشکّ فی الجزئیّه ناشئا من إجمال الدلیل. کما إذا علّق الوجوب فی الدلیل اللفظی بلفظ مردّد ـ بأحد أسباب الإجمال ـ بین مرکّبین یدخل أقلّهما جزءا تحت الأکثر بحیث یکون الآتی بالأکثر آتیا بالأقلّ. و الإجمال: قد یکون إلی آخر.

مروری بر مباحث گذشته

بررسی مسئله شکّ در جزئیت از جهت اجمال دلیل

مثال برای اجمال لفظ از جهت معنی عرفی

مثال برای اجمال لفظ از جهت معنی شرعی

أقوی بودن جریان اصل برائت در موارد اجمال نص از منظر شیخ (‍قدس سره)

اشکال اول به شیخ (‍قدس سره): جریان قاعده اشتغال در موارد اجمال نص

جواب مرحوم شیخ (‍قدس سره) به اشکال اول

تبیین مناط اجرای اصل برائت

بیان اول:

بیان دوم:

تطبیق دوران امر بین اقل و اکثر با اجمال دلیل

تطبیق اشکال اول و جواب آن

اشکال دوم به مرحوم شیخ (‍قدس سره)

جواب مرحوم شیخ (‍قدس سره) به اشکال دوم

تطبیق اشکال دوم به مرحوم شیخ (‍قدس سره)

اشکال سوم به مرحوم شیخ (‍قدس سره)

جواب مرحوم شیخ (‍قدس سره) به اشکال سوم

تطبیق اشکال سوم به مرحوم شیخ (‍قدس سره) و جواب آن

جلسه ۱۰۴

جلسه ۱۰۵

و بالجمله: فاندفاع هذا التوهّم غیر خفیّ بأدنى التفات، فلنرجع إلى المقصود، و نقول: إذا عرفت أنّ ألفاظ العبادات على القول بوضعها للأعمّ کغیرها من المطلقات، کان لها حکمها، و من المعلوم أنّ المطلق لیس یجوز دائما التمسّک بإطلاقه، بل له شروط، کأن لا یکون واردا فی مقام حکم القضیّه المهمله بحیث لا یکون المقام مقام بیان.

مروری بر مباحث گذشته

عدم تمسک به اصاله الاطلاق حتی بنا بر قول به اعم

شرایط تمسک به اصاله الاطلاق

شرط اول: در مقام بیان بودن مولا

شرط دوم: عدم بیان حکم از جهت خاص

شرط سوم: عدم موهن شدن مطلق با تقیید

شرط چهارم: عدم تقیید مطلق به قید مجمل متصل

شرط پنجم: محفوف نبودن مطلق «بما یصلح للقرینیه»

شرط ششم: عدم انصراف مطلق به بعض افراد

شرط هفتم: عدم مخالف مشهور با مطلق

اشکال عمده بر تمسک به اطلاق از منظر شیخ (قدس سره)

اشکالات دیگر بر تمسک به اطلاق و دفع آنها

تطبیق ثمره نداشتن اصل برائت بنا بر أعمّی

کلام حق در ثمره اختلاف بین صحیحی و أعمّی

مسئله سوم: شک در اقل و اکثر با تعارض نصین

دیدگاه مرحوم شیخ (قدس سره) در مسئله

تطبیق مسئله سوم: شک در اقل و اکثر با تعارض نصین

طرح سؤالات

سؤال اول

سؤال دوم

سؤال سوم

سؤال چهارم

سؤال پنجم

سؤال ششم

سؤال هفتم

سؤال هشتم

سؤال نهم

سؤال دهم

سؤال یازدهم

سؤال دوازدهم

سؤال سیزدهم

سؤال چهاردهم

سؤال پانزدهم

سؤال شانزدهم

سؤال هفدهم

سؤال هجدهم

سؤال نوزدهم

جلسه ۱۰۶

فإن قلت: فأیّ فرق بین وجود هذا المطلق و عدمه؟ و ما المانع من الحکم بالتخییر هنا، کما لو لم یکن مطلق؟ فإنّ حکم المتکافئین إن کان هو التساقط، حتّى أنّ المقیّد المبتلى بمثله بمنزله العدم فیبقى المطلق سالما، کان اللازم فی صوره عدم وجود المطلق ـ التی حکم فیها بالتخییر ـ هو التساقط و الرجوع إلى الأصل المؤسّس فیما لا نصّ فیه: من البراءه أو الاحتیاط، على الخلاف.

مروری بر بحث گذشته درباره شکّ در جزئیت با تعارض نصین

شبهه مرحوم شیخ (قدس سره) در مسئله

تفصیل اشکال با بیان دو معنا برای اصاله التخییر

تبیین دو نظریه در متعارضین

نظریه اول:

نظریه دوم:

نتیجه:

تطبیق اشکال و شبهه در مسئله

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال

تبیین دو مبنا و نظریه در اصاله الاطلاق

مبنای اول:

مبنای دوم:

فرق بین اصاله الاطلاق با سایر اصول عقلیه و نقلیه

قول حق در مسئله: حکومت اخبار تخییر بر اصاله الاطلاق

تطبیق جواب مرحوم شیخ (قدس سره) از اشکال

تطبیق فرق بین اصاله الاطلاق با سایر اصول عقلیه و نقلیه

تطبیق قول حق: حکومت اخبار تخییر بر اصاله الاطلاق

جلسه ۱۰۷

جلسه ۱۰۸

جلسه ۱۰۹

و ینبغی التنبیه على امور متعلّقه بالجزء و الشرط :الأوّل: إذا ثبت جزئیّه شیء و شکّ فی رکنیّته، فهل الأصل کونه رکنا، أو عدم کونه کذلک، أو مبنیّ على مسأله البراءه و الاحتیاط فی الشکّ فی الجزئیّه، أو التبعیض بین أحکام الرکن، فیحکم ببعضها و ینفى بعضها الآخر؟ وجوه، لا یعرف الحقّ منها إلاّ بعد معرفه معنى الرکن.

تنبیهاتی درباره امور مربوط به جزء و شرط

تنبیه اوّل: شکّ در رکنیّت

اقوال در مسأله

قول اول:
قول دوم:
قول سوم:
قول چهارم:

نظر مرحوم شیخ(قدس سره)

تعریف «رکن» در اصطلاح فقهاء(قدس سرهم)

محورهای بحث در تنبیه اول

قسم اول: ترک سهوی جزء

بطلان عمل در ترک جزء و دلیل آن از منظر مرحوم شیخ(قدس سره)

اشکال به دلیل مرحوم شیخ(قدس سره)

جواب مرحوم شیخ(قدس سره) به اشکال

احتمال اول:
احتمال دوم:

تطبیق تنبیه اول

حکم اخلال (کم یا زیاد) در جزء

تطبیق ترک سهوی جزء

سؤالی درباره مجزی بودن عمل ناقص؟

پاسخ مرحوم شیخ(قدس سره)

جواب مستشکل به مرحوم شیخ(قدس سره)

جواب مرحوم شیخ(قدس سره)

تطبیق سؤال و پاسخ مرحوم شیخ(قدس سره)

جواب مرحوم شیخ(قدس سره) به مورد دوم کلام مستشکل

تطبیق جواب دوم مرحوم شیخ(قدس سره) به مورد دوم اشکال

جلسه ۱۱۰

و الحاصل: أنّ الأمر الغیریّ بشیء ـ لکونه جزءا ـ و إن انتفى فی حقّ الغافل عنه؛ من حیث انتفاء الأمر بالکلّ فی حقّه، إلاّ أنّ الجزئیّه لا تنتفی بذلک. و قد یتخیّل: أنّ أصاله العدم على الوجه المتقدّم و إن اقتضت ما ذکر، إلاّ أنّ استصحاب الصحّه حاکم علیها.

نتیجه بحث در ترک جزء از روی نسیان

تطبیق نتیجه بحث

تمسک به استصحاب صحت در مسأله و مناقشه در آن

تطبیق تمسک به استصحاب صحت

توهّم أصل ثانوی در مسأله بخاطر «حدیث رفع»

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به توهم مذکور

تطبیق توهم و جواب مرحوم شیخ ( (قدس سره)

ورود اخباری در باب صلات بر عدم لزوم اعاده بخاطر اخلال سهوى

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

مقدمه سوم:

تطبیق ورود اخبار بر عدم لزوم اعاده بخاطر اخلال سهوى

دلالت دلیل خاص بر صحت نمازِ ناسی جزء

تطبیق دلیل خاص بر صحت صلات ناسیِ جزء

فرق اصل عدم جزئیت با اصل برائت از منظر صاحب فصول (قدس سره)

تطبیق کلام صاحب فصول (قدس سره)

امکان ادعای اصل ثانوی در خصوص نماز

تطبیق امکان ادعای اصل ثانوی در خصوص نماز

مسئله دوم: کیفیت نماز در صورت زیادی عمدی جزء

تطبیق مسئله دوم: کیفیت نماز در صورت زیادی جزء

جلسه ۱۱۱

ثم الزیاده العمدیه تتصور على وجوه: أحدها: أن یزید جزءا من أجزاء الصلاه بقصد کون الزائد جزءا مستقلا، کما لو اعتقد شرعا أو تشریعا أن الواجب فی کل رکعه رکوعان، کالسجود. الثانی: أن یقصد کون مجموع الزائد و المزید علیه جزءا واحدا، کما لو اعتقد أن الواجب فی الرکوع الجنس الصادق على الواحد و المتعدد. الثالث: أن یأتی بالزائد بدلا عن المزید علیه بعد رفع الید عنه.

مروری بر اقسام زیادی عمدی

بطلان عبادت در قسم اول

عدم بطلان عبادت در قسم دوم و سوم

استدلال محقق(قدس سره) بر بطلان عبادت

مناقشه مرحوم شیخ بر استدلال محقق(قدس سرهما)

تطبیق اقسام زیادی عمدی

۱ـ مستقل بودن جزء زائد

۲ـ واحد بودن مجموع زائد و مزید علیه

۳ـ آوردن زائد بدل از مزید

تطبیق بطلان عبادت در قسم اول

تطبیق عدم بطلان عبادت در قسم دوم و سوم

تطبیق استدلال محقق(قدس سره) بر بطلان

مناقشه مرحوم شیخ(قدس سره) بر استدلال مذکور

استدلال بر صحت عبادت از راه استصحاب صحت

مناقشه در استدلال به استصحاب صحت

عدم نیاز به استصحاب صحت برای اجزاء سابقه

تطبیق استدلال بر صحت عبادت به استصحاب صحت

اشکال:

پاسخ مرحوم شیخ(قدس سره)

تقویت استصحاب صحت اجزاء سابقه

تطبیق اشکال و جواب آن

جلسه ۱۱۲

جلسه ۱۱۳

و قد یتمسک لإثبات صحه العباده عند الشک فی طرو المانع بقوله تعالى: ﴿وَ لا تُبطِلُوا أعمَالَکُم﴾، فإن حرمه الإبطال إیجاب للمضی فیها، و هو مستلزم لصحتها و لو بالإجماع المرکب، أو عدم القول بالتفکیک بینهما فی غیر الصوم و الحج.

مروری بر مباحث گذشته در حکم زیاده عمدی در عبادت

استدلال بر صحّت عبادت با آیه ﴿وَ لا تُبطِلُوا أَعمَالَکُم﴾

مناقشه شیخ (قدس سره) در استدلال مذکور

معانی حرمت ابطال عمل

معناى اول:
معناى دوم:
معناى سوم:

اظهریّت معناى اوّل

شاهدی بر دلالت آیه به معنی اول

لزوم تخصیص اکثر براساس معنی سوم

تطبیق استدلال بر صحت عبادت با آیه ﴿وَ لا تُبطِلُوا أَعمَالَکُم﴾

تطبیق مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در استدلال مذکور

تطبیق معانی حرمت ابطال عمل:

تطبیق معنی اول:

تطبیق معنی دوم:

تطبیق معنی سوم:

تطبیق اظهریت معنی اول

تطبیق شاهدی بر دلالت آیه به معنی اول

تطبیق تخصیص اکثر براساس معنی سوم

ضعف دلیل چهارم در صحت عمل پس از زیاده عمدى‌

ضعیف تر بودن دلیل پنجم در اثبات صحت عمل، از دلیل چهارم

تطبیق دلیل چهارم در صحت عمل پس از زیاده عمدی

تطبیق ضعیف‌تر بودن دلیل پنجم در اثبات صحت عمل، از دلیل چهارم‌

جلسه ۱۱۴

و ربما یجاب عن حرمه الإبطال و وجوب الإتمام الثابتین بالأصل: بأنهما لا یدلان على صحه العمل، فیجمع بینهما و بین أصاله الاشتغال بوجوب إتمام العمل ثم إعادته، للشک فی أن التکلیف هو إتمام هذا العمل أو عمل آخر مستأنف؟.

مروری بر مباحث گذشته در حکم زیاده عمدی در عبادت

پاسخ صاحب ریاض (قدس سره) از دو استصحاب مذکور

مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در جواب مذکور

تطبیق پاسخ صاحب ریاض (قدس سره) از دو استصحاب مذکور

تطبیق مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در جواب مذکور

دلیل خاص بر مبطل بودن زیاده عمدی در بعضی از عبادات

مسأله سوم از تنبیه اوّل: زیاد کردن سهوى جزء

حکم زیادت یک جزء از روى سهو

مطلب اول:

مطلب دوم:

وجود قاعده ثانویّه برخلاف قاعده اولیه فوق

مطلب سوم:

تطبیق مسئله سوم از تنبیه اول: زیاد کردن سهوی جزء

تطبیق حکم زیادت یک جزء از روى سهو

تطبیق مطلب اول:

تطبیق مطلب دوم:

تطبیق وجود قاعده ثانویّه برخلاف قاعده اولیه فوق

مطلب چهارم:

تطبیق مطلب سوم:

تطبیق مطلب چهارم:

مطلب پنجم: مقتضاى قواعد حاکم بر اصول‌

جلسه ۱۱۵

هذا کله مع قطع النظر عن القواعد الحاکمه على الأصول و أما بملاحظتها: فمقتضى «لَا تُعَادُ الصَّلَاهُ إِلَّا مِنْ خَمْسَهٍ» و المرسله المذکوره: عدم قدح النقص سهوا و الزیاده سهوا، و مقتضى عموم أخبار الزیاده المتقدمه: قدح الزیاده عمدا و سهوا، و بینهما تعارض العموم من وجه فی الزیاده السهویه بناء على اختصاص «لَا تُعَادُ» بالسهو.

مروری بر مباحث گذشته درباره حکم شکّ در رکنیّت شیء

مطلب پنجم: مقتضای قواعد حاکم بر اصول

طائفه اول از روایات:

طائفه دوم از روایات:

طائفه سوم از روایات:

طائفه چهارم از روایات:

تکلیف انسان در صورت تعارض دو طائفه

تطبیق مطلب پنجم: مقتضاى قواعد حاکم بر اصول‌

تطبیق تکلیف انسان در صورت تعارض این دو در ماده اجتماع؟

تنبیه دوم: سقوط یا عدم سقوط تکلیف در صورت تعذر جزء یا شرط

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

تبیین مسئله با ذکر مثال

وقوع کلام در دو مقام اجزاء و شرائط

۱ـ مقتضای اصول عملیه و لفظیه

صورت اول:

صورت دوم:

صورت سوم:

اشکال و جواب

صورت چهارم:

صورت پنجم:

صورت ششم:

اشکال و جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به آن

تطبیق تنبیه دوم: سقوط یا عدم سقوط تکلیف در صورت تعذر جزء یا شرط

تطبیق قول به سقوط و دلیل آن‌

تطبیق بیان فرض دوّم شیخ و فرض چهارم ما

تطبیق بیان فرض سوم شیخ و فرض پنجم ما

تطبیق بیان فرض چهارم شیخ و فرض ششم ما

جلسه ۱۱۶

جلسه ۱۱۷

و فیه: أولا: أن عدم السقوط محمول على نفس المیسور لا على حکمه، فالمراد به عدم سقوط الفعل المیسور بسبب سقوط المعسور یعنی: أن الفعل المیسور إذا لم یسقط عند عدم تعسر شئ فلا یسقط بسبب تعسره و بعباره أخرى: ما وجب عند التمکن من شئ آخر فلا یسقط عند تعذره.

مروری بر اشکال در دلالت روایت دوم

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال مذکور

جواب اول:

جواب دوم:

تطبیق پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال در دلالت روایت دوم

اشکال در دلالت روایت سوم

اشکال اول:

اشکال دوم:

اشکال سوم:

اشکال چهارم:

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) بر اشکال اول

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال دوم

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به سومین اشکال

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به چهارمین اشکال

نکته:

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به یک سؤال

تطبیق اشکال در دلالت روایت سوم

تطبیق اشکال اول:

تطبیق اشکال دوم:

تطبیق اشکال سوم:

تطبیق اشکال چهارم:

تطبیق پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال اول

تطبیق پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال دوم

تطبیق پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال سوم

تطبیق پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به اشکال چهارم

تام بودن استدلال به این روایات در اثبات مدّعا

جلسه ۱۱۸

و أما الکلام فی الشروط: فنقول: إن الأصل فیها ما مر فی الأجزاء: من أن دلیل الشرط إذا لم یکن فیه إطلاق عام لصوره التعذر و کان لدلیل المشروط إطلاق، فاللازم الاقتصار فی التقیید على صوره التمکن من الشرط و أما القاعده المستفاده من الروایات المتقدمه، فالظاهر عدم جریانها.

شباهت جریان اصل در شروط به جریان اصل در أجزاء

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به سؤال مقدّر

کیفیت جریان شرط و مشروط در «ما نحن فیه»

حکم منصفانه در رابطه با جریان قاعده در شروط

اشکال مرحوم شیخ به نظر صاحب ریاض‌ (قدس سرهما)

پاسخ مرحوم شیخ به مدّعاى صاحب ریاض (قدس سرهما)

طرح یک دعوی در دفاع از صاحب ریاض (قدس سره)

پاسخ مرحوم شیخ (قدس سره) به مدعای مذکور

تطبیق شباهت جریان اصل در شروط به جریان اصل در أجزاء

تطبیق عدم جریان قاعده مستفاد از روایات در شروط

تطبیق حکم منصفانه در رابطه با جریان قاعده در شروط

تطبیق اشکال مرحوم شیخ به نظر صاحب ریاض‌ (قدس سرهما)

تطبیق طرح یک دعوى و پاسخ آن‌

استدلال به روایت عبد الاعلى بر عدم سقوط مشروط به سبب تعذّر شرط

کیفیت استدلال به آیه شریفه

تطبیق استدلال به روایت عبد الاعلى بر عدم سقوط مشروط به سبب تعذّر شرط

تطبیق کیفیت استنباط حکم مذکور از آیه شریفه

دو فرع در رابطه با بحث جزئیّت و شرطیّت

فرع اول:

فرع دوم:

احتمال اوّل:
احتمال دوم:

تطبیق دو فرع در رابطه با بحث جزئیّت و شرطیّت‌

تنبیه سوم:

تطبیق تنبیه سوم:

جلسه ۱۱۹

الأمر الرابع لو دار الأمر بین کون شئ شرطا أو مانعا، أو بین کونه جزءا أو کونه زیاده مبطله، ففی التخییر هنا، لأنه من دوران الأمر فی ذلک الشئ بین الوجوب و التحریم. أو وجوب الاحتیاط بتکرار العباده و فعلها مره مع ذلک الشئ و أخرى بدونه، وجهان.

تنبیه چهارم‌

ذکر مثال در تبیین محلّ بحث‌

مثال اول:

مثال دوم:

مثال سوم:

اقوال در مسئله و ادله آن

۱ـ تخییر در مسئله و دلیل برآن‌

اشکال و جواب مرحوم شیخ (قدس سره)

تطبیق تنبیه چهارم‌

۲ـ وجوب احتیاط و دلیل برآن‌

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به عدم لزوم قصد وجه جزمی در «ما نحن فیه»

اولاً
ثانیاً

شواهدی بر عدم اعتبار قصد وجه جزمی در مورد علم اجمالی

اشکال و جواب مرحوم شیخ (قدس سره) به آن

تحقیق مرحوم شیخ (قدس سره) در این مسئله‌

تطبیق وجوب احتیاط و دلیل بر آن

تطبیق تحقیق مرحوم شیخ (قدس سره) در این مسئله‌

مطلب سوم در اشتباه واجب با حرام (شکّ در مکلفبه و دوران بین المحذورین‌)

تطبیق مطلب سوم در اشتباه واجب با حرام (شکّ در مکلّفبه و دوران بین المحذورین‌)

حکم مسئله در «ما نحن فیه‌»

جلسه ۱۲۰

جلسه ۱۲۵

جلسه ۱۲۶

و لمّا لم یکن لنا سبیل فی المسائل الاجتهادیّه إلى الواقعیّه، فالسّبب و الشّرط و المانع فی حقّنا هی الحقائق الظاهریّه، و من البدیهیّات التی‌ انعقد علیها الإجماع بل الضروره: أنّ ترتّب الآثار علی الحقائق الظاهریّه یختلف بالنسبه إلى الأشخاص؛ فإنّ ملاقاه الماء القلیل للنّجاسه سبب لتنجّسه عند واحد دون غیره، و کذا قطع الحلقوم للتذکیه، و العقد الفارسیّ للتملیک أو الزوجیّه.

تطبیق اظهار نظر مرحوم نراقی (قدس سره) درباره معاملات جاهل مقصر

تطبیق حاصل تفصیل مرحوم نراقى‌ (قدس سره) در مسئله

ثمّ إن قلّد بعد صدور المعامله المجتهد القائل بالفساد، فلا إشکال فیه. و إن قلّد من یقول بترتّب الأثر، فالتحقیق فیه التفصیل بما مرّ فی نقص الفتوى بالمعنی الثالث، فیقال: إنّ ما لم یختصّ أثره بمعیّن أو بمعیّنین کالطهاره و النّجاسه و الحلّیه و الحرمه و أمثالها، یترتّب علیه الأثر، فإذا غسل ثوبه من البول مرّه بدون تقلید، أو اکتفی فی الذبیحه بقطع الحلقوم مثلا کذلک، ثمّ قلّد من یقول بکفایه الأوّل فی الطهاره و الثانی فی التذکیه ترتّب الأثر علی فعله السابق‌.

ادامه بحث در تفصیل مرحوم نراقى‌ (قدس سره)

حالات مختلف جاهل مقصر (یعنی غیر مجتهد یا مقلد یا محتاط)

تطبیق تفصیل مرحوم نراقی (قدس سره)

مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در مطالب مرحوم نراقى‌ (قدس سره)

اشکال اول:

اشکال دوم:

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

تطبیق مناقشه مرحوم شیخ در مطالب مرحوم نراقى‌ (قدس سرهما)

حاصل کلام مرحوم شیخ (قدس سره)

بحثى در اجتهاد و تقلید

توهم فساد در معامله جاهل‌

جواب مرحوم شیخ (قدس سره) از توهم مذکور

تطبیق توهم فسادر معامله جاهل و جواب مرحوم شیخ (قدس سره)

جلسه ۱۲۹

جلسه ۱۲۸

و لنختم الکلام فی الجاهل العامل قبل الفحص بامور: الأوّل‌ هل العبره فی باب المؤاخذه و العدم بموافقه الواقع الذی یعتبر مطابقه العمل له و مخالفته، و هو الواقع الأوّلی الثابت فی کلّ واقعه عند المخطّئه؟ فإذا فرضنا العصیر العنبی الذی تناوله الجاهل حراما فی الواقع، و فرض وجود خبر یعثر علیه بعد الفحص علی الحلّیه، فیعاقب، و لو عکس الأمر لم یعاقب؟.

تطبیق خاتمه بحث در احکام جاهل مقصرِ عالم قبل از فحص

وجوه چهارگانه در مسئله

دلیل وجه اول: معیار بودن موافقت و مخالفت با حکم واقعى اوّلى
دلیل وجه دوم: معیار بودن موافقت و مخالفت با حکم ثانوی (طرق شرعی)
دلیل وجه سوم: معیار بودن مخالفت با یکی از دو حکم
دلیل وجه چهارم: معیار بودن موافقت با یکی از دو حکم

أقوا بودن وجه اول و دلیل بر آن از منظر مرحوم شیخ(قدس سره)

شواهدی بر طریقیت حکم

شاهد اول
شاهد دوم

سؤال و جواب مرحوم شیخ(قدس سره)

تطبیق أقوی بودن وجه اول و دلیل آن

مطلب دوم:

معذور بودن جاهل در قصر و اتمام و جهر و اخفات

اشکال وارده بر مطلب فوق

دفع اشکال مزبور از طریق راه‌حل هاى پیشنهادى شیخ‌(قدس سره)

وجه اول:

وجه دوم:

وجه سوم:

تطبیق مطلب دوم

جلسه ۱۳۰

جلسه ۱۳۱

و أمّا ما ذکره صاحب المعالم رحمه اللّه و تبعه علیه المحقّق القمّی رحمه اللّه: من تقریب الاستدلال بآیه التثبّت علی ردّ خبر مجهول الحال، من جهه اقتضاء تعلّق الأمر بالموضوع الواقعیّ وجوب الفحص عن مصادیقه و عدم الاقتصار علی القدر المعلوم، فلا یخفی ما فیه. لأنّ ردّ خبر مجهول الحال لیس مبنیّا علی وجوب الفحص عند الشک‌.

مروری بر مباحث گذشته درعدم لزوم فحص در شبهات موضوعیه تحریمیه

مناقشه مرحوم شیخ در مطالب صاحب معالم و محقّق قمى‌ (قدس سرهم)

دیدگاه مرحوم شیخ (قدس سره) در مسئله مزبور

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

مقدمه سوم:

مناط در ردّ خبر مجهول الحال

تطبیق مناقشه مرحوم شیخ در مطالب صاحب معالم (قدس سرهما)

تشقیق مسئله از منظر مرحوم شیخ (قدس سره)

رجوع به مناقشه محقق قمى و اظهارنظر شیخ (قدس سره) پیرامون آن‌

تطبیق تشقیق مسئله و مناقشه در کلام محقق قمی (قدس سره)

بررسی مقدار فحص در موارد وجوب فحص‌

ادله مرحوم شیخ (قدس سره) بر عدم لزوم قطع در فحص

دلیل اول:

دلیل دوم:

تالی فاسد تقلید مجتهد از مجتهد دیگر

یأس از ظفر به دلیل و اطمینان به عدم دلیل در اعصار مختلف

تطبیق مقدار فحص در موارد وجوب فحص

جلسه ۱۳۲

«تذنیب» ذکر الفاضل التونی لأصل البراءه شروطاً اُخر: الأوّل: أن لا یکون إعمال الاصل موجبا لثبوت حکم شرعیّ من جهه أخرى، مثل أن یقال فی أحد الإناءین المشتبهین: الأصل عدم وجوب الاجتناب عنه، فإنّه یوجب الحکم بوجوب الاجتناب عن الآخر، أو عدم بلوغ الملاقی للنجاسه کرّا، أو عدم تقدّم الکرّیه حیث یعلم بحدوثها علی ملاقاه النجاسه، فإنّ إعمال الاصول یوجب الاجتناب عن الإناء الآخر أو الملاقی أو الماء.

مروری بر مباحث گذشته درباره شرط جریان اصل برائت

شروط دیگر فاضل تونی (قدس سره) در اجرای اصل برائت

شرط اول:

دلیل شرط اول

مثال اول فاضل تونی (قدس سره):

مثال دوم فاضل تونی (قدس سره):

مثال سوم فاضل تونی (قدس سره):

توضیح مرحوم شیخ (قدس سره) بر مطلب مذکور

مقدمه اول:

مقدمه دوم:

مناقشه مرحوم شیخ (قدس سره) در کلام فاضل تونی (قدس سره)

احکام صورت اول

فرق بین مثال مرحوم شیخ با مثال فاضل تونی (قدس سرهما)

احکام صورت دوم

دلیل حجیت لوازم در امارات بخلاف اصول

تطبیق شروط دیگر فاضل تونی (قدس سره) در اجرای اصل برائت

تطبیق توضیح مرحوم شیخ بر مطلب مذکور و مناقشه در کلام فاضل‌ تونی (قدس سرهما)

تطبیق احکام صورت اول‌

تطبیق احکام صورت دوم

تطبیق مراد از اعمال اصل در نفى احد الحکمین

تطبیق تعارض اصلین و سقوط و عدم اجراى اصل‌

تکرار مثال بخاطر دفع کلام مرحوم میرزای قمی (قدس سره)

تطبیق فرق گذاشتن محقّق قمى (قدس سره) بین دو مثال مذکور

حالات مختلف ملاقات آب قلیل با نجاست از منظر مرحوم شیخ (قدس سره)

حالت اول:

حالت دوم:

حالت سوم:

تطبیق حالات مختلف ملاقی با نجس

فهرست مطالب

فهرست مطالب

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

متن

إلا أنّ الکلام یقع فی موارد الأول فی أنّه هل یجوز ارتکاب الجمیع المشتبهات فی غیر المحصوره بحیث لا یلزم العلم التفصیلی أم یجب إبقاء مقدار الحرام. ظاهر إطلاق القول بعدم وجوب الإجتناب هو الأول. لکن یحتمل أن یکون مرادهم عدم وجوب الإحتیاط فیه فی مقابله الشبهه المحصوره التی قالوا فیها بوجوب الإجتناب. و هذا غیر بعیدٍ عن مساق کلامه فحینئذٍ لا یعمّ معقد إجماعهم لحکم ارتکاب الکلّ. إلا أنّ الأخبار …. .[۱]

بررسی جواز ارتکاب مشتبهات در غیر محصور

صحبت به این جا منتهی شد که حالا که ما قبول کرده ایم که در شبهه غیر محصوره احتیاط لازم نیست. و بالاخره گفتیم مجموع این ادله کفایت می کند در اثبات مطلب.

این سوال پیش می آید که آیا در شبهات غیر محصوره علاوه بر اینکه موافقت قطعیه لازم نیست مخالفت قطعیه هم حرام نیست پس در نتیجه انسان می تواند مرتکب تمام اطراف بشود یا نه نتیجه این ادله عبارت از این است که ما باید مخالفت قطعیه را مرتکب نشویم اما احتیاط هم لازم نیست که از تمام اطراف اجتناب کنیم. کدام یک از اینها؟ مرحوم شیخ قدس سره ابتدا می فرمایند که ظاهر اطلاق کلام علما که گفته اند در شبهه محصوره اجتناب از تمام اطراف لازم نیست ظاهر این کلام این است که اجتناب از کل لازم نیست پس انسان می تواند تمام اطراف را مرتکب بشود. چون ظاهر این کلام این است که می گویند لایجب الإجتناب فی الشبهه غیر المحصوره ظهور این کلام در این است که تمام اطراف را انسان می تواند مرتکب شود. ولیکن احتمال دارد که ما بگوییم مرادشان فقط عدم وجوب احتیاط است. یعنی در شبهه غیر محصوره احتیاط لازم نیست. در مقابل شبهه محصوره که احتیاط لازم بود. و این حرف بعید از مساق کلمات علما هم نیست چرا؟ به خاطر اینکه فرض این است این علمایی که بحث کردند در شبهه غیر محصوره کسانی هستند که معتقدند به حرمت مخالفت قطعیه. و علم اجمالی را مؤثر می دانند. بعد از آنی که قائل شدند به حرمت مخالفت قطعیه نسبت به وجوب موافقت قطعیه آمده اند تفصیل کرده اند. گفتند در محصوره قائل به وجوب موافقت قطعیه هم هستیم در غیر محصوره اجتناب لازم نیست.

پس از اینکه مساق کلامشان در بحث از حکم شبهه غیر محصوره است در مقابل محصوره که در محصوره مخالفت قطعیه اش مورد تسالم بود. و آنی که فقط می تواند شبهه غیر محصوره در مقابل شبهه محصوره حکم علی حده ای پیدا کند از جهت احتیاطش است از این جهت می شود گفت که کلام علما نمی تواند ظهور داشته باشد در اینکه جایز است ارتکاب تمام الأطراف. فقط ظهور در این دارد که احتیاط لازم نیست.

تا این جا کلام را مرحوم شیخ قدس سره می رسانند و می فرمایند که پس بعید نیست که ما بگوییم آنچه که از مساق کلمات علما استفاده می شود فقط همین اندازه است که احتیاط لازم نیست. اما ارتکاب تمام اطراف هم جایز است یا جایز نیست این دیگر از کلمات علما استفاده نمی شود.

حالا ما خودمان بیاییم تک تک آن وجوهی که گفته شد حساب کنیم. ببینیم مقتضای هر وجه نسبت به این سوال ما چیست؟ وجه اولی که ذکر شد چه بود اجماع بود اگر مدرک ما برای حکم مسئله اجماع باشد ما باید رجوع کنیم ببینیم اجماعمان چیست. اگر اجماع ما معقد داشته باشد باید رجوع کنیم به الفاظی که مورد عقد اجماع است. اگر لفظ این باشد که لا یجب الإجتناب فی تمام اطراف شبهه محصوره خب به همین لفظ اخذ میکنیم. اما اگر مجمل شد، چون اجمال دلیل لبی است باید چه چیز را بگیریم؟

باید قدر متیقن اش را بگیریم. پس اگر مجمل معقد شد یا معقدی ما نداشتیم فقط اجماع ما بالجمله فی الجمله اجماعی داشتیم چون دلیل لبی است باید قدر متیقن اش را بگیریم. و قدر متیقن مستفاد از اجماع این است که احتیاط لازم نیست.

اما ارتکاب تمام اطراف هم جایز هست، این دیگر از آن استفاده نمی شود. این نسبت به وجه اول، وجه دوم چه بود؟ این بود که چون عسر و حرج لازم می آید پس احتیاط لازم نیست. خب خیلی روشن است که مقتضای این وجه جواز ارتکاب تمام الأطراف نیست. چون این وجه می گوید به خاطر لزوم عسر و حرج وجوب احتیاط ساقط است. اما ارتکاب همه جایز هست این دیگر از این دلیل در نمی آید. به خاطر اینکه عدم ارتکاب همه که موجب عسر و حرج نیست تا ما ارتکاب همه را جایز بکنیم. آنچه که موجب عسر و حرج بود این بود که ما بخواهیم از همه اجتناب کنیم. از همه بخواهیم اجتناب کنیم موجب عسر و حرج است.

اما اگر به ما گفتند خیر آقا از یکی از اینها اجتناب بکن نود و نه تا را مرتکب بشو، نهصد و نود و نه تا را مرتکب بشو، مسلما در این عسر و حرجی نیست. پس دلیل عسر و حرج هم نمی تواند ثابت بکند که ارتکاب تمام الأطراف جایز است. سراغ دلیل سوم می رویم.

دلیل سوم چه بود؟ اخبار مثل کلّ شئ لک حلال بود که اخبار عامه ما بود. اگر ما بگوییم این اخبار شبهات غیر محصوره را می گیرد خب این بر حلیت مورد خودش دلالت می کند آن وقت ما کلّ شئ لک حلال را وقتی که توانستیم در تمام اطراف شبهه غیر محصوره جاری بکنیم خب تمام اطراف حلال میشود و جایز الإرتکاب می شود. پس مقتضای دلیل سوم می شود جواز ارتکاب تمام اطراف.

اما دلیل چهارم، دلیل چهارم چه بود؟ بعض الأخبار بود. مثل خبری که راجع به جبن و لحم مشتری از سوق بود که حضرت جواب فرمودند. در این جا ظاهر جمله أمن أجل مکانٍ واحد، که یُجعل فیه المیته حرم جمیع ما فی الأرض. ظاهر این عبارت این است که از همان مکانی که ما دیدیم در آن میته است باید اجتناب کنیم از بقیه نباید اجتناب کنیم بقیه بر ما جایز الإرتکاب میشود. پس ظاهر این روایت این است که به مقدار حرام باید کنار گذاشته شود. از این روایت فقط استفاده می شود که احتیاط لازم نیست. اما ارتکاب تمام اطراف جایز هست از این روایت استفاده نمی شود.

بله ظاهر جمله فما علمتَ أنّ فیه میتتاً یا فما علمتَ فیه میتتاً، اگر این جمله را اخذ کردیم این دلالت می کند که ارتکاب تمام اطراف جایز است چرا؟ چون مفاد این جمله این بود که شما باید علم تفصیلی پیدا نکنید به ارتکاب حرام، و فرض این است که اگر من همه را مرتکب شوم علم تفصیلی به ارتکاب حرام پیدا نمی کنم. چون هر کدام را که دارم مرتکب می شوم علم ندارم که او حرام باشد. بله بعد از ارتکاب همه علم پیدا میکنم که اجمالا من مخالفت با واقع کردم. پس اگر ظهور این جمله را بگیریم این جمله تجویز می کند ارتکاب تمام اطراف را.

سوال: دلیل جمله سوم این …۸..جمله…

جواب: نه دیگر باز در آن جمله، دیگر آن اصلا جمله گفتیم مربوط به ما نحن فیه نیست. چون و ما أظنّ کلّهم یسمون را که گفتیم اصلا مربوط به ما نحن فیه نیست چون در موردی است که بر حلیت اماره داریم.

دلیل پنجم چه بود؟ دلیل پنجم این بود که مانع از اجرای أصاله البرائه حکم عقل است. و گفتیم که اگر احتمال ضعیف شود دیگر حکم عقل نیست. این را به دو بیان تقریر کردیم. یک بیان این بود که خطاب منجزی هست ولیکن چون احتمال ضرر ضعیف است پس ما باید مرتکب نشویم. این بیان را بگیریم که بیان اول بود این سبب میشود که احتیاط لازم نباشد.

اما تمام اطراف جایز الإرتکاب نمی شود. چرا؟ چون با ارتکاب تمام اطراف من قطع دارم به وقوع در ضرر مقطوع. چون می دانم اگر همه را مرتکب شوم مسلما مرتکب حرام واقعی شده ام. و مسلما به ضرر واقعی رسیده ام. پس از این جهت ارتکاب همه بر من جایز نیست. فقط احتیاط برداشته شده است. ولیکن اگر بیان دوم را بگیریم که بیان دوم این بود که اصلا تکلیف منجزی در بین نیست همه شبهه بدویه می شود خب در تمام شبهات بدویه انسان می تواند مرتکب بشود.

و اما مقتضای دلیل ششم، دلیل ششم این بود که در شبهات غیر محصوره بعض اطراف خارج از محل ابتلا می شود. خب اگر باز خارج از محل ابتلا شد تکلیف منجزی نداریم. وقتی که تکلیف منجزی نداشتیم باز دیگر لازم نیست بر ما اجتناب از بعضی از اطراف. چون تکلیف منجزی نداریم. وقتی که تکلیف منجز نداشتیم تمام اطراف بر ما جایز الإرتکاب میشود. به خاطر اینکه در شبهه محصوره اش اگر بعضی از اطراف خارج از محل ابتلا شد ما می گفتیم جایز الإرتکاب است. در شبهه غیر محصوره وقتی که چند تا از کاسه ها خارج از محل ابتلا است تکلیف ساقط می شود. پس تمام اطراف می شود جایز الإرتکاب.

سوال: …۱۱..به اصطلاح(؟) از موضوع خارج می شود این جا از آن جاهایی است که مبتلا نباشیم اما این جا مبتلا…. شدیم.

جواب: أحسنت خب حالا ببینیم. این خوب سوالی است. که شما می گویید فرض این است که آن تا کاسه تبعا منترک هست به خاطر اینکه من به آن مبتلا نیستم و بنابراین اصلا خارج از محل بحث می شود چون این جا ما مبتلا به ارتکاب جمیع الأطراف نیستیم. این خوب سوالی است.

اما می توانیم بگوییم وقتی که ما دو سه کاسه را به جهت خروج از محل ابتلا خارج کردیم. علم به تکلیف فعلی علی أیّ تقدیر دیگر نداریم وقتی که علم به تکلیف فعلی علی أیّ تقدیر نداشتیم تمام کاسه هایی که این جا هست الان بر ما جایز الإرتکاب میشود. و اینها را مرتکب می شویم بعداً می آید و بعد از مثلا یک ماه دو ماه مبتلا به آن دو کاسه می شویم. الان باز علم به تکلیف فعلی علی أیّ تقدیر ندارم چون این تکلیف اگر در آنهای گذشته باشد که مسلما دیگر موضوعش منتفی شده است. و نسبت به اینکه آن تکلیف در این دو کاسه باشد شک بدوی دارم. باز برائت جاری می کنم.

و خود این یک مسئله ای است که باید بحث شود و إن شاء الله در بحث خارج بحث می شود که اگر بعض الأطراف خارج از محل ابتلا بود و ما این اطرافی را که داخل در محل ابتلایمان است مرتکب شدیم بعد آن طرفی که خارج از محل ابتلا بود داخل در محل ابتلا شد. آیا اجتناب از آن لازم می شود یا اجتناب از آن لازم نمی شود؟ این سوال خوبی است و در بحث خارج هم به آن جواب داده می شود. اما آنقدری که فعلا ما حالا می توانیم بحث بکنیم عبارت از این است که الان که من مبتلا نیستم علم به تکلیف فعلی علی أیّ تقدیر ندارم پس این کاسه هایی که این جا هست مرتکب می شوم. بعد که هند رفتم مبتلا به آن کاسه شدم احتمال می دهم که تکلیف در آن کاسه هایی باشد که قبلا من مرتکب شده ام. نسبت به آن کاسه ها که دیگر تکلیف فعلی معنا ندارد چون موضوعش منعدم شده است آبی بوده خوردم خمر هم بوده خوردم تمام شده است نسبت به آنها تکلیف معنا ندارد نسبت به این هم شک در اصل تکلیف دارم.

سوال: به خاطر اینکه مخالفت قطعیه نکنم …۱۳..

جواب: نه مخالفت قطعیه در وقتی لازم است که نکنم که تکلیف فعلی داشته باشم. ما این جا ریشه تکلیف فعلی را داریم می زنیم. تکلیف فعلی ای من ندارم.

سوال: تکلیف فعلی نیامده به خاطر اینکه آنها مبتلا به نبودند اما الان مبتلا به شدند.

جواب: حالا که مبتلا به شده احتمال می دهم که تکلیف در آنهایی باشد که موضوعش منعدم شده یا نه؟ اگر احتمال بدهم که تکلیف در آنهایی بوده که موضوعش، ( سوال: اگر تکلیف نبوده که ما کار نداریم حالا آنها را مرتکب شدیم یا مرتکب نشدیم اگر تکلیفی،…)

نه حالا اگر تکلیف در آنها بود چطور؟ اگر تکلیف در آنها بود الان من،

سوال: این دلیل را ما نمی توانیم این جا بیاوریم، به خاطر اینکه آنها را مرتکب شدیم شاید در آنها من مکلف بودم پس اینها را، چون که ما می گوییم که تکلیف فعلیت نرسیده این در این نمی تواند باشد.

جواب: چرا؟ قبلا که تکلیف به فعلیت نرسیده بود به خاطر خروج از محل ابتلا. من آنها را مرتکب شدم الان که به این دو کاسه رسیده ام باز اگر من الان علم به تکلیف فعلی داشته باشم اجتناب از آنها بر من لازم است. اگر علم به تکلیف فعلی نداشته باشم احتمال بدوی باشد آیا اجتناب لازم است؟

این که مسلم است. پس ما باید علم به تکلیف فعلی داشته باشیم. و فرض این است که من الان علم به تکلیف فعلی ای نسبت به این دو کاسه نمی توانم پیدا کنم. چرا؟ چون احتمال می دهم که تکلیف من در کاسه هایی بوده است که الان موضوعش منعدم شده است.

یعنی خلاصه این طور شده حالا که باز من مبتلا به این دو تا کاسه شدم آن کاسه ها خارج از محل ابتلای من شده است. نهایت خروج از محل ابتلای آن کاسه ها به خاطر این است که موضوعش منعدم شده است چون مرتکب شدم تمام شده رفته است. ولیکن در هر صورت در یک زمان من علم به تکلیف فعلی علی أیّ تقدیر نسبت به تمام این کاسه ها ندارم. اول دو تا کاسه خارج از محل ابتلا بود حالا که به این دو تا کاسه رسیدم این دو تا کاسه محل ابتلای من شده فرض این است که آن کاسه های قبلی خارج از محل ابتلای من شده است. البته خروج از محل ابتلا به این معنا که اصلا موضوعش منعدم شده است و نسبت به آنها من تکلیفی ندارم.

سوال: آیا وقتی که ما مبتلا نیستیم تکلیف تنجیز پیدا نمی کند با مبتلا شدن آن تکلیف ….۱۵.؟

جواب: اگر در همین وقتی که من این جا الان تکلیفی دارم نسبت به یکی از این کاسه ها یا کاسه ای که در هند است درست، آمد و یک کاسه را مرتکب شدم بعد آمد و آن کاسه داخل در محل ابتلای من شد، همین جا، تا آن کاسه داخل در محل ابتلای من شد اگر کاسه های دیگری موجود است خب من علم به تکلیف فعلی ای بین آن کاسه و این کاسه ها دارم اما اگر فرض کنید دو تا کاسه است، یک کاسه این جا است یک کاسه هند است، الان که علم به تکلیف فعلی ندارم چون آن کاسه در هند است این کاسه را مرتکب می شوم. بعد که به کاسه هند می رسم باز نسبت به کاسه ای که در ایران بود تکلیف ندارم. چرا؟

به خاطر اینکه فرض این است که آن را مرتکب شدم موضوعش منعدم شده است. تکلیف مولی نسبت به آن اصلا معنا ندارد. آن وقت فرض شبهه ما الان این طور است شبهه غیر محصوره است. هزار تا فرد دارد ده تا فردش در هند است. من نهصد و نود تای آن را که در این جا است مرتکب شدم تمام شد، حالا رفتم مبتلا به آن ده تا شدم در وقتی که من مبتلا به آن ده تا می شوم باز این نهصد و نود تا نسبت به اینها تکلیف امکان ندارد. بله اگر بعضی از اینها هنوز باقی مانده باشد تکلیف معنا دارد اما فرض این است که بعضی هایش باقی نمانده است.

سوال: آن ده تا که یک دانه نیستند.

جواب: باشد فرض این است که آن ده تا، حالا ده تا فرض نکنید یکی فرض کنید.

سوال: می خواهیم به این ده تا فرض کنیم.

جواب: ده تا شبهه کثیر در کثیر می شود که آن بحثش خواهد آمد. که اگر ما کاسه ها را ده تا ده تا کردیم احتمال می دهیم که نجاستمان در یکی از این ده تا باشد باز باید نسبت ده تا را به کل بسنجیم. که نسبت ده به هزار مثلا می شود یک به صد، و این یک به صد شبهه محصوره است یا غیر محصوره؟ حالا فرض کنید یک کاسه است. و یک کاسه هم در هند است بعد به آن مبتلا شدم. لذا این را می شود طرح کرد البته نه اینکه مسئله به همین جا بماند این قابل جواب دادن هست، نقض هم دارد این مسئله نقض هم دارد و نقضش هم باید به ذهنتان بیاید. نقض می شود کرد به محل اضطرار، و حال اینکه با تمام این احوال فعلا در همین حد برای ما بس است.

بعد از این مطلب مرحوم شیخ قدس سره می فرمایند که پس حکم این مسئله یعنی جواز ارتکاب تمام اطراف بر حسب هر یک از ادله شش گانه روشن شد. ولیکن در این جا باید متوجه به یک نکته بود. و آن عبارت از این است که ارتکاب تمام اطراف سه صورت دارد:

یک مرتبه این است که شخص مکلف قصد و عزمی بر ارتکاب حرام ندارد فقط چون می داند شبهه غیر محصوره است هر کدام از اینها که مورد ابتلایش واقع شد و به دسترسش رسید مرتکب میشود. اما قصدش این نیست که بخواهد مرتکب حرام بشود. حکم این همین است که الان بحث کردیم و مقتضای شش وجه را گفتیم.

اما اگر کسی از ابتدا بنایش به این است که می گوید من همه را مرتکب می شوم که آن حرام واقعی را مرتکب شوم، آدم لجبازی است. می گوید اصلا من می خواهم همه را مرتکب شوم که آن حرام واقعی این بین را مرتکب شوم.

سوال: …۱۸.. ما در رابطه با آن این نخواهد بود.

جواب: خب بالاخره اگر حکمش را بدانیم هم اشکال ندارد. حالا مرحوم شیخ قدس سره بحث کردند.

سوال: ….غیر محصوره هم نباشد شبهه محصوره هم باشد … شبهه هم نباشد … هست.

جواب: أحسنت درست است. مرحوم شیخ قدس سره هم همین را می فرمایند با شما موافق اند. می فرمایند در این جا ارتکاب حرام است نهایت این که الان شروع می کند اگر همین حرام باشد بر همین عقاب می شود. ولیکن اگر این یکی اول حرام نباشد این می شود مقدمه حرام.

بعد اگر گفتیم مقدمه حرام عقاب دارد یا به ارتکاب مقدمه حرام انسان مستحق عقاب است از همین الان مستحق عقاب هست. و الا مستحق عقاب نیست مگر اینکه مرتکب حرام بشود. إلا علی التجری، پس این دقت را باید در مسئله کرد.

مسئله دیگر عبارت از این است که صورت دیگرش این است که یک شخص همه اینها را مرتکب می شود و هر کدام را که مرتکب می شود قصد می کند ارتکاب خود همان را. نه اینکه قصد بکند که من این ها را مرتکب می شوم که حرام را مرتکب شوم.

صورت اول این است که می گوید کاسه الف را مرتکب می شوم برای اینکه حرام را مرتکب شوم، کاسه باء را هم ارتکاب می کنم برای اینکه حرام را مرتکب شوم.

اما صورت دوم این است که می گوید من می خواهم حرام را مرتکب شوم کاسه الف را مرتکب می شوم چون خود کاسه الف است، حرام است که حرام باشد حرام هم نیست که خودش را مرتکب می شوم. این اگر شد در این جا دیگر ارتکاب کل بر این شخص جایز نیست. چرا؟ به خاطر اینکه قطع بر معصیت دارد حتی نسبت به ارتکاب همین کاسه اول. چون می گوید من می خواهم معصیت بکنم حتی اگر در این کاسه اول باشد. اما در آن شق اول می گفت نه من این را مرتکب می شوم که بالاخره حرام را مرتکب شوم. ما گفتیم ارتکاب الکل لا یجوز از باب مقدمه علمیه، از باب مقدمه حرام که سبب می شود که من حتما حرام را مرتکب شده باشم. مقدمه علمیه سهو لسان شد. از باب اینکه مقدمه حرام است. اما در این صورت اخیر نه، من هر یک هر یک را مرتکب می شوم لنفسه. آن وقت در این جا می گوییم ارتکاب الکل لا یجوز لنفسه. هر کدام را که دست بزند ارتکابش جایز نیست. البته چرا؟

به جهت اینکه اینها موجب ارتکاب همان حرام واقعی می شوند. فقط چیزی که هست بحث تجری در اینجا پیش می آید. به خاطر اینکه من که الان دارم این کاسه را مرتکب می شوم به امید این کاسه خمر باشد و آمد و فی الواقع خمر نبود عقابی که در این جا هست عقاب از باب تجری است نه عقاب از باب مخالفت.

سوال: در صورت اول که قصد معصیت ندارد،

جواب: هیچی آن همان است این شش وجهی که گفتیم، که مقتضای وجوب فرق می کند.

سوال: بنابراین دلیلی که قبول کرد دلیل ششم بود پس…. .

جواب: اشکال ندارد.

تطبیق

الأول، در این مسئله است که هل یجوز إرتکاب جمیع المشتبهات فی غیر المحصوره به حیثی که لا یلزم علم تفصیلی ای، أم یجب إبقاء مقدار حرام را. آیا جایز است ارتکاب به صورتی که علم تفصیلی به حرام پیدا نشود. یعنی من باید هیچ وقت علم پیدا نکنم که حرام را مرتکب شده ام. یا نه واجب است که ابقا کنم مقدار حرام را کنار بگذارم که هیچ وقت علم تفصیلی پیدا نکنم که بالاخره حرام را مرتکب شده ام.

ظاهر إطلاق القول بعدم وجوب الإجتناب هو الأول، ظاهر قول به عدم وجوب اجتناب اول است. که لازم نیست مقدار حرام را کنار بگذارد. بلکه تمام اطراف جایز الإرتکاب است. لکن یحتمل أن یکون مرادهم عدم وجوب احتیاط در شبهه غیر محصوره فی مقابله الشبهه المحصوره باشد. التی قالوا در شبهه محصوره بوجوب إجتناب. در آن قائل به وجوب احتیاط شدم در این قائل نیستم. پس مورد بحث وجوب احتیاط و عدم وجوب احتیاط است مخالفت قطعیه در هر دو مسلم است که لا یجوز.

و هذا غیر بعیدٍ عن مساق کلامهم فحینئذ لا یعم معقد إجماعهم لحکم ارتکاب الکل. شامل نمی شود معقد إجماع علما مر ارتکاب کل را، که ارتکاب کل جایز بشود. الا اینکه أنّ الأخبار لو عمت المقام دلیل سومی که استدلال به اخبار مثل کل شئ لک حلال بود، اگر برای مقام عمومیت داشته باشد دلّت علی الجواز دلالت بر جواز می کند.

و أما الوجه الخامس، وجه پنجمی، فالظاهر دلالته علی جواز الإرتکاب، ظاهر دلالتش است بر جواز ارتکاب. چرا؟ به خاطر اینکه روی وجه پنجم به بیان دوم اصلا تکلیفی نیست همین می شود شبهه بدویه. خب وجوه دیگر را دیگر مرحوم شیخ قدس سره متعرض نشدند که ما عرض کردیم.

سوال: این بنا بر خامس باید عکس این را بگویید چون والحاصل ( جواب: به بیان دوم) بله، سه بیان داشت که بیان اول و سوم مثل هم بودند. یعنی بیان آخر و خلاصه گیری و نظرشان را که داد …،

جواب: درست است حالا منظور شیخ قدس سره این است که، حالا به بیان دوم لذا ما هم که تاکید داریم وجه پنجم به بیان دوم به خاطر اینکه جا برای اشکال شما نماند.

سوال: بیان دوم که شیخ قدس سره نگفتند. ( جواب: چرا دیگر، و إن شئت قلت) میدانم این جا نگفتند که به بیان دوم . ( جواب: بله این جا نگفتند خیلی چیزها هست که شیخ قدس سره نگفتند و ما مجبوریم بگوییم تا عبارت روشن شود. بله خب اگر بخواهیم،

سوال: دلیل پنجم تمام نیست تا والحاصل بود دیگر، گفت اما باز رد کرد.

جواب: درست است، نتیجه اش این است که ما نمی توانیم از شیخ قدس سره دفاع بکنیم اشکال شما وارد است. بله این را می شود گفت. بله حرف شما خوب است که بالاخره آن که رأی مرحوم شیخ قدس سره بر آن مستقر شد بیان اول است. درست است عرض کردیم این را قبول داریم.

و أما الوجه الخامس فالظاهر دلالته علی جواز الإرتکاب. لکن مع عدم العزم این لکن مع عدم العزم پس روشن شود به توضیحی که از خارج عرض کردیم تمام وجوه را عرض کردیم این لکن مع عدم العزم نه اینکه فقط به وجه پنجم بخورد. اصلا این لکن مع عدم العزم تفسیر است که نسبت به تمام وجوه می آید. در تمام وجوه با عدم عزم است.

لکن مع عدم العزم علی ذلک من أول الأمر چون حتی بنا بر وجه اول که اجماع می گوید یا بنا بر وجه دوم، البته باز هم باید این را دقت داشت نسبت به بعضی از این وجوه باز اصلا این تفصیلات نمی آید. چرا؟ به خاطر اینکه اگر ما وجه پنجم را گرفتیم به بیان دوم، که اصلا تکلیف منجزی نیست. خب این قصد ارتکاب حرام را در این بین نمی تواند داشته باشد چون اصلا حرام واقعی در این بین نیست.

یا اگر وجه ششم را گرفتیم باز این بیان پیاده نمی شود لذا این تفصیلی هم که مرحوم شیخ قدس سره این جا فقط زدند به وجه پنجم، به خاطر این است که روی وجه پنجم باز به بیان اولشان تکلیفی هست که اگر انسان عزم داشته باشد که بخواهد آن تکلیف را مرتکب شود گیر پیدا میکند. لذا آن طوری که ما از خارج عرض کردیم جمع و جورتر است. پنج وجه مقتضای پنج وجه را عرض کردیم که چه می شود، اما سه صورت برای این مخالفت هست. که حکم این صور با هم فرق می کند.

لکن، و لذا این لکن را می توانید به اصل مطلب بزنید نه بزنید به همین وجه پنجم تا گیر پیدا شود. لکن این حرفی که ما تا این جا زدیم مع عدم العزم علی ذلک است یعنی مع عدم العزم بر ارتکاب حرام است من أول الأمر.

و أما معه فالظاهر صدق المعصیه عند مصادفه الحرام در وقتی که آن یکی را مرتکب شود که آن حرام است این جا دیگر صدق معصیت کرده است. فیستحق العقاب پس مستحق عقاب هست بنابراین فالأقوی فی المسئله عدم جواز الإرتکاب إذا قصد ذلک من أول الأمر. فإنّ قصده قصد للمخالفه و المعصیه فیستحق العقاب بمصادفه الحرام. این و الأقوایی که فرمودند حالا و التحقیق، عدم جواز ارتکاب الکل، اصلا ارتکاب کل بالمرّه جایز نیست. چرا؟

لإستلزامه به خاطر اینکه مرحوم شیخ قدس سره این و التحقیق را که می فرمایند برای این است که نظر نهایی خودشان را بگویند. حالا می گوییم که فرق و التحقیق با و الأقوی چه می شود.

تحقیق عدم جواز ارتکاب کل

و التحقیق عدم جواز ارتکاب الکل لإستلزام ارتکاب کل، طرح دلیل واقعی ای را که دلالت می کند بر وجوب اجتناب از محرم واقعی. مثل خمر در قولش که گفته است إجتنب عن الخمر.

لأنّ هذا التکلیف لا یسقط من المکلف مع علمه بوجود الخمر بین المشتبهات. چون این تکلیف که ساقط نمی شود از مکلف با اینکه علم دارد به وجود خمر بین مشتبهات. غایه ما ثبت فی غیر المحصور الإکتفاء فی امتثاله بترک بعض المحتملات. نهایت چیزی که ما در شبهه غیر محصوره ثابت کردیم این است که مولی اکتفا کرده در امتثال آن حرام واقعی اش به ترک بعضی از شبهات، که این حرفی بود که آخر وجه خامس فرمودند.

در نتیجه فیکون البعض المطرود بدلاً ظاهریاً عن الحرام الواقعی. آن بعضی که طرد شده بدل ظاهری می شود از آن حرام واقعی. وقتی که بدل از حرام واقعی شد پس آن بعض دیگر باید ارتکاب نشود. و الا فإخراج الخمر الموجود یقیناً بین المشتبهات از عموم قولش که فرموده إجتنب عن کلّ خمرٍ، اعتراف است به عدم حرمت خمر واقعاً. و هو معلوم البطلان و این معلوم البطلان است.

سوال: این نظر شیخ قدس سره است؟

جواب: این نظر مرحوم شیخ قدس سره شد.

حالا اگر عبارت را بخواهیم و التحقیق را با فالأقوی جمع بکنیم چه می شود؟ این می شود که مرحوم شیخ قدس سره فرمودند و أما الوجه الخامس فالظاهر دلالته علی جواز الإرتکاب.

ظاهر وجه پنجم این است که می گوید ارتکاب جایز است. چرا؟ به خاطر اینکه می گوید احتمال ضعیف است پس تکلیف منجز نیست. بعد در لکن می گویند این در صورتی است که عزم بر ارتکاب معصیت نداشته باشد. در فالأقوی نسبت به همین وجه خامس می فرمایند…( قطع شده دقیقه ۲۹)

…. پس تا این جا عبارت این شد که مرحوم شیخ قدس سره نسبت به وجه پنجم فرمودند فالظاهر دلالته علی جواز الإرتکاب، این مربوط به وجه پنجم.

لکن همین را می زند می گوید نه اگر قصد معصیت باشد حتی نسبت به وجه پنجم هم جایز نیست. و الأقوی فی المسئله عبارت است از حکم مسئله به طور کل چه در وجه پنجم چه در غیر وجه پنجم، که در تمام همین است.

و التحقیق عدم جواز ارتکاب الکل است، این و التحقیق هم به اعتبار این آورده اند که باز در تمام این مسائل باز حکم این است که باید مرتکب نشد.

آن وقت اگر ما بخواهیم فرق بگذاریم بین فالأقوی و التحقیق، فقط می شود به این فرق گذاشت که بگوییم فالأقوی نظر مرحوم شیخ قدس سره است نسبت به وجه پنجم که اگر وجه پنجم را هم قبول بکنیم اقوی این است که باز ارتکاب کل جایز نیست اگر قصد معصیت داشته باشد.

و التحقیق که فرمودند نسبت به تمام وجوه است. که در تمام وجوه اگر شخص قصد ارتکاب داشته باشد از ابتدا جایز نیست. آن وقت فقط سوال بماند نسبت به وجه ششم که وجه ششمی که بعضی از اطراف خارج از محل ابتلا شد چیست؟ بله در او جایز است. ولیکن اگر یک کسی این طور بنا داشته باشد که الان این ها را مرتکب می شود و بعد هم اگر مبتلا به آن دو تا کاسه شد آنها را هم مرتکب میشود. باز در این جا قصد معصیت کرده و در این جا هم می توانیم بگوییم که ارتکاب همه جایز نیست.

سوال: سوال این است که شیخ قدس سره که می گفت(؟۳۱) جایز نیست ارتکاب همه اما دلیل ششم را قبول کرده، دلیل ششم هم ارتکاب همه را اجازه می دهد …؟

جواب: خب بله اگر فقط بخواهد تکیه روی دلیل ششم بشود که یعنی ما شبهه غیر محصوره را لازم نداریم فقط به خاطر خروج از محل ابتلا، که آن خارج از محل ابتلا است و انسان به آن مبتلا نمی شود، البته در آن جا دیگر تکلیفی نیست. قصد معصیتی محقق نمی شود.

خب پس منظور این بود که معلوم شد که فالأقوی به کجا می خورد و التحقیق هم به کجا می خورد. تمام شد.

هذا إذا قصد جمیعاً من أول الأمر لأنفسها، قصد جمیع یعنی قصد کلّ فردٍ فردٍ را میکند لأنفسها به خاطر اینکه تک تک اینها، و أما لو قصد النفس الحرام من إرتکاب الجمیع قصد دارد ارتکاب خود حرام را از ارتکاب جمیع، پس تک تک را که مرتکب می شود قصدش ارتکاب این نیست قصدش ارتکاب آن حرام واقعی است. این ها را مرتکب می شود که آن را مرتکب شود. در این صورت فارتکاب الکلّ مقدمهٌ له، مقدمه می شود برای آن حرام واقعی. در این جا هم فالظاهر استحقاق العقاب للحرمه من أول الإرتکاب بناءاً علی حرمه التجری،

در این جا هم حق این است که استحقاق عقاب هست برای این شخص از همان اولی که ارتکاب میشود اما بناءا بر حرمت تجری. ولیکن اگر زیر بار حرمت تجری نرفتیم، نه از اول که مرتکب می شود استحقاق عقابی نیست فقط استحقاق عقاب عند المصادفه پیدا می شود. بنابراین فصور ارتکاب الکلّ ثلاثهٌ که عرفتَ کلها. حکم همه اش را دانستید.

الثانی: ضابط المحصور و غیر المحصور

الثانی، إختلفت عبارات الأصحاب، مسئله دوم عبارت از این است که ضابط در تشخیص شبهه غیر محصوره از شبهه محصوره چیست؟ در این مقام مرحوم شیخ قدس سره می فرمایند کلمات علما مختلف است و ضوابطی که علما داده اند مختلف است یکی یکی ذکر کنیم و ببینیم کدام یکی حق است.

بعضی از علما فرموده اند که در این مقام باید به عرف رجوع کرد. عرف هر چه را گفت شبهه غیر محصوره است می شود غیر محصوره هر چه را گفت محصوره است محصوره می شود. و در عرف آنچه که عدّ او شمردن او مشکل و متأثر باشد او را غیر محصور می داند. که این کلام از محقق ثانی است.

مناقشه در کلام محقق ثانی

مرحوم شیخ قدس سره می فرمایند که ما این جا اصلا باید ببینیم که جای رجوع به عرف هست یا جای رجوع به عرف نیست. برای اینکه این مطلب روشن شود احتیاج به بیان یک مقدمه ای داریم و آن مقدمه عبارت از این است که، اگر لفظی در دلیل شرعی اخذ بشود مثلا در کتاب در حدیثی نقل بشود یا در معقد اجماعی ذکر شود یعنی اجماعی داشته باشیم که آن اجماع معقد داشته باشد در این صورت حکم روی عنوان رفته است. و ما برای فهم آن عنوان باید به عرف مراجعه کنیم. چون ادله القا به عرف شده است وقتی که القا به عرف شد باید ببینیم این عنوان عند العرف ظهور در چه معنایی دارد همان معنا را اخذ کنیم.

اما این در صورتی است که لفظ در کتاب یا در سنت یا در اجماعی باشد که معقد داشته باشد یعنی اجماعی باشد که در او لفظی به کار برده شده باشد که آن لفظ را ما بخواهیم ببینیم معنی اش چیست. اما اگر اجماع معقد نداشت، فقط ما صید می کنیم از کلمات علما که همه قائل اند در شبهه غیر محصوره احتیاط لازم نیست. در این جا چون معقد ندارد پس لفظ در یک دلیل شرعی وارد نشده است. وقتی که لفظ در دلیل شرعی وارد نشد دیگر این دلیلی نیست که ابقاء به عرف شده باشد تا ما برای تشخیص معنی این لفظ بخواهیم مراجعه به عرف بکنیم. این جا باید قدر متیقن اخذ شود چون دلیل دلیل عرفی است.

و الا اگر معقد داشته باشد وقتی که تمام علما اجماع دارند بر یک لفظی مثلا همه علما اجماع دارند بر، من أتلف مال الغیر فهو له ضامن. این مثل این است که مثلا من أتلف مال الغیر فهو له ضامن از دهان امام صلوات الله علیه صادر شده باشد، خب ما باید برای تشخیص معنایش به عرف رجوع کنیم. اما اگر نه معقد نداشت این جا جای رجوع به عرف نیست بعد ما باید ببینیم واقعیت این مطلب چیست حکم روی آن واقعیت رفته است.

حالا در ما نحن فیه اگر ما گفتیم که اجماع محصّل داریم و اجماع محصلمان معقد دارد می توانیم به عرف رجوع کنیم. اما اگر گفتیم اجماع محصلمان معقد ندارد دیگر جای رجوع به عرف نیست. کذلک اجماع منقول، اجماع منقول هم علی القول بحجیته، اگر اجماع منقولی است که معقد دارد باز جای رجوع به عرف هست اما اگر معقد ندارد جای رجوع به عرف نیست. پس این که جناب مرحوم محقق ثانی و شهید ثانی شما فرمودید در تشخیص شبهه غیر محصوره باید به عرف رجوع کرد، این جا جای رجوع به عرف در تشخیص معنا و حد و ثغر شبهه غیر محصوره نیست. چون این لفظ در دلیلی اخذ نشده است. و اما اینکه شما فرمودید که غیر محصوره عند العرف چیزی است که عد و شمردن او برای عرف مشکل باشد، این کلام شما هم ناتمام است چرا؟

به خاطر اینکه خود شماها فرمودید شبهه یک در هزار شبهه غیر محصوره است و حال آنکه شمردن هزار برای عرف ساده است. پس به ضابطتان خودتان عمل نکردید شما می گویید غیر محصوره آنی است که عدّش عسری باشد شمردنش مشکل باشد، شمردن هزار که مشکل نیست. از آن طرف خودتان شبهه یک در هزار را شبهه غیر محصوره دانستید. پس خودتان به ضابطتان عمل نکردید.

سوال: این جواب محقق نمی تواند باشد.

جواب: چرا؟

سوال: بله شمردن یک تا هزار ساده است اما پیدا کردن این شبهات، این شبهات در میان …۳۸

جواب: مرحوم محقق نفرمود هر جا پیدا کردن مشکل باشد شبهه غیر محصوره است. فرموده هر جا شمردن،

سوال: … همین این قدر که چیز نیست که …. .

جواب: خیلی خوب مرادش آن است، اگر مرادش آن باشد اشکال ما هم وارد نیست. اما عبارتش این است. و ما هم با عبارت محقق کار داریم.

تطبیق

الثانی إختلف عبارات اصحاب در بیان ضابط محصوره و غیر محصوره، فعن الشهید و المحقق الثانیین و المیثی(؟) و صاحب مدارک أنّ المرجع فیه إلی العرف فما کان غیر محصورٍ فی العاده بمعنی أنّه یَعسر عدّه یا یُعسر عدُّه عدش معسور است،

سوال: عد چه چیز؟

جواب: عدّ شبهات.

سوال: أحسنت، شمردنش شبهات، خیلی سخت است ما چطوری می توانیم شبهات را بشما، یعنی پیدا بکنیم؟

جواب: خیر پیدا کردن یک چیز است شمردن یک چیز دیگر است.

بمعنی عسر عدّش، لا ماامتنع عدّه نه آنی که عدش ممتنع باشد چون هر عددی شمردنش ممتنع نیست نهایت اعداد شمردنش مشکل هست مثلا یک میلیون مسلما شمردنش مشکل است.

لأنّ کلّ ما یوجد من الأعداد قابلٌ للعدّ قابل برای عد هست پس ما عددی که ممتنع الشمردن باشد نداریم ولیکن اعدادی داریم که شمردنش مشکل است.

و فیه و در این ضابطه است مضافا إلی أنّه إنّما یتّجه رجوع به عرف إذا کان الإعتماد در عدم وجوب اجتناب بر اجماع منقول، اگر اعتماد ما بر عدم وجوب اجتناب بر اجماع منقول باشد علی جواز الإرتکاب فی غیر محصور، نسبت به جواز ارتکاب در غیر محصور که نوشته متعلق به اجماع منقول، دیگر پس عبارت روشن است.

إذا کان الإعتماد فی عدم وجوب الإجتناب علی الإجماع المنقول علی جواز الإرتکاب فی غیر المحصور، اعتمادمان بر اجماع منقول است که اجماع منقول بر این است، بر جواز ارتکاب در غیر محصور که لفظ غیر محصور ذکر شده است، اجماع معقد دارد أو علی تحصیل الإجماع یا دلیل و معتمد ما بر تحصیل اجماع است از اتفاق کسانی که تعبیر کردند به این عبارت غیر محصوره که کاشف است از اناطه حکم در کلام معصوم به این عبارت غیر محصوره. که کاشف است از اناطه حکم در کلام معصوم به این عبارت،

پس إنّما یتّجه در صورتی که معتمد ما اجماع منقول باشد یا اجماع محصلی باشد که عبارت این چنینی داشته باشد. و حال آنکه در ما نحن فیه معتمد ما این نبود یا اگر هم اجماع باشد ما می گوییم اجماعمان معقد ندارد. مضافاً إلی این، أنّ تأثر العدّ غیر متحققٍ فی ما مثلوا به لغیر المحصور، کألف مثلا، فإنّ العدّ الألف لا یعدّ عسراً. و حال آنکه اینها خودشان فرموده اند این از شبهه غیر محصوره است. بعد مرحوم محقق برای اینکه از این اشکال فرار بکند آمده بیان دیگری فرموده است گفته شمردنش مشکل باشد در زمان کوتاه، خب واقعا هم شمردن هزار در زمان کوتاه مشکل است.

سوال: شمردن هزار تا خانه مشکل است یا مشکل نیست؟

جواب: حالا ببینیم این بیان تمام هست یا تمام نیست؟ برای بحث آینده.

سوال: یک جا نشستن هزار تا شمردن ساده است اما ما بخواهیم هزار تا پیدا هم نه نگویم پیدا، هزار تا خانه را بخواهیم بشمریم.

جواب: بله هزار تا خونه پیدا کردن مشکل است اما هزار تا کاسه،

سوال: هزار تا کاسه، کاسه ها که یک جا نیستند در خانه های مختلف…

جواب: پس این نمی شود که ما بگوییم شبهه یک در هزار غیر محصوره است. تا بگوییم شبهه یک در هزاری که در یک جا نیستند در امکنه مختلفه هستند غیر محصور است. کجاست آن قیدها؟ لذا مرحوم محقق یک قید زده است گفته آن که شمردنش در زمان کم مشکل باشد، آن وقت خوب می شود و آن چه که مثال زدم می سازد چون شمردن هزار در مدت کم مشکل است.

وصلی الله علی محمد واله الطاهرین.

 


۱ . فرائد الاصول ج ۲ ص ۲۶۶

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا