فهرست مطالب

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

برای وثاقت خالد بن جریر وجوهی ذکر شده:

یک کلام کشی نسبت به خالد بن جریر بجلی:

«محمد بن مسعود قال‌ سألت علی بن الحسن عن خالد بن جریر الذی یروی عنه الحسن بن محبوب فقال‌ کان‌ من‌ بجیله و کان صالحا».[۱]

مهم این تعبیر است: «کان صالحا.»

در مورد دیگری می‌گوید:

«جعفر بن أحمد عن جعفر بن بشیر عن أبی سلمه الجمال قال‌ دخل‌ خالد البجلی‌ على أبی عبد الله علیه السلام و أنا عنده فقال له جعلت فداک إنی أرید أن أصف لک دینی الذی أدین الله به! و قد قال له قبل ذلک إنی أرید أن أسألک فقال له سلنی فو الله لا تسألنی عن شی‌ء إلا حدثتک به على حده لا أکتمک، قال إن أول ما أبدأ أنی أشهد أن لا إله إلا الله وحده لیس إله غیره قال فقال أبو عبد الله علیه السلام: کذلک ربنا لیس معه إله غیره ثم قال…» تا می‌رسد به این‌جا «و أشهد أنک أورثک الله ذلک کله قال فقال أبو عبد الله علیه السلام حسبک اسکت الآن فقد قلت حقا، فسکت، فحمد الله و أثنى علیه، ثم قال: ما بعث الله نبیا له عقب و ذریه إلا أجرى لآخرهم مثل ما أجرى لأولهم… الی آخر».[۲]

نسبت به کان صالحا در تعبیرات رجالیین ما دو تعبیر داریم:

تاره نسبت به شخص می‌گویند کان صالحا.

تاره نسبت به شخص می‌گویند صالح الروایه.

اگر بگویند صالح، صالح وصف به حال خود شخص است، صلاح خود شخص را اثبات می‌کند و نسبت به شخصی که کاذب باشد و دروغ بر اهل بیت علیهم السلام ببندد کسی شهادت نمی‌دهد که انه صالح، این تعبیر به نظر ما دال بر وثاقت است، مرحوم آقای خویی هم دال بر وثاقت می‌دانند.

البته برخی منکر هستند می‌گویند صالح یعنی آدم خوبی است ولی آدم خوب گاهی اوقات هم دروغ می‌گوید بنابراین اثبات وثاقت نمی‌کند.

ولیکن آنچه مهم است این است که ما ببینیم چه کسی دارد این شخص را متصف به این صفت می‌کند، بله در عرف عام این‌طور است فلانی آدم خوبی است اما ممکن است برخی مواقع دروغ هم بگوید اما در عرف رجالیین که بنای آن‌ها بر توثیق و تضعیف اشخاص است به کار بردن تعبیر صالح نسبت به کسی که دروغ ببندد بر ائمه علیهم السلام یا وثاقت نداشته باشد که خطا کند بسیار زیاد نسبت به نقل روایات به کار برده نمی‌شد.

نسبت به وصف صالح الروایه دو نظر است:

یک نظر این است که صالح الروایه دال بر وثاقت شخص نیست چون وصف به حال متعلق موصوف است، اثبات می‌کند روایت این شخص روایت‌های خوب و صلاحی است اما اثبات وثاقت خود شخص را نمی‌کند.

نظر دوم این است که صالح الروایه چون صفت خود شخص است به لحاظ روایت کردنش یعنی این انسان انسانی است صالح در روایت کردنش، تاره می‌گویند روایات او صالح است، تاره می‌گوییم این شخص آدم صالحی است در معاملاتش، این شخص آدم صالحی است در گفتارش، این آدم شخص صالحی است در روایات و نقل. صالح الروایه از این قسم است انه صالح الروایه لذا مثل والد معظم تعبیر صالح الروایه را کاشف از وثاقت شخص می‌داند و می‌فرماید این دال بر وثاقت شخص است.

علی ای حال پس ما نسبت به خالد بن جریر شهادت بر صلاح داریم و شهادت بر صلاح بنابر نظر تحقیق کاشف از وثاقت شخص است پس وثاقت خالد بن جریر به وجه اول ثابت می‌شود.

 


۱) رجال کشی ۳۴۶

۲) همان ۴۲۲

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا