امام صادق علیه السلام
«قلت يا أبا عبد الله ما حقيقة العبودية قال ثلاثة أشياء أن لا يرى العبد لنفسه فيما خوله الله إليه ملكا لأن العبيد لا يكون لهم ملك يرون المال مال الله يضعونه حيث أمرهم الله تعالى به»
بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏1 ص225

حقیقت عبودیت چیست؟ و این خیلی مهم است. به قدری این مسئله مهم است که در قرآن یک آیه بر این هست؛ «و ما خلقت الجن و الإنس إلا ليعبدون».[1] قرآن، خلاصه کتاب مهمی است و اگر در آن مطلبی است باید خیلی روی آن ‌دقت شود. این عبادتی که هدف از خلقت بشر است. آن وقت بشر کیست؟ اشرف مخلوقات پروردگار متعال به حسب نوع انسان است، به حسب شخص شخصیت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم است. به حسب نوع، اشرف مخلوقات انسان است چون در خلقت انسان فرمود: «فتبارك الله أحسن الخالقين».[2]

آن وقت یک چنین انسانی با این عظمت و با این اهمیت، هدف از خلقت او عبادت است «و ما خلقت الجن و الإنس إلا ليعبدون».

عنوان بصری معلوم می‌شود خیلی آدم فهمیده‌ای بوده. نود و چهار سال از عمر او گذشته، آدمی که نود چهار سال از عمر او گذشته باشد و در دستگاه أئمه باشد بالاخره باید چیزی باشد.

(سؤال: در دستگاه اهل سنت و شاگرد مالک نبوده؟) همین یک روایت او را درست کرده. معلوم نیست آن زمان یک روزگاری بوده خیلی از این‌ها تقیه داشتند ولی دل آن‌ها با اهل بیت بوده بعد هم این قدر حضرت به او اهمیت دادند و نشستند با او بحث کردند و الا دو سه کلمه می‌گفتند، می‌گفتند بس است.ـ

«فقلت یا اباعبدالله ما حقيقة العبودية؟» حالا این را دقت کنید ما می‌خواهیم عبودیت را بفهمیم چیست که هدف از خلقت‌مان را بدانیم و انجام دهیم. تا به حال جست و جو نکردیم، حالا ببینیم عبودیت در فرهنگ و دائرة المعارف اهل بیت علیهم السلام یعنی چه؟ «قال ثلاثة أشياء» به سه چیز عبودیت محقق می‌شود «أن لا يرى العبد لنفسه فيما خوله الله إليه ملكا» در آنچه که خدا به انسان داده انسان خودش را مالک او نبیند «لأن العبيد لا يكون لهم ملك» چون عبد ملکی برای او نیست؛ العبد و ما فی یده برای مولا است «يرون المال مال الله يضعونه حيث أمرهم الله تعالى به» در آنچه که پروردگار به انسان داده.

شما حالا حساب کنید انسان از خودش شروع کند، چشم را خدا به ما داده، چشمی که خدا به ما داده لا یکون له ملک، برای خودش نیست پس یضعه حیث امره الله، چشم را در موردی صرف کند که مورد رضای خدا باشد. این احادیث اگر برای مردم گفته شود خیلی از چشم‌ها پوشیده می‌شود. گوش ملک خدا است، خدا به ما داده یضعه حیث امر الله تعالی، گوش را در آنچه صرف بکند که مورد رضایت خدا باشد، دست را، بطن را، فرج را، همه اعضاء بدن را باید این طور انجام بدهد، این حقیقت عبودیت است.

شما اگر برای مردم دو دو تا چهار تا کنید، أیهاالناس شما عبد هستید یا مولا هستید؟ یکی از این دو را مشخص کنید، یا مولا هستید، پروردگار هستید یا پروردگار نیستید و عبد هستید، هر انسانی ولو هیچ حکمی را هم از احکام انجام ندهد لاأبالی هم که باشد وقتی شما این را به او توجه دهید متنبه می‌شود، به او بگویید بالاخره تو عبد هستی یا مولایی، عبدی یا خدایی؟ می‌گوید ما که خدا نیستیم خدا خیرت بدهد کجا ما خدا هستیم، می‌گويیم پس عبد هستی، عبد حرف اول او این است.

‌این نسبت به آنچه که برای خودمان است، اعضای بدن خودمان است، تا چه برسد به امور دیگر. انسان همسری که دارد، همسر هم امانت پروردگار متعال است، حساب او را هم باید داشته باشد، امر و نهی که شما به همسر می‌کنید مضمن است نهایت باید عفو کند. فرزندی که انسان دارد حقوقی پروردگار متعال برای او قرار داده، اگر حقوق رعایت نشود آن فرزند در آنچه که ملک خدا است صرف نشده. همین طور حساب کنید پدر دارد آدم، مادر دارد آدم، این‌ها همه ملک خدا است، اگر نسبت به پدر وظیفه‌ای که هست انجام نشود عبادت این جا لنگ می‌زند این عبد درست و کامل نیست و عبودیت او ناقص است. کسی که احترام مادرش را ندارد عبودیت او ناقص است.

یعنی ببینید حضرت دارند چه کار می‌کنند یک کاری می‌کنند که سر تا سر وجود انسان را مربوط به هدف از خلقت می‌کنند. این‌ها خیلی مهم است؛ یعنی سر تا سر وجود انسان را و تمام آنچه که انسان در حیطه تصرف و قدرت او هست همه را مربوط به هدف از خلقت کردند، این‌ها همه در عبادت دخیل است کجا ما این قدر دقت می‌کنیم و الی آخر.

بعد این اولی بود. همین اولی بس است فعلا همین را یاد بگیریم انجام بدهیم تا هفته دیگر دومی را یاد بگیریم. چون علم عمل آن لازم است و الا اگر عمل نباشد که اثری در آن نخواهد بود، همین را از امروز ان‌شاءالله ما متوجه شویم که تمام آنچه که در حیطه وجود ما است و تمام آنچه که ما با آن در ارتباط هستیم همه ملک خدا است و همه را باید صرف کنیم در آنچه که مورد رضایت او است، اگر نکنیم در عبودیت خودمان قصور داریم، اگر نکنیم در هدف از خلقتی که برای ما هست کوتاهی کردیم و این جمله خیلی سنگین است.

فقط باید عزیز من از خود ائمه اطهار [علیهم السلام] و امروزه از ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف استمداد کرد که انسان بتواند به این دستورات عمل کند، ‌این دستورات مراتب دارد؛ مثل تقوا می‌ماند، تقوا مراتب دارد، یک امر تشکیکی است، عبودیت یک امر تشکیکی است، مراتب دارد گاهی وقت‌ها ما به مرتبه دانیه آن راضی هستیم می‌گوییم نمازمان را که می‌خوانیم، درس‌مان را هم که داریم می‌خوانیم دیگر خیلی آدم خوبی هستیم. این‌ها همه مراتب دارد باید استمداد کرد از ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، «بيمنه‏ رزق‏ الورى»‏،[3] «وری» هر چه هست رزق به یُمن او است، ما منه الوجود پروردگار متعال است ما به الوجود، ‌ما به الفیض، ما به العنایه ولی عصر صلوات الله علیه است، باید توسل به ولی عصر داشت از حضرت استمداد کرد که ان‌شاءالله حضرت عنایت بفرماید و ما بتوانیم به این دستورات عمل کنیم ان‌شاءالله.

[1]) الذاريات‏ 56

[2]) المؤمنون‏ 14

[3]) زاد المعاد – مفتاح الجنان ص423

پیمایش به بالا