همان روایتی که از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بین شیعه معروف شده بود به نثر الدرر، یک قسمت از روایت این است: «ثلاثة مكسبة للبغضاء النفاق و الظلم و العجب». سه چیز است که مکسب است و نتیجه میدهد کینه را، بغضاء کینه است: یکی نفاق است، یکی ظلم است و یکی عجب است. واقعا نثر الدرر است!
ملاحظه کنید در کوچکترین انجمن، در کوچکترین جامعه که جامعه خانواده است اگر شوهر به زنش ظلم کند… حالا هر ظلمی که باشد چون خود ظلم ذو شعوب است مراتب دارد، ظلم فقط این نیست که آدم بزند، اگر عملی را همسر انسان انجام میدهد قابل تقدیر است انسان تقدیر نکند ظلم است، اگر همسر انسان رعایتی را دارد، انسان آن رعایت را به چشمش نبیند اینها ظلم است، یا بالاخره هر کسی یک طوری خلق شده خواستههایی دارد، ظرفیت هر کسی یک اندازهای است، ظرفیت همه متفاوت است، ظرفیت زنهای قدیم خیلی قوی بود، سوار بر اسب میشد میآمد پایین زایمان میکرد باز سوار بر اسب میشد بلند میشد میرفت اما حالا این حرفها نیست، حالا یک زایمان تا چند وقت باید در بستر باشد. ظرفیتها متفاوت شده. باید تمام اینها را اگر انسان در نظر نداشته باشد این ظلم است.
آن وقت حساب کنید در خانواده اگر ظلم شوهر به زن باشد یا بر عکس، زن به شوهر ظلم کند، درست مراعات حقوق شوهرش را نکند، اگر هزینه دست زن هست درست هزینه نکند به مورد هزینه نکند، همین سبب میشود که کینه بین این زن و شوهر پیدا شود. کینه هم روز به روز بزرگ میشود مثل دُمَل میماند، چرک میکند مدام روز به روز عفونت بیشتر میشود تا آخر سر از جدایی و طلاق میآورد.
حالا من در کوچکترین جامعه برای شما مثال زدم شما بیایید در یک جامعه بزرگتر، جامعه آموزش همین کلاس درس ما، اگر هممباحثه به هممباحثهاش ظلم کند، نتیجهاش کینه میشود چون این طور نیست که مخفی بماند بالاخره یک روزی برملا میشود، استاد به شاگر ظلم کند، شاگرد به استاد ظلم کند. این محیط آموزشی. شما بروید در محیط کار اگر کارفرما به کارگر ظلم کند کینه ایجاد میشود بین کارفرما و کارگر، این کینه سبب میشود کارگر درست کار نکند، امانت در کار نداشته باشد، بسیاری از آنچه که خلاف امانت هست در جامعه اتفاق میافتد برای همین است. حالا بیا در سمت کل یک شهر، در کل یک کشور حساب کنید، ظلم سبب کینه میشود.
الان بین مردم عادی میبینید کینه هست با این که هم دیگر را اصلا ندیدند هیچ پدرکشتگی با هم دیگر ندارند، اما بین مردم عادی کینه است. چرا؟ چون اینها به هم دیگر ظلم کردند، روبه روی هم ظلم نکردند اما ظلمی کردند که اثر آن را برای همدیگر میبینند.
نفاق هم همین طور است، اگر آدم دورویی داشته باشد، دورویی هم سبب کینه میشود چون بالاخره یک روزی روشن میشود که این حرف، این عمل، خلاف واقع بوده. شما حساب کنید بدترین کینه را در اسلام منافقین داشتند؛ یعنی از کفار کینهشان بدتر بود.
«ثلاثة مكسبة للبغضاء النفاق و الظلم و العجب» یکی هم عجب است که انسان یک کاری اگر میکند کار خودش را خیلی بزرگ ببیند، این هم مایه میشود برای کینه. بهترین شخص عبارت است از کسی که هر کسی را که میبیند فکر کند که او از او بهتر است. چرا؟ چون هر کسی عالم به اعمال خودش هست، من میدانم در نامه عملم چه چیزهایی هست اما این طرف مقابل را که نمیدانم در نامه عمل او چه هست، ممکن است یک عملی انجام داده باشد در نظر پروردگار متعال و اهل بیت عصمت و طهارت [علیهم السلام]، یک کاری برای حضرت زهرا علیها سلام کرده که مطابق با تمام کارهایی است که من کردم، چه خبر دارم من؟!
آن وقت این حدیث سه مورد دیگر هم در مقابل دارد، این سه مورد «مكسبة للبغضاء النفاق و الظلم و العجب» قبل از این دارد «ثلاثة تورث المحبة» سه چیز است که باز ایجاد محبت میکند، محبت را به ارث میآورد، بین مردم محبت ایجاد میکند.
واقعا این دستورات عجیب است! ای کاش اینها برای مردم گفته شود، در این رسانههای عمومی اینها برای مردم گفته شود اگر اینها گفته شود بین مردم محبت ایجاد میشود. شما شاید به خاطر ندارید یک زمانی بود اگر کوچکترین اتفاقی در یک خیابان برای کسی میافتاد، به جای این که یک نفر کمک او کند ده نفر میرفتند کمک او کنند و هر کسی بر دیگری سبقت میگرفت الان متأسفانه این طور نیست. اینها همه اثرات عمل است، اثر میکند.
«ثلاثة تورث المحبة الدين و التواضع و البذل»، یکی دین است، دین مجموعه عقائد، احکام، اخلاق، حکمت و سنت و عمل صالح است. شما دین را بیاور اگر دین در بین مردم باشد، عقاید صالح باشد. یکی هم فروع دین عمل شود نماز، روزه، خمس، زکات، مردم خمسشان را بدهند به فقرا برسند، و یکی هم اخلاق بین مردم باشد، دین مجموعه عقاید و احکام و اخلاق است، اگر دین در بین جامعه باشد از کوچکترین جامعه شما حساب بکن که خانواده است تا بزرگترین جامعه، اینها اگر دین حکم فرما باشد چقدر محبت ایجاد میشود.
«و التواضع» و تواضع. بابا نگو من روحانی هستم یک مقدار چیزی بلد هستم، این چیز بلد بودنها همه تا آدم چرتش میبرد همه از بین میرود، وقتی آدم میخوابد اصلا متوجه نیست که آیا اصول عملیه چه بوده، آیا اصول با سین نوشته میشود یا با صاد نوشته میشود، ارزش این علوم این است. ممکن است آن طرف یک کاری کرده باشد در نزد خدا که آن باقی باشد برای او زائل نشود، تواضع داشته باشد انسان. اگر تواضع بین مردم باشد چه محبتی ایجاد میکند بین مردم.
معمول کسانی که متکبر و مغرور هستند در جامعه منفور هستند حالا هر کسی میخواهد باشد، حتی در خانواده هم همین طور است، در خانواده، پدری که تواضع دارد یعنی پیش همسرش، پیش بچههایش تواضع دارد، منم منم ندارد، او را خیلی دوست دارند خیلی با او رفیق هستند، اما آن که منم منم دارد و من هستم و لا غیر، همه از او میترسند فرار میکنند، این هم تواضع.
«و البذل» آدم اگر امکان بذل برای او هست بذل کند. بذل هم فقط بذل در مال نیست، بذل در مال یک بذل است و شاید کم ارزشترین بذل باشد، بذل در علم، بذل در اخلاق، بذل در ساخت شخصیت، اگر انسان چیزی بلد است به دیگران یاد بدهد، اگر انسان روشی بلد است که به آن روش بهتر میشود زندگی کرد، بهتر میشود کسب کرد به دیگران یاد بدهد. حالا اگر من یک روشی بلدم برای بهتر کردن کسب، به آن کسی دیگر هم که همکسب من است یاد بدهم، چقدر محبت ایجاد میکند، از روزی من هم کم نمیشود، این طور نیست که بگویم حالا اگر او هم روش من را یاد بگیرد روزی من هم تخته میشود.
گر زمین را به آسمان دوزی، ندهندت زیاده از روزی؛
روزی مقسوم است.
پس «ثلاثة تورث المحبة الدين و التواضع و البذل» امیدواریم که انشاءالله به برکت اهل بیت عصمت و طهارت [علیهم السلام] و به عنایت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف که هر چه هست در دست او است، «بيمنه رزق الورى»،[1] انشاءالله عنایت بفرماید و ما بتوانیم به دستورات اهل بیت عصمت و طهارت [علیهم السلام] عمل کنیم.
[1]) زاد المعاد ـ مفتاح الجنان ص423