اگر باری تعالی به عبدی این سه کرامت را داد «هان عليه الدنيا». پس معلوم میشود این به دست خود ما به دست نمیآید بالاخره عنایتی از طرف باری تعالی لازم است چون دارد «اذا اکرم الله العبد بهذه الثلاث» و چون واسطه فیض در عصر حاضر ولی عصر حجت بن الحسن صلوات الله علیه است بنا بر این هیچ اکرامی از طرف باری تعالی به عالم وجود نمیرسد الا به واسطه آن حضرت. این است که انسان توسل به حضرت را لازم دارد ولو این سه تا را داشته باشد اما باید اینها همراه باشد با توسل به حضرت تا عنایت حضرت به او جلب بشود.
اگر این طور شد «هان علیه الدنیا» دنیا دیگر بر او آسان میشود برای دنیا ارزشی قائل نمیشود «و إبليس» شیطان خیلی بزرگ و مهم است، شیطان یک موجودی است که دست از فریب دادن بعضی از پیغمبران هم برنداشته، یک چنین موجودی است، اگر شما این کارها را کنید هان ابلیس، ابلیس هم نزد شما سبک میشود، اینها خیلی اهمیت دارد. «و الخلق» خلق هم همین طور پیش شما سبک خواهد بود.
«و لا يطلب الدنيا تكاثرا و تفاخرا» دیگر چنین آدمی دنبال طلب دنیا به جهت زیاده خواهی و فخر فروشی نیست، اگر دنبال دنیا هست برای آخرتش است از باب این که دنیا مزرعه آخرت است. «و لا يطلب عند الناس عزا و علوا» و دیگر عزت و بلندی را در نزد مردم طلب ندارد چون میخواهد یک جای دیگری عزیز باشد و عالی باشد نه عند الناس. «و لا يدع أيامه باطلا» دیگر ایامش را هم به بطلان نمیگذارند، دنبال این مجالسی که گاهی وقتها هیچ فایدهای بر آن مترتب نیست [نمیرود].
در یکی از آیات سوره مؤمنون است، دیگر یکی از صفات مؤمنین این است «هم عن اللغو معرضون»[1] از لغو اعراض دارند. ما چقدر در زندگی خودمان لغو داریم؛ مثلا یک لغوش الان این است که آقا ما درس را بگوییم شاگردهایمان زیاد بشود، بعد کم کم حاشیه عروه بزنیم، بعد رساله را چاپ کنیم، بعد چه بشویم بعد چه بشویم، اینها همه لغو است. آدم باید کار خودش را انجام دهد هر چه خدا خواست. این یکی از لغوها است. چقدر از این لغوها ما در زندگی خودمان داشتیم، الی ماشاءالله.
«فهذا أول درجة المتقين». اینهایی که گفته شد که دست یافتن به آنها بسیار مشکل و پُر زحمت است و واقعا از خود گذشتگی میخواهد و اگر آدم بخواهد راه میانبر برود فقط به محبت اهل بیت علیهم السلام راه میانبر میرود و الا اگر آن راه میانبر را نرود به هیچ کدام از این سه تا نمیرسد آدم. اگر به این سه تا رسیدی این تازه اول درجه متقین است، حالا برسی به درجات بعدش.
واقعا به طوری ائمه علیهم السلام شیعیان را تربیت کردند که اصلا راضی به هیچ مقامی نیستند، هر مقامی که جلوی آنها بگذاری میگوید نه من یک درجه بالاتر میخواهم چون پیرو ائمه اطهار علیهم السلام هستند. طوری تربیت کردند که اصلا حد یقف برای شیعهها نیست، در آداب حد یقف برای شیعهها نیست، در علم حد یقف برای شیعهها نیست، در عبادت حد یقف برای شیعهها نیست. در عبادت هر چه عبادت بکند باز میگوید عبادت حضرت زهرا علیها السلام چه بود! عبادت امام زین العابدین علیه السلام چه بود! اصلا یک طوری ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین شیعه را تربیت کردند که هیچ مکتبی این طور اصحاب خودش را تربیت نکرده در هر جهتی که حساب بکنید، در ادب، ادبی که خود ائمه اطهار داشتند مثلا ادبی که حضرت امیر علیه السلام نسبت به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم داشتند.
من یک قصه برای شما نقل بکنم خوب است. یک دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود بود در مصر که نویسنده کتاب هست نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام. این شخص را دکتر مفتح دعوت کرده بود که بیاید ایران. در قم که میخواست وارد بشود بهترین جا برای ورود این شخص را منزل والد معظم تشخیص دادند چون والد معظم یک شخصیتی بود که همگانی بود و همه قبولش داشتند یعنی همه طوائف و همه گروهها قبول داشتند و این شخص به منزل ما وارد شد. یادم هست یک ظهری آقایان آمدند دیدن او، من جمله مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری هم آمد در مجلس بود و آن جا صحبت شد و سؤال شد که امیرالمؤمنین علیه السلام با این فصاحت و بلاغت و با این لسانی که دارد در طول زندگی زمانی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله حیات داشتند ما خطبه از حضرت امیر علیه السلام نداریم اگر هست کلمات بسیار کوتاهی است، وجه آن چیست؟ تقریبا آن جمعی که آن جا نشسته بودند ساکت شدند. بعد مرحوم آقا شیخ مرتضی حائری این را فرمود گفت ادب امیرالمؤمنین علیه السلام اقتضا میکرد که تا وقتی حضرت رسول صلی الله علیه و آله حیات دارد لب به سخن باز نکند.
چه طور ما را تربیت کردند! این طور تربیت شدند اهل بیت علیهم السلام آن وقت این است که ما هر چقدر هم ادب را رعایت کنیم باز میگوییم حد یقف برای ما نیست، باز برویم بالاتر.
آن هم کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدید در نهج البلاغه در توحید، در اسرار حج، در هر قسمتی از هر موضوعی یک چنین لسانی، شما هیچ خطبهای در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله پیدا نمیکنید الا کلمات بسیار کمی. این ادبش بوده! عبادتش و هکذا.
میخواهم بگویم این که میفرماید: «فهذا أول درجة المتقين» اصلا تربیت اهل بیت علیهم السلام یک تربیتی بوده که قابل درک برای بشر نیست. یعنی تربیت غیر عادی بوده در هیچ مکتبی چنین تربیتی را شما پیدا نمیکنید.
حالا شما عزیز من من یک جمله بگویم؛ خدایی ما ادب نسبت به ولی عصر [عجل الله تعالی فرجه الشریف] را درست رعایت میکنیم؟ خدایی نمیکنیم، ببینید یک چیز روشنی است. من یک مثال ساده بزنم، تا وقتی من وارد اتاق نشدم شما همه با هم بلند صحبت میکنید خنده میکنید، میگویید چه، این، آن، شلوغ است این جا، تا من وارد میشوم به حساب حالا استاد، سکوت میکنید اگر میخواهید با هم صحبت کنید آرام صحبت میکنید. ما اگر خیلی جاها خیلی حرفها میزنیم خیلی کارها میکنیم برای این است که میگوییم حضرت حجت آن جا نیست دیگر، اگر بگوییم حضرت حجت صلوات الله علیه آن جا هستند چطور حرف میزنیم، چطور رعایت میکنیم، اینها این طور میشود.
انشاءالله خود ائمه اطهار [علیهم السلام] عنایت بفرمایند که ما بتوانیم عامل به دستورات اهل بیت علیهم السلام باشیم، باز خود ما هم عنایت از خود ائمه [علیهم السلام] میخواهیم.
[1]) المؤمنون 3